ج. قصد تدلیس و قصد فرار از دین

ماده 218 قانون مدنی:«هرگاه معلوم شود که معامله به قصد فرار از دین یا به طور صوری انجام شده آن معامله باطل است»؛ بنابراین نهاد حقوقی، ملاحظه می­شود در معامله به قصد فرار از دین که قصد معامله از سوی معامله کننده وجود دارد و صرفاً انگیزه­ی او از این معامله، خارج کردن از دسترس طلبکار یا طلبکاران می­باشد قانون­گذار اثر حقوقی آن را بطلان اعلام نموده است. البته قانون­گذار دو موضوع مختلف یعنی «معامله به قصد فرار از دین» و «معامله صوری» را یک مفهوم پنداشته است و برای آن دو یک حکم بیان نموده است در حالیکه اثر حقوقی آن دو با همدیگر متفاوت می باشد، معامله ی به قصد فرار از دین به اعتبار اینکه این اقدام موجب تضییع حقوق طلبکاران می­شود غیر نافذ است نه باطل، بدین­معنا که این معامله بدست طلبکار سپرده می­شود اما معامله صوری همچنانکه از نام آن پیداست معامله­ای است که در آن صرفاً صورت ظاهری از معامله وجود دارد و معامله کننده در این عقد قصد انجام معامله را ندارد، بلکه طرفین عقد به ظاهر و به منظور گمراه نمودن دیگران معامله­ای ظاهری تشکیل می­ دهند. اثر حقوقی این معامله، به علّت فقدان قصد باطل است (ماده 195 قانون مدنی) تفاوت معامله به قصد فرار از دین و معامله­ی صوری در وجود قصد در معامله فرار از دین و فقدان قصد در معامله صوری است و به همین علّت اثر حقوقی آن دو متفاوت است و تجمیع آن دو در یک ماده (ماده 218 قانون مدنی) و بیان یک اثر حقوقی و یک ضمانت­اجرا برای آن دو اشتباهی بزرگ است که نیازمند اصلاح قانو­ن­گذاری است.

گفتار دوم: رابطه­ اخلاق حسنه و قصد غش

بطور معمول فقیهان از «غش» به عنوان کاری ممنوع و حرام در حوزه­ معاملات و مکاسب محرمه بحث کرده­اند[20]. لکن طبق آنچه در مبحث قلمرو «غش» خواهد آمد این عنوان اختصاصی به اعمال حقوقی ندارد و شامل وقایع حقوقی نیز می­گردد؛ و می­توان آن را از مبانی سوء­نیّت دانست. بلکه با توجه به گستره­ی عام مفهوم آن می­توان آن را محور نظریه­ی عمومی «فریب» در فقه و حقوق ایران دانست. بنابراین، در ابتدا به شناسایی این قاعده و سپس به نقش و کارکرد حسن­نیّت و تأثیر اخلاق حسنه در آن پرداخته می­شود.

  1. مفهوم لغوی؛ در فرهنگ عمومی عربی و فارسی؛ غش، ضد خیرخواهی و نصح است. مثلاً هنگامی که فردی امری غیر از مصلحت را برای دیگری بیآراید و خلاف آنچه را که در باطن دارد، اظهار کند، گفته می­شود که دیگری را غش کرده و فریفته است[21].
  2. مفهوم فقهی و حقوقی؛ در ادبیات فقهی و حقوقی هم، غش به همان مفهوم لغوی به کار می­رود. جهت آشنایی بیشتر توضیحاتی را که در حوزه­های مختلف فکری در این­باره آمده است مورد مطالعه قرار می­دهیم[22].

2،1. فقه امامیه؛ بخشی از آنچه فقها در تعریف غش بیان کرده اند که به قرار زیر است: امر مخفی، مانند مخلوط کردن شیر با آب، یا قرار دادن حریر در جای مرطوب برای سنگین شدن. خلاف نصح و خلوص، یا اظهار خلاف آنچه پنهان است. در معاملات هنگامی تحقق پیدا می کند که در مبیع نقص و پستی وجود داشته باشد. غش، شکل­های مختلفی دارد؛ از جمله مخلوط کردن جنس پست­تر با جنس برتر، و مخفی کردن جنس پست تر در جنس بهتر، یا جنسی که مورد نظر و مطلوب نبوده در جنسی که مطلوب است. مانند ریختن آب در شیر؛ و یا اظهار صفت خوبی در کالا در حالی که واقعاً فاقد آن است؛ البته در صورت اخیر تدلیس خواهد بود؛ و یا کالا را به عنوان خلاف جنس واقعی­اش معرفی کردن، مثلاً، نقره را طلا معرفی کردن. در مفهوم حققت غش شرط است که این امر باید با کاری مخفی و یا کاری که هدف از انجام آن مخفی کردن واقعیت بر طرف مقابل باشد، تحقق پیدا کند. بنابراین، اگر مبیع را آشکارا با چیز دیگری مخلوط کند، یعنی معلوم باشد که با چیز دیگری مخلوط شده، و یا اعلام کند که چنین کرده است، غشی در کار نخواهد بود. غش، مخفی کردن کالای نامطلوب در کالای مطلوب به منظور رسیدن به نفع بیشتر در معامله است، بنابراین، اگر پوشاندن و مخفی کردن در کار نباشد، غشی در کار نخواهد بود مانند آن که هر دو جنس ظاهر باشند. البته شرط مخفی بودن این نیست که تنها راه شناخت آن خبر دادن بایع باشد. زیرا اکثر مصادیق غش با دقت نظر معلوم می شود، بلکه هیچ غشی نسبت که اهل فن آن را کشف نکنند. شرط مخفی بودن لزوم اختیار برای کشف غش است. و اختبار نیز نسبت به اشیاء مختلف متفاوت است. همچنین، باید کالای مخفی از کالای آشکار پست­تر باشد. بعلاوه غش باید در معامله صورت گیرد و سرانجام این که باید غش به منظور دست­یابی به نفع بیشتر، صورت گیرد. بنابراین، غش باید واجد شرایط چهارگانه مذکور باشد[24]. 2،2. نظام حقوق نوشته؛ معادل غش و فریب در فرهنگ حقوقی فرانسه است «la fraude» است. این واژه که از کلمه لاتینی گرفته شده است و در ادبیات حقوقی فرانسه در معانی زیر بکار می­رود. -در مفهوم عام، غش به دو صورت زیر بکار می­رود : – سوءنیّت و نیّت فریب­کارانه، مثلاً در حقوق جزا نیّت سوء و مجرمانه عنصر مقوم سرقت است (وجه وصفی) -اعمال سوءنیّت، فریب دادن و انجام عملی با قصد اضرار به حقوقی که احترام آنها لازم است مانند غش طلبکاران (وجه مصدری). -در مفهوم خاص، غش عبارت است از تحرکات و اقدامات غیر قانونی با بهره گرفتن از راه های غیر قانونی؛ مثل غش گمرکی، غش غذایی، غش انتخاباتی، و غش در امتحانات. غش در بین شرکا و متقاسمین عبارت است از انجام عملیاتی و ترفندهایی با هدف اخلال در تحقق مساوات در تقسیم غش مالیاتی «عبارت است از فرار از مالیات با بهره گرفتن از راه­های نکوهیده، یعنی با بهره گرفتن از روش­ها و اقداماتی که قانون اجازه­ی سرکوب آنها را می­دهد.تحرکات و اقدامات غیر قانونی با بهره گرفتن از راه­های قانونی؛ اعمالی که بر استفاده از راه­های قانونی برای نقض قانون متمرکز شده است. این مفهوم از فریب یا اصلاح تقلّب نسبت به قانون مترادف است. و با واژگان سوءاستفاده از حق و تجاوز از حدّ اختیار و صلاحیت ارتباط نزدیکی است.

  1. انواع غش؛ از مصادیق غش؛ «غش پولسی» می­باشد؛ مراد از غشی پولسی فریب است که شخص بدهکار به منظور معسر کردن خود و یا افزودن بر شدت اعسارش انجام می­دهد. در ادبیات حقوقی آمریکا فریب عبارت است از منحرف کردن عمدی دیگری از حقیقت، به منظور وادار کردن وی به اعتماد کردن به فرد فریب­کار، جهت بهره بردن از برخی چیزهای ارزشمند (اموال و حقوق) او؛ یا به منظور وادار کردن او به صرف­نظر کردن از یک حق قانونی خویش، به عبارت دیگر، فریب یعنی، اظهار خلافی نسبت به حقیقت امر، به وسیله الفاظ یا رفتار، از راه دروغ یا اظهارات گمراه­کننده، و یا به وسیله­ی پنهان کردن و کتمان چیزهایی که باید افشاء گردد. فریب­کار فریب می­دهد و قصد فریب دادن می­ کند، به طوری که فریب­خورده می ­تواند نسبت به مطالبه خسارت قانونی­اش اقدام کند.

درواقع، فریب هر چیزی است که عرفاً فریب شمرده می­شود «به وسیله­ی یک عمل باشد یا ترکیبی از اعمال، یا ادغام و مخلوط کردن حقایق و یا پیشنهاد دروغ؛ دروغ مستقیم باشد یا کنایه­ای؛ به زبان سکوت باشد، یا تکلّم، یا اَدا و اُصول درآوردن، یا نگاه کردن و اشاره کردن». در یک بیان کلّی، فریب به همه راه­های مختلفی که ابتکار بشری می ­تواند خلق کند، منشعب می­شود و همه راه­هایی که فرد برای منتفع شدن و بهره بردن از دیگری، به آنها متوسل می­گردد؛ از قبیل: پیشنهادها، اظهارات، اشارات و راه­های غلط یا کتمان حقیقت را شامل می­شود؛ و همه­ی این موارد در بردارنده­ی عنصر غیر مترقبه بودن؛ نیرنگ، حیله­گری، ریاکاری، و هر راه غیر منصفانه­ای است که موجب گول خوردن طرف دیگر شود؛ برای اعمال غیر اخلاقی در نظر گرفته شده، مانع از تحقق آن می­گردد. از جمله غَبن فاحش در(ماده 416 قانون مدنی): «هر یک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد بعد از علم به غبن می ­تواند معامله را فسخ کند» و در (ماده 417 قانون مدنی): «غبن در صورتی فاحش است که عرفاً قابل مسامحه نباشد» که غبن فاحش را به غبن غیرقابل چشم­پوشی تعبیر کرده و در (ماده 418 قانون مدنی): «اگر مغبون در حین معامله عالِم به قیمت عادله بوده است خیار فسخ نخواهد داشت»؛ خیار فسخ مغبون، منوط به عدم علم به قیمت عادله حین معامله می­باشد. همچنین اهمیت رضایت مغبون در (ماده 421 قانون مدنی): «اگر کسی که طرف خود را مغبون کرده است تفاوت قیمت را بدهد خیار غبن ساقط نمی­ شود مگر اینکه مغبون به اخذ تفاوت قیمت راضی گردد». در (ماده 423 قانون مدنی): «خیار عیب وقتی برای مشتری ثابت است که عیب مخفی و موجود در حین عقد باشد» به حمایت از مشتری در صورت حدوث عیب مخفی و به تعریف عیب مخفی در مواد 424 و 425؛ (ماده 424 قانون مدنی): «عیب وقتی مخفی محسوب می­شود که مشتری در زمان بیع عالم به آن نبوده است اعم از اینکه این عدم علم ناشی از آن باشد که عیب واقعاً مستور بوده است یا اینکه ظاهر بوده ولی مشتری ملتفت آن نشده است» و (ماده 425 قانون مدنی): «عیبی که بعد از بیع و قبل از قبض در مبیع حادث شود در حکم عیب سابق است» پرداخته، و تشخیص عیب به عرف و عادت در (ماده 426 قانون مدنی): «تشخیص عیب بر حسب عرف و عادت می­شود و بنابراین ممکن است بر حسب ازمنه و امکنه مختلف شود» سپرده … (ماده 430 قانون مدنی): «اگر عیب حادث بعد از قبض در نتیجه­ی عیب قدیم باشد مشتری حق رد را نیز خواهد داشت» و خیار فوری در (ماده 435 قانون مدنی): «خیار عیب بعد از علم به آن فوری است». بدون شک، غبن فاحش که در نتیجه­ی عیب مخفی حادث می­شود؛ از دیگر مصادیق ناشی از سوءنیّت، محسوب می­گردد؛ سوءنیّت با فریب مترادف است؛ و همچنین، با واژگانی از قبیل عدم صداقت، عدم وفاداری، پیمان شکنی، خیانت و بی انصافی و… عناصر لازم برای طرح دعوای فریب در بردارنده­ی ادعای اظهارات غلط خوانده نسبت به حال یا گذشته است، و به تبع آن ادعای اعتماد خواهان برآن اظهارات، و ادعای ورود خسارت بر خواهان در نتیجه­ی اعتماد بر این اظهارات خلاف واقع. وجه تمایز فریب از غفلت این است که فریب همواره امری عینی و ارادی است. فریب ممکن است با هر عملی محقق گردد، از قبیل: از قلم انداختن و پنهان کردنی که در بردارنده­ی نقص یک تکلّیف حقوقی یا منصفانه باشد، و منجر به ورود خسارات به دیگری گردد. هچنین هر چیزی که فریب به شمار می­آید؛ چه یک عمل مفرد باشد، یا ترکیبی از اوضاع و احوال و شرایط. کتمان حقیقت، یا پیشنهاد و اظهار خلاف واقع و کذب؛ بطور مستقیم دروغ باشد، یا به طور کنایی و اشاره؛ یا سخن گفتن باشد، یا با سکوت کردن؛ با کلمات باشد، یا با ادا و اصول در آوردن؛ و یا با نگاه کردن باشد، یا با اشاره کردن. در حقوق قراردادها، فریب به چیزی گفته می شود که موجب اشتباه طرف مقابل نسبت به بخش عمده و مهمّ قرارداد گردد. وضعیتی که با مهارت و دسیسه و با هدف تحصیل منافع ناحق برای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...