3-2- اجزاء عنصر معنوی

در بحث از جرائم و در بررسی اجزاء عنصر معنوی، این اجزاء شامل اراده، علم و آگاهی، عمد و قصد می باشد (شامبیاتی،1377: 164). با افزودن تقصیر که عنصر معنوی برخی از جرائم غیر عمد را تشکیل می دهد؛ می توان این اجزاء را کامل کرد. در ادامه به بررسی این اجزاء می پردازیم:

3-2-1- اراده

اراده در لغت به معنای خواستن، خواست، میل، قصد و آهنگ است (معین،1385: 52) و در اصطلاح حقوقی آنرا به جمع قصد و رضا و نیز حرکت نفس برای انجام کاری خاص پس از سنجش منافع و مضار آن معنا کرده اند. البته قرار گرفتن قصد در شمول اراده بسیار بعید است (جعفری لنگرودی،1377: 24). انجام حرکت و کنش، در هر حال و به ویژه در فرضی که منجر به بروز جنایت گردد؛ به تنهایی و به خودی خود نمی تواند بمعنای ارادی بودن آن در درجۀ نخست و عمدی بودن جنایت در نهایت باشد (پی فلچر،1384: 91). در نتیجه لازمۀ ارادی بودن حرکت و عمدی بودن جنایت این است که بر خواسته از خواست و ارادۀ مرتکب باشد (همان،92). منشأ و خواستگاه اراده، وضعیت خاص ذهنی و روانی مرتکب در زمان ارتکاب جرم است که باید مشتمل بر ادراک و اختیار باشد (میرسعیدی،1390: 77). نباید تصور نمود که شرط ارادی بودن منحصر به جرائم عمد است؛ بلکه بر عکس جرائم غیر عمد هم نیازمند اراده می باشند و تنها در این صورت است که فعل را می توان به مرتکب آن منتسب کرد (پی فلچر،1384: 92). در انجام هر کار فرض بر این است که مرتکب با علم، اراده و اختیار به آن دست می زند؛ مگر خلافش ثابت گردد (همان:101). براساس نظریه ولزل، معیار انجام عمل عالمانه، ارادی و با اختیار، خواست و اراده هدف آن می باشد (همان،106). در واقع باید گفت که اراده اولین شاخص عنصر معنوی می باشد. در بی ارادگی، عنصر مادی ارتکابی قابل انتساب به مرتکب نبوده و در نتیجه جرم و جنایت نیز قابل انتساب به او نخواهد بود. از جمله مصادیق بی ارادگی می توان به خواب، بیهوشی، هیپنوتیزم و اجبار اشاره کرد. در حالیکه در اکراه، اراده موجود ولی آزاد نیست و در حقیقت رضا مخدوش است. در عین حال فعل و انفعالات ذهنی-روانی ناشی از اراده را حتی در خصوص مجانین محقق می دانند (وهابی،1390: 22). ارادۀ فعل یا ترک فعل، حالتی روانی می باشد که از اعصاب نشأت گرفته و فرماندهی آن را مغز عهده دار می باشد (پاد،1385: 145) این امر بر پایۀ تصمیم، خواست و تمایل به رفتار متبلور می شود (وهابی،1390: 21). در نتیجه باید گفت که اراده پلی است بین ذهن مرتکب و ارتکاب عمل که با فقد آن، عمل ارتکابی که همان عنصر مادی جرم می باشد قابل انتساب به مرتکب نخواهد بود چرا که مسئولیت منوط به ارتکاب جرم بطور ارادی است (همان،23). همانطور که گفته شد اراده در تمامی جرائم اعم از عمد و غیر عمد وجود داشته که در خصوص جرائم عمد لازم است که با قصد مجرمانه همزمانی و هماهنگی نیز داشته باشد (اردبیلی،1384: 237). ارادۀ رفتاری خاص همراه با ارادۀ نتیجه آن در نهایت منتج به احراز سوءنیت و عمد بودن می گردد. در حالیکه با فقد اراده نتیجه، رفتار در ردیف شبه عمد قرار خواهد گرفت. فرض سوم فقد هر دو اراده (رفتار و نتیجه) است که در اینصورت رفتار، خطایی محسوب می گردد (شامبیاتی،1377: 404). در نتیجه نخستین عنصر رکن معنوی، ارادی بودن رفتار ارتکابی می باشد ودر صورت غیر ارادی بودن رفتار ارتکابی منجر به جنایت، عنصر معنوی منتفی است. البته این اراده باید از یکسو اراده ای آزاد و مختار و از دیگر سوی ناشی از ذهن و روانی معقول و متعارف باشد (وهابی،1390: 22).

3-2-2- علم و آگاهی

علم در لغت به معنای دانش، معرفت، یقین و دانستن آمده و نقطه مقابل جهل و ظن است (معین،1385: 756) آگاهی نیز در لغت در معنای اطلاع، خبر، استحضار، وقوف و … استعمال می شود (همان،21) دراین بخش ما قصد نداریم به تفصیل در خصوص نقاط مقابل علم و آگاهی و مواردی نظیر جهل و اشتباه صحبت کنیم. بلکه بحث تفصیلی این مطالب را به بخش عوامل رافع مسئولیت و اشتباه موکول می نمائیم. در اینجا ما برآنیم که صرفاً و به اجمال در خصوص نقش علم و آگاهی در جنایت نکاتی را متذکر گردیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...