سازمان ملل متحد، مجمع عمومی |
گزارش کمیتۀ هیجده کشور به خوبی روشن میکند که در ابتدای کار موضوع پیمانی در مورد جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای به طور کلی در اولویت برنامۀ کاری کمیته نبوده است و آنجا هم که طرح میشده به عنوان یکی از اجزای طرح کلی خلع سلاح کلی و عمومی مطرح میگردیده است. گزارش کمیتۀ هیجده کشور در این مورد چنین میگوید: «پیشنویس معاهداتی که اتحاد شوروی و امریکا در مورد خلع سلاح کامل و عمومی در سال ۱۹۶۲ به کمیتۀ هیجده کشور در امور خلع سلاح ارائه نمودند، هر دو حاوی مقرراتی در مورد جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای و یا کسب آنها توسط کشورهایی که از قبل دارای چنین سلاحهایی نیستند، بود. ولی اولین پیشنویس معاهداتی که محدود به این مسئلۀ خاص میشدند از سوی امریکا و اتحاد شوروی به ترتیب در تاریخ ۱۷ اوت و ۲۴ سپتامبر ۱۹۶۵ ارائه شدند.»[368] گفتار سوم – نهایی شدن معاهدۀ عدم اشاعۀ سلاحهای هستهای بدین ترتیب اولین تمرکز جدی در مورد معاهدهای برای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای در نیمۀ دوم سال ۱۹۶۵ صورت گرفت. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاسخ به این تحرک در کمیتۀ هیجده کشور قطعنامهای صادر کرد و پنج محور اساسی را به عنوان مشخصات چنین معاهدهای بر شمرد. این محورها عبارت بودند از: «الف) معاهد میبایست خالی از هر راه فراری باشد که به قدرتهای هستهای یا غیر هستهای امکان اشاعۀ مستقیم یا غیر مستقیم هر شکل از سلاحهای هستهای را بدهد؛ ب) معاهده میبایست در بردارندۀ توازن قابل قبولی از تکالیف و مسئولیتهای متقابل میان قدرتهای هستهای و غیر هستهای باشد؛ ج) معاهده میبایست گامی به سوی دستیابی خلع سلاح کامل و عمومی و به خصوص خلع سلاح هستهای باشد؛ د) میبایست مقررات قابل قبول و عملی برای تضمین اثربخشی معاهده وجود داشته باشد؛ ه) هیچ چیز در معاهده نمیبایست تأثیر منفی بر حق هر گروهی از کشورها بر عقد معاهدات منطقهای برای تضمین عدم وجود هر گونه سلاحهای هستهای در قلمروشان بگذارد.»[369] گزارش کمیتۀ هیجده مراحل بعدی کار تا نهایی شدن متن معاهدۀ عدم اشاعۀ سلاحهای هستهای را چنین شرح میدهد: «علیرغم شباهتهای قابل توجه میان دو پیشنویس [امریکا و اتحاد شوروی] تفاوتهای مهمی، به خصوص در مورد کنترل سلاحهای هستهای در داخل اتحادیههای نظامی، وجود داشت. هشت عضو کمیته، که به عنوان گروه هشت خوانده میشدند – برزیل، برمه، اتیوپی، هند، مکزیک، نیجریه، سوئد و جمهوری عربی متحده – طی یادداشت مشترک مورخ ۱۵ سپتامبر ۱۹۶۵ بدان اشاره داشتند که معاهدهای در مورد عدم اشاعه به خودی خود هدف نیست، بلکه وسیلهای برای نیل به خلع سلاح کامل و عمومی است. ایشان بر آن بودند که «بنا بر این اقدامات مربوط به منع گسترش سلاحهای هستهای میبایست همراه با و یا مقدمهای بر گامهای بعدی به منظور توقف مسابقۀ سلاحهای هستهای و محدود سازی، تقلیل و امحاء ذخائر سلاحهای هستهای و ابزار پرتاب آنها باشد.» در ۱۹ اوت ۱۹۶۶ همین هشت عضو کمیته یادداشت مشترک دومی ارائه دادند و تأکید قبلی خود بر نیاز به توازن قابل قبول میان تکالیف و مسئولیتهای متقابل کشورهای دارای سلاحهای هستهای از یک سو و کشورهای فاقد سلاحهای هستهای از سوی دیگر ، را تجدید نمودند. در اواخر سال ۱۹۶۶ مجمع عمومی دو قطعنامه در این مورد به تصویب رساند. اولین قطعنامه به شمارۀ ۲۱۴۹ مورخ ۴ نوامبر ۱۹۶۶ بود که اتحاد شوروی و ۱۴ کشور دیگر، شامل امریکا و انگلستان، بانی آن بودند و طی آن از تمامی کشورها درخواست شد به توافقی فوری در مورد عدم اشاعۀ سلاحهای هستهای بر مبنای اصولی مندرج در قطعنامۀ ۲۰۲۸ مورخ ۱۹ نوامبر ۱۹۶۵ نائل آیند. قطعنامۀ دوم به شمارۀ ۲۱۵۳ مورخ ۱۷ نوامبر ۱۹۶۶ دارای ۴۷ بانی بود و با اشارۀ خاص به قطعنامۀ ۲۰۲۸ از تمامی کشورها میخواست به توافقی فوری در این موضوع برسند، از کمیتۀ هیجده کشور میخواست اولویت بالایی به این مسئله بدهند و در عین حال بر نیاز این موافقتنامه به تضمینهای امنیتی کشورهای هستهای به کشورهای غیر هستهای تأکید داشت. سه کشور هستهای بر آن بودند که توافق در مورد موضوع مهم عدم اشاعه نمیبایست موکول به اجرای دیگر اقدامات خلع سلاحی باشد. در ۲۴ اوت ۱۹۶۷ امریکا و اتحاد شوروی، به عنوان مصالحه، پیشنویسهای جداگانه ولی مشابهی ارائه کردند (که از جهت راستیآزمایی ناقص بود). به طور خلاصه پیشنویسهای ارائه شده ممنوعیت انتقال سلاحهای هستهای یا دیگر ابزار انفجاری هستهای را در برابر امکان استفادۀ صلحآمیز از انرژی هستهای در چارچوب عدم اشاعه مقرر میساخت. مجمع عمومی به دنبال مباحث زیاد قطعنامۀ شمارۀ ۲۳۴۶ مورخ ۱۹ نوامبر ۱۹۶۷ را تصویب کرد و طی آن از کنفرانس کمیتۀ هیجده کشور خواست کار خود در این مورد را با توجه به تمامی دیدگاهها و پیشنهادات ادامه دهد. پیشنویسهای اصلاح شده و مشابهی در ۱۸ ژانویه ۱۹۶۸ به کمیته ارائه شد. این پیشنویسهای مشابه حاوی توافقی در مورد مادۀ سه در مورد راستیآزمایی و همراه با تفاهماتی در مورد اجرای این ماده بود. این پیشنویسها همچنین شامل مقررهای در تضمین دسترسی کشورهای غیر هستهای به منافع بالقوۀ انفجارهای هستهای صلحآمیز (مادۀ پنج)، مقررهای حاوی تعهد قدرتهای هستهای به تعقیب مذاکرات به منظور توقف مسابقۀ سلاحهای هستهای (مادۀ شش)، و مقررهای در مورد حق کشورها به انعقاد موافقتنامههایی در مورد مناطق عاری از سلاحهای هستهای (مادۀ هفت) بود. در ۱۱ مارس ۱۹۶۸ دو کشور هستهای پیشنویس مشترکی در مورد این موضوع ارائه کردند که حاوی برخی تغییرات دیگر بود. این پیشنویس به همراه پیشنهادات و مقالات کاری ارائه شده در کمیته به مجمع عمومی تسلیم شد. مجمع عمومی با از سر گیری بیست و دومین نشست خود در ۱۹۶۸، پیشنویس مشترک را جهت درج نظرات تعدادی از هیأتها مورد اصلاح قرار داد و طی قطعنامۀ شمارۀ ۲۳۷۳ مورخ ۱۲ ژوئن ۱۹۶۸، با ۹۵ رأی مثبت در مقابل ۴ رأی منفی و ۲۱ رأی ممتنع مورد تأیید قرار داد. قطعنامۀ مزبور نسبت به وسیعترین میزان پذیرش معاهده ابراز امیدواری مینمود و از کمیته و کشورهای هستهای درخواست مینمود به سرعت مذاکرات را در راستای خلع سلاح هستهای و نیز خلع سلاح کامل و عمومی ادامه دهند. در مباحث مربوط به پیشنویس قطعنامۀ مجمع، برخی اعضای گروه هشت در میان کشورهایی بودند که، به طور کلی به خاطر کاستیهای ادعایی در مورد تعهد کشورهای هستهای به پیشبرد مذاکرات به منظور دستیابی به منع جامع آزمایشهای هستهای، کاهش تسلیحات هستهای، ارائۀ تضمینهای امنیتی به کشورهای غیر هستهای و دسترسی بدون مانع کشورهای غیر هستهای به منافع کاربردهای صلحآمیز انرژی هستهای، از جمله منافع ناشی از انفجارهای صلحآمیز هستهای، همچنان نسبت به متن معاهده ابراز نارضایتی مینمودند.»[370] گفتار چهارم – ارزیابی مفاد معاهدۀ عدم اشاعۀ سلاحهای هستهای بدین ترتیب متن معاهدۀ عدم اشاعۀ سلاحهای هستهای با ترکیبی از تعهدات و تکالیف متقابل میان کشورهای هستهای و غیرهستهای نهایی شد. متن معاهدۀ در یک مقدمه و یازده بند تنظیم شده است. از نکات قابل توجه در مقدمه معاهده تأکیدی است که در بند پنجم مقدمه بر «اصل پادمان مؤثر جریان مواد اولیه و شکافتپذیر ویژه از طریق به کار گیری ابزار و دیگر روشها در نقاط راهبردی خاص» در چارچوب نظام پادمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به عمل میآید. به عبارت دیگر در مقدمۀ معاهده بر این نکته تأکید شده که نظام پادمانی مطلوب معاهده عبارت از اعمال روشهای نظارتی و کنترلی بر جریان مواد هستهای در گلوگاههای راهبردی است. به عبارت دیگر در مقدمۀ معاهدۀ عدم اشاعۀ سلاحهای هستهای ابهامی را که در نظام پادمانی قبلی در رابطه با اعمال پادمان نسبت به تأسیسات وجود داشت، بر طرف ساخته و به تصریح صرف اعمال پادمان بر جریان مواد هستهای را مورد تأکید قرار میدهد.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1398-12-13] [ 02:01:00 ب.ظ ]
|