تکنیک های هفت گانه پروپاگاندا عبارتند از : 1- برچسب زدن : با بهره گرفتن از این تکنیک به شخص ، یک ایده یا یک گروه که هدف حمله است یک برچسب توهین آمیز زده می شود . این تکنیک با این هدف مورد استفاده قرار می گیرد که ایده و فکری را رد کنیم و یا محکوم سازیم، بدون آن که در صدد یافتن دلیلی برای تصمیم خود باشیم. برچسب زدن و توهین معمولاً در آگهی های تجارتی، که بر اساس رقابت عمل می کنند، مورد استفاده قرار نمی گیرند. دلیل آن احتمالاً اکراه از بردن نام محصولات رقیب و یا انگ زدن به چنان محصولاتی است. از این تکنیک غالباً در سیاست و سایر حوزه های عمومی استفاده می شود . ۲- تعمیم جذابیت : در استفاده از این تکنیک سعی می شود که بین یک چیز با چیزی دیگر که معرف خوبی، درستی، پاکی و امثال آنها است، ارتباط داده شود و بدین وسیله صفات نیک آن چیز را به چیز اول تعمیم دهند. هدف اصلی در اینجا تشویق پیام گیر به پذیرش و تأیید چیز اول است، بدون این که دلیل آن را بدانیم. استفاده از تکنیک تعمیم جذابیت به قدری ظریف انجام می گیرد که به سختی متوجه انگیزه فرستنده پیام می شویم. در نام گذاری محصولات و فروش بعضی کالاها، معمولاً از کلمات جذاب و با ارزش استفاده می شود که برای ما دلپذیرند. مثلاً «آرد طلایی» ، «نان اعجاب آور» ، «سفری آسوده با خودروی خانواده» و… ۳- تکنیک انتقال : هدف از این تکنیک، انتقال اقتدار، ضمانت قانونی و اعتبار چیزی که مورد احترام همگان است به چیزی دیگری، به منظور کسب اعتبار و عزت بیشتر برای آن به عبارت دیگر مکانیسم انتقال بر اساس فرآیند ارتباط بین دو عامل عمل می کند. به جای این که از ارتباط یا مراوده بین این دو عامل احساس گناه حاصل شود، نتیجه این ارتباط برای عامل دیگر تحسین برانگیز می شود و در واقع هدف ارتباط گر این است که یک ایده، یک کالا یا علتی را به عامل دیگری که مورد علاقه مردم است و مردم نگرش مثبتی بدان دارند مرتبط سازد . ۴- شهادت دادن : تکنیک شهادت دادن یا تصدیق در پروپاگاندا در حالتی است که شخص مورد اعتماد و یا شخص غیرقابل اعتماد و منفوری درباره درستی یا نادرستی یک فکر، یک برنامه، یک محصول یا فردی ابراز عقیده می کند. تکنیک شهادت و تصدیق شیوه متداولی به ویژه در عرصه آگهی های تجارتی و مبارزات انتخاباتی محسوب می شود . ۵- تکنیک مردم عوام : تکنیک مردم عوام تمهیدی است که فرستنده یا گوینده سعی می کند به  مخاطبین خویش این پیام را القا نماید که نظریات و اندیشه های او به این دلیل صحت دارد که برخاسته از فرهنگ و اعتقادات مردم کوچه و بازار است. این تکنیک در حوزه سیاست توسط سیاست بازان زیاد مورد استفاده قرار می گیرد. ولی اخیراً این تکنیک به عرصه تبلیغات و آگهی های تجارتی نیز سرایت کرده است. تبلیغات تجاری که برای محصولات مواد غذایی در تلویزیون تبلیغ می کند، معمولاً از مدل های ساده و عوام برای تبلیغ چنین موادی استفاده می کند به ویژه محصولات لبنی، مواد غذایی مخصوص صبحانه، نان، بستنی و امثال آن . ۶- جمع آوری کارت های یکدست : تکنیک جمع آوری کارت های یکدست، به معنی انتخاب جزئیات و تکه های پراکنده ای از یک موضوع یا یک واقعه است که میان انبوهی از اطلاعات واقعی و غیرواقعی دستچین شده است به نحوی که با یکدیگر مطابقت می کنند. این جزئیات یا تکه ها ممکن است حقایقی مربوط به یک موضوع و یا یک واقعه باشد، یا ممکن است انتخابی از سخنان و مدارک کذب باشد، یا تهیه مدارک انحرافی از جریانی خاص باشد، یا ابراز بیانات منطقی یا غیرمنطقی به منظور متقاعد ساختن دیگران برای پذیرش یا عدم پذیرش یک ایده، برنامه ، شخص یا نوعی کالا یا محصول باشد. به عبارت دیگر، این تکنیک عبارت است از انتخاب بحث ها و یا مدارکی است که به خاطر حمایت از یک موضع و نادیده گرفتن دلایل و استدلال هایی است که برای پشتیبانی از موضع مخالف ارائه می شود.جزئیات بحث های انتخاب شده ممکن است صحیح باشد یا باطل، بهترین نمونه های تکنیک کارت های یکدست را می توان در تبلیغاتی مشاهده کرد که برای معرفی فیلم های سینمایی ارائه می شوند به ویژه آن بخش از نظریات منتقدین سینمایی که جنبه نقل قول دارد . معمولاً در تبلیغات سینمایی، آن دسته از نقل قول های منتقدین با دقت انتخاب می شوند که ارزیابی آنها از فیلم مثبت تر است. بسیاری از آگهی های تجارتی که مصاحبه شهروندان عادی را درباره تولیدات مختلف نشان می دهند از همین تکنیک کارت های یکدست استفاده می کنند. 7- تکنیک هجوم برای سوار شدن به واگن : جوهر اصلی این تکنیک جمله «عجله کنید تا به واگن برسید» بیان این نکته است که همه ما قصد سوار شدن به واگن را داریم پس عجله کنیم تا زودتر به آن برسیم. به عبارت دیگر سعی بر این است که دیگران را متقاعد سازد که همگان که ما هم جزو آنها هستیم برنامه های او را پذیرفته اند، لذا ما هم باید هرچه سریع تر به آنها بپیوندیم و خود را به واگن برسانیم. تکنیک هجوم سوار شدن به واگن، غالباً در تبلیغات جنگی مورد استفاده قرار می گیرد. هدف معمولاً این است که مردم را متقاعد کنند که همه در جنگ مشغول فعالیت و ایثار هستند، حتی حاضرند جان خود را نیز فدا کنند. مللی که درگیر جنگ هستند، برای بالا بردن روحیه جنگی و افزایش اعتماد به نفس جنگجویان نیاز به قهرمان دارند. اگر فاقد چنین قهرمانانی باشند ناگزیر فردی را برای این منظور در نظر می گیرند و درباره قهرمان بودن او مبالغه می کنند. همچنین دولت ها نیز از این تکنیک پروپاگاندا، به ویژه در داخل کشور، بهره برداری می کنند. مخصوصاً بعضی از کشورها به منظور بالا بردن سطح محصولات کشاورزی خود در کشور به دنبال مدلی می گردند تا دیگران را تشویق به پیروی از آن نمایند”.[43]  گفتار دوم : کارکرد فرهنگی اجتماعی رسانه در جوامع امروز “رسانه به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی کارکرد انتقال میراث فرهنگی و اجتماعی و ارزش های جوامع را بر عهده دارند. درعصر کنونی با توجه به نقش  بارز آنها در جامعه و اطلاع رسانی پیرامون موضوعات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… سعی می کنند الگوهای سنتی شوند. در این رهگذر رسانه ها به عنوان عاملان تغییر و تحول در ارزش ها و هنجارها مطرح هستند، به طوری که سنت ها را به مبارزه می طلبند و به صورت یک عامل مؤثر در دگرگونی نگرش ها و رفتارهای نسل جدید عمل می کنند. همین امر می تواند منجر به شکاف نسلی و عدم انتقال تجربیات نسل گذشته به نسل فعلی شود. نسل فعلی، هر آنچه را که از رسانه می خواند، می شنود و می بیند، ملاک نگرش، عمل و رفتار خود قرار می دهد. در دوران کنونی نقش نهادهای اجتماعی همانند خانواده، مدرسه و همسالان در اجتماعی کردن نسل ها تضعیف، و در مقابل روز به روز بر اهمیت و نقش رسانه ها افزوده می شود. رسانه ها در دوران کنونی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم شده اند. مردم در طول شبانه روز از محتواهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی و سرگرمی رسانه ها استفاده می کنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای حیاتش با رسانه ها بزرگ می شود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، این نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزش ها وهنجار های جامعه خود ودیگر جوامع را از رسانه ها دریافت می کند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش عظیمی از جامعه پذیری نسل ها از طریق رسانه ها انجام می شود و نفوذ و تأثیر رسانه  تا جایی است که برخی از نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانه ها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین می کنند  واگر چه فکر کردن را به یاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر می کنیم را به ما می آموزند “.[44] “تلویزیون به منزله دستاورد شگفت انگیز بشر سلاحی دو لبه است. اگر با هدف سازنده به کار گرفته شود به نشر دانش، مبارزه با بی سوادی، ایجاد احترام به حقوق بشر و ملتها، تحکیم وحسرت ملی، تقویت تفاهم بین المللی و ترغیب توسعه اجتماعی و فرهنگی کمک می کند. اما با هدف کاملاً متفاوتی نیز می تواند بکار گرفته شود، یعنی افراد یک مملکت بخصوص نسل جوان ونوجوان یک کشور را به انقیاد بکشاند، آنها را به طرف جنگ با نژاد پرستی سوق دهد، سر راه آزادی و حاکمیت مردم یک کشور مانع ایجاد کند، حامی بیگانگی فرهنگی باشد، و اطلاعات غلط و مسائل دینی و اخلاقی را ترویج دهد”.[45]  

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...