2-نسبت‌های ارزش بازار: برطبق این روش نسبت هر منبع تامین مالی برابر است با ارزش بازار آن منبع تقسیم بر ارزش بازار همه منابع مالی بلندمدتی که توسط شرکت به کارگرفته شده است. مزیت آن عبارت است از: تحت این فرض که ریسک تجاری و ریسک مالی بدون تغییر باقی خواهد ماند هزینه سرمایه محاسبه شده با بهای تمام شده بازار جاری و نسبت‌های ارزش بازار جاری، معیار معتبرتری از حداقل متوسط نرخ بازده لازم روی سرمایه گذاری‌های جدید است. معایب آن را می‌توان به شرح زیر برشمرد: برای شرکت‌هایی که در بورس پذیرفته نشده‌اند یا سهامشان به طور فعال در بورس معامله نمی‌شود ارزش بازار ممکن است قابل تحصیل نباشد، وقتی که قیمت‌های اوراق بهادار تحت تاثیر سوداگری قرار می‌گیرند ممکن است از ارزش‌های بازار منحرف شوند. 3- طرح تامین مالی: وزن‌هایی که تحت این سیستم اعمال می‌شوند عبارتند از نسبت‌های منابع تامین مالی مختلفی که برای حمایت از بودجه سرمایه‌ای شرکت بکار می‌روند. اگرچه این روش ممکن است به لحاظ آنکه برطرح تامین مالی ارائه شده متکی است جالب به نظر برسد اما دارای موانع و محدودیت‌های جدی است زیرا ممکن است تخمین زدن چنان ترکیب تامین مالی که برای تامین مالی سرمایه گذاری‌های حال و آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت قبل از اندازه گیری قابلیت سودآوری و حجم مخارج نقدی سرمایه گذاری وابسته به بودجه سرمایه‌ای پیشنهادی دشوار باشد بر مبنای طرح تامین مالی باز هم لازم است که قبل از تعیین بودجه سرمایه‌ای، هزینه سرمایه‌ای برآورد گردد. 2-4-4-5-3- سرمایه به کارگرفته شده (CAPITAL) و نحوه محاسبه آن کلیه وجوه نقدی که در طی عمر شرکت بدون در نظر گرفتن منابع تامین مالی وجوه، مصرف می‌شود سرمایه نام دارد. استوارت می‌گوید تامین مالی سرمایه چه از طریق بدهی یا حقوق صاحبان سهام مهم نیست، مهم این است که آیا مدیریت سرمایه را به نحو بهینه استفاده می‌کند یا خیر؟ به عبارتی استفاده بهینه از وجوهی که در حساب سرمایه شرکت ذخیره می‌شود به موفقیت مدیریت شرکت در کسب عایدات ناشی از سرمایه و نرخ تنزیل عایدات بستگی دارد. سرمایه به کارگرفته شده می‌تواند از طریق جمع ارزش دفتری خالص دارایی‌های شرکت و تعدیلاتی به شرح زیر برآورد گردد: تبدیل حسابداری تعهدی به حسابداری نقدی (ذخیره‌های حسابداری که براساس مبنای تعهدی در حساب‌ها ثبت شده‌اند، برگشت داده می‌شوند). تبدیل دیدگاه تصفیه اعتباردهندگان به دیدگاه تداوم فعالیت سهامداران (هزینه‌های تحقیق وتوسعه و بازسازی، سرمایه‌ای می‌شوند). تبدیل تلاش‌های موفقیت‌آمیز به حسابداری هزینه‌یابی کامل (برگشت زیان‌های انباشته). 2-4-4-5-4- سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات (NOPAT) و نحوه محاسبه سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات یا NOPAT عبارت است از سود بعد از مالیات حاصل از عملیات شرکت، که در محاسبه آن اثر ثبت‌های غیرنقدی حسابداری حذف و صرفه جویی مالیاتی ناشی از هزینه‌های تامین مالی از سود کسر گردیده است . اگر دو شرکت مقادیر مختلفی بدهی داشته باشند و همچنین هزینه‌های بهره آن‌ها نیز مقادیرمتفاوتی باشد این دو شرکت می‌توانند فعالیت عملیاتی یکسان داشته باشند اما سودهای خالص آن‌ها متفاوت خواهد بود . هر کدام از این شرکت‌ها که بدهی بیشتری دارد سود خالص کمتری نیز خواهد داشت. سود خالص یقینا مهم است اما همیشه منعکس کننده عملکرد واقعی در فعالیت‌های شرکت نیست و یا نشان دهندن اثربخش بودن فعالیت‌های مدیران عملیاتی آنان نمی‌باشد. یک مقیاس بهتر برای مقایسه عملکرد مدیران عبارت است از سود عملیاتی خالص بعد از کسرمالیات (NOPAT). که منظور آز آن عبارت از مقدار سودی است که یک شرکت در صورتیکه اگر هیچ بدهی نداشته و یا دارائی مالی نگهداری نکند می‌تواند تولید کند سود عملیاتی خالص بعد از کسرمالیات به صورت رابطه زیرمی‌باشد ( اصلانی، 13889) (نرخ مالیات– 1 ) EBIT = NOPAT افزایش در ذخایر معادل سرمایه که در جهت حذف اثر ثبت‌های غیر نقدی حسابداری محاسبه می‌شوندNOPAT را به معیار بسیار واقعی برای اندازه گیری بازده نقدی ایجاد شده برای سرمایه گذاران در اثر فعالیت‌های مستمر تبدیل می‌کنند. نحوه محاسبه آن در بخش‌های بعدی توضیح داده می‌شود. در محاسبه NOPAT در بخش غیر نقدی حسابداری یک استثناء وجود دارد و آن استهلاک می‌باشد برای رسیدن به NOPAT هزینه استهلاک باید از درآمدهای عملیاتی کسر گردد زیرا این هزینه قابل قبول مالیاتی است و دارایی‌های مصرف شده در عملیات شرکت می‌بایستی قبل از کسر بازده سرمایه‌گذاری توسط سرمایه گـذاران جایگزین.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...