4-  در رابطه با روش گزینش اعضاء ، گروه کشورهای غربی و آمریکا بر آن بودند که فهرست نامزدهای عضویت نباید بر اساس مناطق جغرافیایی باشد و کشوری باید بتواند به عضویت شورا در آید که دو سوم آراء تمام اعضای سازمان ملل را به دست آورد. از سوی دیگر، کشورهای در حال توسعه خواستار آن بودند که شورا زیر نظر مجمع عمومی باشد. از دید آنها با توجه به چنین جایگاهی ، شوراهمتر از با ارگانهای اصلی سازمان ملل نیست که برای عضویت در آن نیاز به دو سوم آرای مثبت اعضای سازمان ملل باشد. بر همین اساس ، این گروه از کشورها می گفتند که برای گزینش اعضای شورای حقوق بشر باید رأی مثبت اکثریت ساده اعضای سازمان ملل در نظر گرفته شود. 5-  درباره شمار نشستهای شورای حقوق بشر، کشورهای در حال توسعه بر این باور بودند که نشستهای ویژه شورا باید به هنگام ضرورت برگزار شود، نه بی دستور کار ضروری و روشن؛ اما کشورهای غربی بر این نظر بودند که نشستهای شورا باید بیش از نشستهای کمیسیون و در طول سال باشد. 6-  کشورهای در حال توسعه در مورد جای شورا در چارچوب سازمان ملل با تبدیل آن به یکی از ارگانهای اصلی سازمان مخالف بودند اما گروه کشورهای غربی با این امر موافق بودند و بر آن پا فشاری می کردند. با این حال آنها می دانستند که اگر بخواهند این امر تحقق یابد منشور را اصلاح کنند. سرانجام گروه کشورهای غربی این نکته را که شورا زیر نظر مجمع عمومی باشد پذیرفتند اما قرار شد که پس از 5 سال (سال 2011) درباره وضع آن بازنگری شود. 7-  در مورد به دست آوردن دو سوم آرای اعضای سازمان ملل برای پیوستن به شورای حقوق بشر که گروه کشورهای غربی به ویژه امریکا پیشتیبان آن بود، کشورهای در حال توسعه می گفتند کمتر کشوری خواهد توانست این شمار از آراء را به دست آورد و حتی کشوری مانند آمریکا هم نمی تواند بی بهره گیری از حربه هایی چون دادن رشوه، خریدن آراء یا ترساندن و تهدید چنین آرایی به دست آورد. این کشورها بر این اساس باور داشتند که تحقق این شرط بی کاربرد ابزارهای نامشروع کمتر امکان پذیر است. موضع ایالات متحد آمریکا واقعیت این است که آمریکا هنگامی که در اکثریت یا همراه با بخشی از افکار غالب است یا حق و تو دارد و بنا بر این گمان نمی رود هدف اقدامات مجاز بین المللی قرار گیرد، از حقوق و صلاحیت گسترده سازمانهای بین المللی دفاع می کند و از این رو پشتیبان ایجاد دادگاه کیفری بین المللی برای یوگسلاوی پیشین و رواندا بود؛ ولی از دادگاه کیفری بین المللی که گمان می رفت بر ضد افراد آن کشور اقدام کند ، پشتیبانی نکرد. آمریکا پس از 1945 همواره با قوانین بین المللی فرا ملی حقوق بشر چه منطقه ای ، چه جهانی که به بررسی پیشینه و وضع فراملی این کشور بینجامد ، مخالف ورزیده است، همه اینها همواره باید به جای دیپلماسی چند جانبه به دیپلماسی یک جانبه چنگ زند. در واقع بخشی از طیف سیاسی آمریکا ، در مورد اقدام از راه سازمان ملل از نظر بالینی دچار بدگمانی است و با توجه به حق و توی آمریکا در شورای امنیت و قدرت آن در جاهای دیگر ، به گونه ای غیر منطقی سازمان ملل را خطری برای امنیت ، آزادی و استقلال خود می داند. در پاره ای از محافل سیاستگذاری آمریکا نسبت به سازمان مل تعصب وجود دارد. آمریکا بعنوان نیرومندترین کشور در امور جهانی ، همواره با افزایش توان سازمان ملل برای اقدامات چند جانبه مهم مخالفت می ورزد. این نکته تنها در مورد صلح و امنیت بین الملی صدق نمی کند بلکه در زمینه توانایی آن برای دخالت بشر دوستانه و  ________________________________________

  • در سالهای فعالیت کمیسیون حقوق بشر، سازمانهای مدنی و غیر دولتی همکاری گسترده ای با کمیسیون پیدا کرده بودند به گونه ای که شمار مشارکت کنندگان غیر دولتی در واپسین نشست کمیسیون در مارس – آوریل 2006 به چند هزار رسید.

________________________________________ اجرای حقوق بین المللی بشر نیز چنین است. گرایش سخت آمریکا به سیاستهای یکسویه و حساسیتش نسبت به سازمان ملل مشکلی در راه حقوق جهانی بشر و نیز ابعاد دیگر فعالیتهای سازمان ملل شمرده می شود. در راستای همین سیاست و خط مشی می توان سبب رأی منفی آمریکا به قطعنامه بر پایی شورای حقوق بشر را دریافت. آمریکا در گفتگوها و نشستهایی که برای تعیین شرایط و ویژگیهای شورای حقوق بشر جریان داشت همواره در جهت مخالف موضع کشورهای در حال توسعه حرکت می کرد. برای نمونه، یکی از اهدافی که آمریکا برای تحقق آن در شورای حقوق بشر می کوشید عضویت پنج عضو دائم شورای امنیت در آن بود. این درخواست خشم بسیاری از کشورها را که معتقدند این پنج قدرت اکنون نیز سیطره چشمگیری بر امور جهانی دارند، برانگیخت. بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند پاکستان ، هند، ونزوئلا، کاستاریکا، مصر ، برزیل، آرژانتین و مکزیک نگرانی خود را از عضویت پنج عضو دائم شورای امنیت در شورای حقوق بشر و قدرت گرفتن هر چه بیشتر آنها ابراز کردند. بر روی هم علل مخالفت آمریکا با قطعنامه برپایی شورای حقوق بشر را می توان چنین بر شمرد: 1-  از دید واشنگتن معیار مشخصی برای عضویت در شورا وجود ندارد. به نظر آمریکا اعضای تازه شورا تنها با رأی مثبت اکثریت ساده اعضای مجمع عمومی برگزیده می شوند و در این گزینش به وضع حقوق بشر در کشورهای نامزد عضویت توجه ویژه نمی شود و حتی این معیار مدنظر قرار نمی گیرد که آیا کشورهای نامزد زیر تحریم شورای امنیت هستند یا نه. 2-  از دید آمریکا ع مکانیم بازبینی دقیق در عملکرد حقوق بشری اعضا خود به خود اثری بر صلاحیت آنها برای عضویت در شورا ندارد. آمریکا بر این باور است که هر چند قرار است به صورت دوره ای وضع حقوق بشری اعضای شورا مورد بازنگری قرار گیرد اما این بازنگری اثر اجرایی ندارد و هیچ ضمانتی برای اینکه حتی کشورهایی که به نقض شدید و سیستماتیک حقوق بشر دست زده اند و می زنند از عضویت شورا کنار گذاشته شوند، وجود ندارد. به باور کاخ سفید، هرچند در قطعنامه ، تعلیق عضویت کشورهایی که به نقض شدید و سیستماتیک حقوق بشر دست زده اند پیش بینی شده، اما این امر تنها با موافقت دو سوم اعضای مجمع عمومی امکان پذیر است و این در حالی است که نیمی از اعضای مجمع در نوامبر 2005 حتی با این نکته که سودان در نقض حقوق بشر به ویژه در دارفور مقصر است، موافق نبودند. پس از دید آمریکا اجرا شدن ________________________________________

  • آمریکا بعنوان نیرومندترین کشور در امور جهانی، همواره با افزایش توان سازمان ملل برای اقدامات چند جانبه مهم مخالفت می ورزد. این نکته تنها در مورد صلح و امنیت بین الملل صدق نمی کند بلکه در زمینه توانایی آن برای دخالت بشر دوستانه و اجرای حقوق بین الملل بشر نیز چنین است. گرایش سخت آمریکا به ساستهای یکسویه و حساسیتش نسبت به سازمان ملل مشکلی در راه حقوق جهانی بشر و نیز ابعاد دیگر فعالیتهای سازمان ملل شمرده می شود.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...