پایان نامه جرم سیاسی، حکومت |
فصل چهارم: راههای جلوگیری از وقوع جرم سیاسی……………………………………. 88 نتیجه گیری………………………………………………………………………………… 92 فهرست منابع……………………………………………………………………………….. 94 چکیده انسان سالها بدون خانه روزها بدون آب ساعتها بدون غذا و چند ثانیهای بدون اینکه نفس بکشد میتواند زنده بماند ولی لحظهای بدون فکر و اندیشه و احساس نمیتواند حتی دم برآورد. هیچ کسی مجرم به دنیا نیامده بلکه این جامعه و شرایط زندگی و تا حدودی نفس اماره آدمیاست که او را به مرور زمان تبدیل به مجرم میکند. پس میتوان گفت هر گناهکاری مجرم است ولی هر مجرمیگناهکار نیست که یکی از این مجرمین، مجرمین سیاسی میباشد که با کمیدقت در مورد انها به این موضوع پی میبریم. افرادی که به خاطر هوا و هوس و قدرت طلبی خود دست به اعمالی زده و با تشکلهای مختلف در پی رسیدن به خواستههای شخصی و گروهی خود هستندهیچ موقعی نمیتوان انها را مجرم سیاسی نامید. ولی افرادی را که به خاطر آرمان خواهی و اصلاحطلبی زمان خویش به پا میخیزند و حتی جان و مال خود را در راه ارمان ملی خود و اصلاح طلبانه خود فدا میکنند را میتوان مجرم سیاسی نامید هرچند که این نام شایسته انان نیست. مجرمین سیاسی همیشه در تقابل با نظام حکومتی هستند نه مردم و اجتماعات مردم و پیوسته با اشاعه فرهنگ و تفکر نواندیش خود در پی مقابله برمیآیند و همیشه ارمان خواه و اصلاح طلب میباشند نه برانداز و آشوبگر. حال با این تفاسیر تعابیر عقل سلیم شماست که باید قضاوت کند. مقدمه : مجرمین سیاسی از قدیمالایام مورد تاخت و تاز دولتها قرار میگرفتند. بدین جهت سیر تاریخی آن را به سه دوره تقسیم میکنیم.[1] دورهی اول از قدیمالایام تا قرن نوزدهم است که در این دوره چون حکومتها پایه نظامی داشتند مجرمین سیاسی را با عنوان نیروهای شیطانی در اذهان مردم معرفی کرده و به اشد مجازات میرساندند و هیچگونه امتیازی برای آنان قائل نبودند. دوره دوم از قرن نوزدهم تا وقوع جنگهای جهانی بود که از کشور فرانسه سر منشأ میگرفت و این به علت وجود دانشمندانی چون منتسکیو با نوشتن کتاب روح القوانین و ژان سو با کتاب قراردادهای اجتماعی به گسترش فرهنگ سیاسی مردم پرداختند. برای اولین بار کلمه جرم سیاسی توسط نویسندگان آزادیخواه در مطبوعات فرانسه وارد افکار عمومی جامعه شد به طوری که فاصله سالهای 1852-1914 را دوران تحکیم و تثبیت امتیازات جرم سیاسی نامیدهاند. دوره سوم بعد از جنگهای جهانی را دوران افول جرم سیاسی گویند چرا که بعد از وقوع جنگهای فراوان و تغییر مرزها و بوجود آمدن حکومتها و احزاب مختلف درگیریهای داخلی حکومتها باعث شد مجرمین سیاسی افزایش یابند و حتّی اصول اساسی این مجرم مانند استرداد و هیأت منصفه را نیز لغو کنند که بعدها طی کنوانسیونهای مخلف دوباره احیاء شدند. در قسمت ماهیت و مفهوم جرم سیاسی با انگیزهی جرم روبرو هستیم. آیا مجرم انگیزهی خیرخواهانه و اصلاح طلبانه دارد یا انگیزهی جاه طلبانه و شخصی؟ در اینجاست که انگیزهی مجرم نوع جرم را مشخص می کند.[2] در این بحث باید مجرم و جرم سیاسی هر دو ریشه در سیاست داشته باشند. در بررسی ارکان عمومی جرم سیاسی ابتداء باید به این نکته اشاره کرد که برای تجزیه ارکان جرم باید تعریفی از جرم صورت گیرد تا بعد ارکان تشکیل دهنده آن معلوم شود ولی متأسفانه تا به امروز بجز اصل 168 ق. ا که اشاره ضمنی و اجمالی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی دارد قانون مصوب و مدون با ضمانت اجرایی صحیح وجود ندارد. بنابراین رکن مادی در اینجا محلی از اعراب پیدا نمیکند و متعاقب آن ارکان معنوی و مادی نیز در حالهای از ابهام باقی میمانند و باید همواره جرم سیاسی را در قالب سایر جرایم مورد بررسی قرار دهیم که این به ضرر مجرم سیاسی و به نفع هیأت حاکمه است. امّا در این مقاله به دفاع از تفاوتهای اصولی جرایم سیاسی با جرایم عمومی میپردازیم: الف) از نظر انگیزه جرم ب) از نظر نحوه برخورد با مجرمین ج) از نظر صلاحیت دادگاهها و آئین دادرسی د) از لحاظ استرداد مجرمین و) از نظر آثار محکومیت و در کنار این تفاوتها جرایم سیاسی همیشه ضمیمه جرایم مطبوعاتی بوده اند و این نشان دهنده آن است که مجرم سیاسی یک مجرم عادی نیست بلکه اکثریت قریب به اتفاق از قشر فرهیخته جامعه هستند امّا بررسی قوانین مربوط به جرایم سیاسی به دو بخش تقسیم میشوند. یکی قبل از انقلاب که از مشروطه شروع میشود و دومی بعد از انقلاب را شامل میشود که نکتهی مشترک در هر دو این است که مورد خطاب نظام حاکم است نه منافع مالی و مردم و این نشان دهندهی آن است که مجرم سیاسی همیشه از بطن مردم و جامعه خارج میشود پس مجال است که بر علیه مردم اقدام کند بلکه تظلم خواه مردم است نه ظلم کننده به مردم. با این طرز تفکر است که مجرم سیاسی مترادف با روشنفکر قرار میگیرد و در مطالعات انجام گرفته به طور ضمنی و صریح این اصل نمایان میشود که پیوسته روشنفکران و مجرمان سیاسی در تلافی با یکدیگرند که نمونههای بارز آن دکتر مصدق، دکتر فاطمی، دکتر شریعتی و … هستند. در آخر سخن به آئین دادرسی مجرمان سیاسی میپردازیم که در چهار قسمت قابل بررسی است:
- حضور هیئت منصفه
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1398-12-12] [ 04:57:00 ب.ظ ]
|