منابع تحقیق با موضوع قانون مجازات اسلامی، قرار موقوفی تعقیب، مجازات اسلامی |
در این جا منظور از فوت مرگ قطعی میباشد، مرگ قطعی عبارت است از توقف قطعی و غیرقابل برگشت اعمال قلبی، عروقی و تفسی، جسمی و حرکتی که مرگ سلولهای مغزی بر وجود آن صحه میگذارد (گودرزی و کیانی، 1391، ص82). در این که منظور از فوت موجب صدور قرار موقوفی تعقیب مرگ قطعی است هیچ گونه شک و شبههای وجود ندارد اما آیا مرگ ظاهری، حالت کما، مرگ مغزی و حکم موت فرضی میتوانند از موجبات صدور قرار موقوفی تعقیب باشد؟ 1- مرگ ظاهری: در سر حد زندگی و مرگ حالتی پیش میآید که طی آن اعمال تنفسی و حرکات قلبی بینهایت خفیف شده، در ظاهر به نظر میرسد که متوقف شده اند، در حالی که هنوز به طور ضعیف به کار خود ادامه می دهند و با اقدام درمانی مناسب و به موقع از جمله ماساژ قلبی و اقدامات احیاء، میتوان بیمار را نجات داد و از مرگ قطعی وی جلوگیری کرد (همان، صص 82 و 83) این نوع مرگ نمیتواند موجب صدور قرار موقوفی تعقیب باشد زیرا، این افراد درحقیقت زنده هستند و فوت بر این افراد در اصطلاح پزشکی صدق نمیکند و از طرف دیگر چون موقوفی امر جزایی با توجه به صدر ماده 6 ق.آ.د.د.ع.ا.ک امری خلاف قاعده است و در موارد مواجهه با خلاف اصل باید به قدر متیقن اکتفا کرد. بنابراین این مرگ موجب صدور قرار موقوفی تعقیب کیفری نیست. 2- کما: اختلال شدید هوشیاری است. فردی که دچار کما شده ممکن است رو به بهبودی رود یا اینکه فوت نماید (همان، ص 83). این حالت هم باتوجه به استدلالات مربوط به مرگ ظاهری نمیتواند موجبات صدور قرار موقوفی تعقیب باشد. 3- مرگ مغزی: عبارتست: ازبین رفتن غیرقابل برگشت اعمال عالیه مغز انسان. در هنگام مرگ مغزی سایر اعضای بدن به کار خود ادامه می دهند، اما به تدریج بر اثر عفونتها و برهم خوردن تعادل املاح و مواد حیاتی بدن، دچار اشکار شده لذا با مرگ مغزی، مرگ قطعی فرد محتوم است (همان، صص 83 و 84). در این مورد باتوجه به این که باوجود مرگ مغزی، مرگ قطعی انسان محتوم است و از طرف دیگر در ماده 372 ق.م.ا که مقرر می کند: «هرگاه کسی آسیبی به شخصی وارد کند به گونهای که وی را در حکم مرده قرار دهد و تنها آخرین رمق حیات در او باقی بماند و در این حال دیگری با انجام رفتاری به حیات غیرمستقر او پایان دهد نفر اول قصاص میشود و نفر دوم به مجازات جنایت بر میت محکوم میگردد». شارحان قانون مجازات اسلامی یکی از مصادیق این ماده را فردی میدانند که دچار مرگ مغزی شده است و فرد را درواقع مرده میدانند، این مرگ می تواند از موجبات صدور قرار موقوفی باشد. 4- حکم موت فرضی: دادگاه با انقضای مدتی که شخص غایب مفقودالاثر عادتاً در آن زنده فرض نمی شود اقدام به صدور حکم موت فرضی می کند و انقضای این مدت اماره بر موت تلقی میشود. اما آیا صدور حکم موت فرضی می تواند موجب صدور قرار موقوفی تعقیب دانست؟ در این مورد اختلاف نظر وجود دارد برخی (مهاجری، 1382، ج1، ص 58) معتقدند این حکم می تواند از موجبات صدور قرار موقوفی تعقیب باشد به این ترتیب که یکی از فلسفههای تعقیب و صدور حکم و اجرای مجازات، تنبیه و تنبه متهم است. این تنبیه مستلزم وجود فیزیکی هیأت و جسم انسانی است و موضوع تنبیه جسم انسان و موضوع تنبیه افکار انسان است. تا تنبیه جسم نباشد تنبیه افکار و روحیات حاصل نخواهد شد. در حکم موت فرضی مدت مدیدی گذشته با سپری شدن این مدت شخص زنده نمیباشد و دسترسی به تن متهم امر محال است، لذا عقلانی به نظر نمیرسد چنین کسی تحت تعقیب باشد چون صدور حکم و اجرای مجازات هدف تعقیب است و در این مورد حکم چه کسی میخواهد اجرا شود. برخی دیگر بدین استدلال که موارد صدور قرار موقوفی تعقیب خلاف اصل است (آخوندی، 1388، ج 5، ص 286) و در مواردی که امری خلاف اصل است باید به قدر متیقن اکتفا کرد و از طرفی حکم موت فرضی اماره است و اماره تا زمانی پایدار است که خلاف آن اثبات نشود و در صورتی که خلاف آن اثبات شد قابلیت اجرایی ندارد و احتمال اثبات خلاف حکم موت فرضی وجود دارد که قانونگذار در ماده 1027 ق.م این احتمال را فرض کرده است و به علاوه استدلال مخالفان در مورد مرور زمان کاربرد دارد و اگر مجازات مشمول مرور زمان شود و از آن دسته از مجازاتها باشد میتوان به استناد مرور زمان قرار موقوفی تعقیب صادر کرد. بنابراین حکم موت فرضی دلیلی برای صدور قرار موقوفی تعقیب نیست که به نظر میرسد نظر اخیر ارجح باشد. اداره حقوقی دادگستری نیز در نظریه 11150/7-10/12/1381 همین نظر را پذیرفته و اعلام میدارد که :«باتوجه به ماده 6 ق.آ.د.د.ع.ا.ک مصوب 1378 که تصریح نموده تعقیب امر جزایی که طبق قانون شروع شده موقوف نمی شود، مگر در موارد زیر: اول فوت متهم . . . و با عنایت به این که احتمال زنده بودن شخصی که حکم موت فرضی او صادر شده وجود دارد و ماده 161 ق.ا.ح هم این احتمال را مورد توجه قرار داده است، منظور مقنن از فوت متهم در بند الف ماده مذکور موت حقیقی میباشد نه موت فرضی». ب- معنای مجازات شخصی منظور از مجازاتهای شخصی، کیفرهایی میباشد که ناظر به شخص محکومٌ علیه باشد و فقط درباره وی قابلیت اجرایی دارد مانند حبس، شلاق، اعدام و رجم. اما نقطه مقابل مجازاتهای شخصی مجازاتهای غیرشخصی است بدین معنا که کیفرهایی که به طور غیرمستقیم درباره غیرمحکومٌ علیه نیز اجرا میشود. این مجازاتها جنبه مالی دارند و درنتیجه اعمال آنها به طور مستقیم و غیرمستقیم متوجه ورثه محکومٌ علیه متوفی نیز میگردد. بند دوم: تأثیر فوت بر انواع مجازاتها باتوجه به تعریف مجازاتهای شخصی با فوت متهم یا محکومٌ علیه، مجازاتهای شخصی چون حبس، شلاق، اعدام، رجم و قصاص ساقط میشود اما تأثیر فوت بر دیه و جزای نقدی و مصادره اموال محل مناقشه است که به ترتیب آنان را مورد بررسی قرار میدهیم. الف- تأثیر فوت بر دیه
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 10:18:00 ق.ظ ]
|