ب:اخلاق دینی آن دسته از قواعدی است که تکالیف انسان را نسبت به خدای خود معین می کند این قبیل دستورات اخلاقی برقرار کننده تکالیف و وظایفی است که سرپیچی و یا ترک بی جهت آن ها موجب مسئولیت و عقوبت اخروی است و در پاره ای از موارد تخلف و عدم رعایت آن ها موجب مسئولیت کیفری بوده با مجازات دنیوی همراه خواهد بود مانند جرم ارتداد که در آیین یهود و مسیحیت و در مرتکب اسلام موجب مسئولیت کیفری است. بندچهارم:مسئولیت اجتماعی مسئولیت اجتماعی شامل آن دسته از وظایف و تکالیفی است که هر فردی در ارتباط با سایر همنوعان خود و در حیات جمعی عهده دار خواهد شد بدیهی است که تخلف از اصول و قواعد اخلاق اجتماعی که غالباً از طریق قانون گذاری حمایت می شود در اکثر موارد علاوه بر ندامت موجب مسئولیت کیفری می گردد. بند پنجم:مفاهیم مسئولیت کیفری در تعریف مسئولیت کیفری اتفاق نظر وجود ندارد، با این حال می توان تعریف های گوناگونی را که حقوق دانان برای آن ارائه داده اند به یکی از سه تعریف زیر ارجاع داد: الف:مسئولیت کیفری عبارت است از «قابلیت» یا «اهلیت»، شخص برای تحمل تبعات جزایی رفتار مجرمانه خود1.( صانعی 1384 ،75) ب:مسئولیت کیفری عبارت است از تبعات جزایی رفتار مجرمانه شخص بر او «الزام» یا «تحمیل» گردد.2(سبزواری 1382 ،217) ج:«التزام» یا «مجبور بودن» شخص نسبت به تبعات جزایی رفتار مجرمانه خود مسئولیت کیفری نامیده می شود. به طور کلی مسئولیت یعنی تعهد به پاسخ گویی به نتایج حاصل از عمل خود از نظر حقوق جزا. مسئولیت یعنی تعهد به پاسخ گویی به نتایج ارتکاب اعمال مجرمانه یعنی تحمل مجازات تعیین شده برای آن ها از دیدگاه کیفری، ارتکاب جرم یا هر نوع تخطی؟ از قوانین و مقررات جزایی تنها و به خودی خود موجب مسئولیت کیفری نیست، بلکه برای این که مرتکب جرم را از نظر اخلاقی و اجتماعی مسئول و قابل سرزنش و مجازات بدانیم لازم است که: اولاَ: وقوع رفتار مجرمانه یا پدیده جزایی از میل و اراده آگاهانه مرتکب آن نشأت گرفته باشد ونیز نحوه پندار و کردار و جریان تصمیم گیری او را مشخص کند. دوماٌ:عمل مجرمانه که با اندیشه و قصد و میل مرتکب در خارج تحقق یافته است باید حاکی از سوء نیت مرتکب یا ناشی خبط و خطای او باشد. رعایت نکات فوق الذکر در امر رسیدگی به مسائل کیفری، متداول و لازم الاجراست و احراز وقوع جرم از ناحیه مرتکب شرط اساسی و پایه اولیه مسئولیت کیفری محسوب می شود. سوماٌ به نظر عدالت کیفری، برای این که جرم را مسئول بشناسیم، علاوه بر اراده ارتکاب و سوء نیت یا تقصیر جزایی، باید بین جرم انجام یافته و فاعل آن، قابلیت انتساب موجود باشد، تا بتوان او را مستحق مجازات دانست. به طور کلی، هر کس که با علم و اطلاع، دست به ارتکاب جرم می زند لزوماً مسئول شناخته نمی شود بلکه علاوه بر تحقق اراده ارتکاب سوء نیت با تقصیر جزایی باید دارای اهلیت و خصوصیات فردی متعارفی باشد تا بتوان وقوع جرم را به او نسبت داد. در نتیجه، وقتی انسان از نظر کیفری مسئول شناخته می شود که سبب حادثه ای باشد یعنی بتوان آن حادثه را به او نسبت داد. پس مسئولیت کیفری، محصول نسبت دادن و قابلیت انتساب است و مقصود از قابلیت انتساب آن است که بر مقامات قضایی معلوم گردد که فاعل جرم، که از نظر رشد جسمی و عقلی و نیروی اراده و اختیار، دارای آن چنان اهلیتی بوده که می توان رابطه علیت بین جرم انجام یافته و فاعل آن برقرار کرد. در حقیقت مسئولیت کیفری از نتایج مستقیم انتساب جرم به فاعل آن احراز می شود. با توجه به توضیحات، می توان عامل مؤثر در تحقق مسئولیت کیفری را به صورت این رابطه خلاصه کرد: قابلیت انتساب+ سوء نیت یا تقصیر جزایی+ اراده ارتکاب= مسئولیت کیفری. بند ششم:مقایسه مسئولیت با تکلیف اطلاق «مسئول» بر کسی که هنوز بر ارتکاب جرمی مبادرت نکرده، اما از «قابلیت» تحمل مجازات بر فرض ارتکاب جرم برخوردار است چندان غریب و نا مأنوس نمی نماید، زیرا گذشته از این که نمونه هایی از آن را در لابلای مقررات جزایی ایران خواهیم دید، می توان نظیر این نحوه کاربرد را در باب «تکلیف» سراغ گرفت. در موارد متعددی به شخص عاقل و بالغ، یعنی کسی که از «قابلیت خطاب» بهره مند است «مکلف» اطلاق می شود، هر چند که بالفعل و خطاب و تکلیفی به او متوجه نشده باشد، پس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...