تحقیق درمورد سوگند خوردن، جبران خسارت |
اگر چیزى به همسایه خود بفروشى یا چیزى از دست همسایهات بخرى، یکدیگر را مغبون مسازید (لاویان، 25:14). گرچه این قاعده، حقوقى است و نه کیفرى، بااینهمه، از آنجا که مشتمل بر حکم نهىکننده است، نقض آن با یک عمل آشکار ممکن است مجازات تازیانه را در پى داشته باشد (توسیفتاى باوا مصیعا، 61الف). اگر جبران خسارت با پرداخت پول انجام گیرد، دیگر مجازات تازیانه مورد حکم قرار نمىگیرد (کتوبوت، 32 الف؛ مکوت، 4ب، 16 الف). منع از مغبون کردن در آیه دیگرى نیز تکرار شده است: ?یکدیگر را مغبون مسازید? (لاویان، 25:17). در تفسیر این آیات گفتهاند که نه تنها مغبون کردن همدیگر در معاملات تجارى ممنوع است، بلکه همچنین در روابط غیر تجارى نیز این منع جارى است: این منع به ?مغبون کردن با الفاظ? نیز، که با مغبون کردن با تمهیدات متقلبانه متفاوت است، تسرى مىیابد. مغبون کردن با کلمات شامل به ستوه آوردن و آزردن بیهوده مردم و نیز ریشخند و رنجاندن ایشان مىشود (باوا مصیعا، 4:10). گفتهاند که مغبون کردن با کلمات حتى از مغبون کردن با کردار متقلبانه نکوهیدهتر است؛ زیرا این دومى فقط جرمى برضد اموال است، در حالى که غبن با کلمات جرمى بر ضد شخص و حیثیت اوست که براى آن هیچ پولى نمىتواند تاوان قرار گیرد (باوا مصیعا، 58ب). بااینهمه، ظلم با کلمات به این دلیل که فقط مشتمل بر بیان کلمات و نه فعل آشکار است قابل کیفر حتى با تازیانه نیست.(74) ج) خیانت در امانت بر طبق قوانین تورات، اگر به امین گمان تعدى رود، باید سوگند بخورد که به مال همسایهاش دست درازنکرده است. در صورت تعدى، باید دو برابر مورد امانت را بازگرداند: اگر کسى پول یا اسباب نزد همسایه خود امانت گذارد و از خانه آن شخص دزدیده شود… اگر دزد گرفته نشود، آنگاه صاحب خانه را به حضور حکام بیاورند تا حکم شود که آیا دست خود را بر اموال همسایه خود دراز کرده است یا نه. درهر خیانتى از گاو و الاغ و گوسفند و رخت و هر چیز گمشده که کسى بر آن ادعا کند، امر هر دو به حضور خدا برده شود و بر گناه هر کدام که خدا حکم کند دو چندان به همسایه خود رد نماید (خروج، 22: 7ـ9؛ و نیز: همان: 10ـ15). اگر امین با سوگند دروغ، تصاحب مال را انکار کند و این امر در دادگاه اثبات شود، او شخصى غیر قابل اعتماد مىشود و از سوگند خوردن و شهادت دادن در دادگاه محروم مىگردد.(75) د) اضرار به مال غیر اگر کسى باعث اضرار به مال غیر شود باید علاوه بر استرداد اصل مال، یکپنجم آن را نیز به صورت اضافه به مالک بازگرداند (لاویان، 6:2ـ5). هرگاه مردى یا زنى به هر کدام از جمیع گناهان انسان مرتکب شده، به خداوند خیانت ورزد و آن شخص مجرم شود، آنگاه گناهى را که کرده است اعتراف بنماید و اصل جرم خود را رد نماید و خمس آن را نیز بر آن مزید کرده، به کسى که بر او جرم نموده است، بدهد (اعداد، 5:6ـ7). ه ) جعل جعل اسناد در تورات و تلمود جرم شناخته نشده است، ولى ممکن است ابزارى براى ارتکاب غبن (کلاهبردارى) و ازاینرو داخل در منع کلى اعمال متقلبانه (لاویان، 19:35؛(76) تثنیه، 25:13ـ16) یا منع کلمات متقلبانه (لاویان، 25:14)(77) باشد. بااینهمه، تلمود مقررات مفصلى را براى منع از جعل پیشبینى کرده است؛ مثلاً اسناد باید بر روى کاغذ و به وسیله موادى نوشته شوند که قابل محو کردن نباشند (گیطین، 19 الف) و ماندگار باشند (همان، 22 ب، 23 الف). بین متن سند و امضاى آن نباید فاصلهاى باشد تا بعد نتوان چیزى بدان افزود (باوا بترا، 162 ـ 167).(78) گفتار پنجم: جرایم عمومى؛ جرایم بر ضد جامعه و جرایم دینى گرچه در نظامهاى دینى تمام جرایم جنبه الاهى دارند و ارتکاب آنها بىحرمتى به خدا محسوب مىگردد، این جنبه در جرایم برضد جامعه و به ویژه جرایمى که مستقیما ناقض حقوق خداست پررنگتر است. در اینجا به مهمترینِ این جرایم به طور گذرا اشاره مىکنیم. الف) ارتشا رشوه، به معناى دادن پول یا هدیهاى به صاحب قدرت، به ویژه قاضى، چندین بار در تورات تکرار شده است، که در دو مورد دلیل این منع چنین آمده است: ?زیرا که رشوه چشمان حکما را کور مىسازد وسخنان عادلان را کج مىنماید?(تثنیه، 16:19؛ خروج، 23:8). در سنت حاخامى این آیات چنین تفسیرشد که قاضى رشوهخوار نه تنها به هماهنگى و همرأیى با طرف رشوه دهنده میل پیدا مىکند و ازاینرو نسبت به حقوق طرف دیگر کور (و بىاعتنا) مىشود (کتوبوت، 105 ب؛ شبات 119 الف)، بلکه چنین قاضىاى چون پیر شود جسما نیز کورمى شود (پئاه، 8:9). همچنین گفتهاند که رشوهگیرى ممکن است به ریختن خون بىگناه منجر شود (تثنیه؛ 10:17 به بعد)؛ به قضات سفارش مىشود که از شیوه الاهى سرمشق بگیرند و منصف و بىطرف باشند و به رشوه وسوسه نشوند (شبات، 133 ب). حتى گفتهاند که انجام وظیفه قضاوت باید رایگان باشد (بخوروت، 29 الف). تورات هیچ ضمانت اجراى کیفرىاى براى رشوه درنظر نگرفته است. براساس تلمود، در مورد نقض هر حکم نهىکننده تورات که براى آن مجازات دیگر لحاظ شده است، تازیانه اعمال مىشود (مکوت، 16الف؛ توسیفتاى مکوت، 5:16). اما این قاعده در مورد رشوه، بیشتر ارزش نظرى و علمى دارد تا بار عملى؛ چرا که عمل رشوه معمولاً در خفا انجام مىگیرد و ازاینروشاهدى برآن نیست (رک: شرح ابن عزرا بر تثنیه، 27:14). تلمود همچنین حکم کرد که گرفتن رشوه باعث بىاعتبارى حکم قاضى مىشود. بىاعتبار کردن قضاوت قاضى رشوهخوار، یک شبه مجازات (کناس)(79) تلقى شده است (توسیفتاى قیدوشین، 58ب). مطابق این، اگرحکم این قاضى باعث خسارتى به طرف دعوا شود باید جبران کند..
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1398-12-13] [ 03:34:00 ب.ظ ]
|