فصل سوم: مناشئ، منابع و اسناد حقوق بشر عرفی
مبحث اول: مناشئ و منابع حق در حقوق بشر عرفی
در چند دهه اخیر، نظام بین المللی حقوق بشر در بعد معیارسازی و قاعده پروری توسعهای شگرف را به تصویر کشیده است. این روند که با تأسیس سازمان ملل و صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 آغاز گردید به تدریج آنچنان شتاب گرفت که در آغاز قرن بیست و یکم در قلمروی حقوق بشر و آزادیهای اساسی، منظومهای حقوقی به وسعت جامعه جهانی پدیدار گشته است.[239] بر این اساس میتوان بیان نمود منبع حقوق در حقوق بشر عرفی و غیردینی نیز اعلامیهها، میثاق و قراردادهایی است که به صورت اسناد حقوق بشر در منظومه نظام بینالملل حقوق بشر موجود و در دسترس ما میباشند که برخی از آنها را در مبحث دوم این فصل تحت عنوان اسناد حقوق بشر عرفی در نظام بینالملل حقوق بشر به گونهای اجمالی مورد بررسی قرار خواهیم داد. اما در رابطه با مناشئ، خاستگاهها و یا سرچشمههای حق در حقوق بشر عرفی و غیردینی تئوریهای متفاوتی بیان گردیده است که نهایتاً همه آنها را ذیل دو عنوان کلی «نظریه قراردادمحوری» و «نظریه عینیت محوری» قرار خواهیم داد. باید توجه داشت که عنصر اساسی هر دو گروه این تئوریها مفهوم کرامت و حیثیت ذاتی انسانی[240] میباشد که بدون توجه به آن در نظر گرفتن هرگونه مبنای اخلاقی و نهایتاً توجیه حقهای بنیادین در حقوق بشر عرفی غیرممکن مینماید. بر این اساس در این مبحث به نظریه قراردادمحوری و سپس نظریه عینیت مداری نظر خواهیم افکند و آنها را مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهیم داد.
گفتار اول: نظریه قراردادمداری
از منظر اندیشمندان دوران مدرن جامعه وجود مستقلی از آدمیان ندارد و امری اعتباری محسوب میگردد و وجود آن نزد بیشتر ایشان ناشی از یک قرارداد اجتماعی[241] میباشد. بدین سان اصحاب قرارداد محوری، تنها قرارداد اجتماعی را موجد حقهای بشری میدانند و معتقدند حقوق بشر پس از بوجود آمدن جامعه ایجاد میگردد. بنابراین حقوق بشر نیز نمیتواند سرچشمهای جز قرارداد داشته باشد. علاوه بر این اختلاف میان ملل گوناگون درباره حقوق انسان، دلیل دیگری بر فقدان مبنای واقعی برای حقوق است.[242]
گفتار دوم: نظریه عینیت مداری
در برابر قرارداد محوران، عینیت مداران یا ابجکتیویستها بر این باورند که هر حقی از لحاظ منشأ انتراع باید بر یک امر عینی بیرونی[244] قابل تحویل و فروکاستن باشد و از آن نشأت بگیرد. اصحاب این نظریه بنا نهادن منشأ حق بر شئون متفاوت مفهوم جامعه انسانی را رد مینمایند و با تأکید بر مفاهیم مشترک در باب حقهای بشری که در طول حیات انسان موجود بوده اند- صرف وجود اختلاف در مصادیق این حقها را دلیل بر اثبات عدم عینیت مناشئ حقهای بشری و اعتباری بودن سرچشمههای حق نمیدانند. این دیدگاه مورد قبول اسلام نیز میباشد. زیرا فلاسفه اسلامی حق را دارای سرچشمه انتزاع عینی میدانند.[245]
مبحث دوم: اسناد حقوق بشر عرفی
در این مبحث در دو گفتار، ابتدا در گفتار نخست به بررسی اجمالی اعلامیه جهانی حقوق بشر و دو میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بعنوان با اهمیتترین اسناد حقوق بشر عرفی در نظام بینالملل حقوق بشر خواهیم پرداخت و سپس در گفتار دوم موادی از اعلامیه جهانی مسئولیتهای بشر رابه عنوان سندی که با انگیزه تدارک مبنایی اخلاقی برای حقوق بشر بینالملل تدوین و تهیه گردیده است، این مبحث را به پایان میبریم.
گفتار اول: اعلامیه و میثاقین
از دیدگاه نظام بینالملل حقوق بشر، اعلامیه جهانی حقوق بشر[246] را بی گمان باید مهمترین سند بین المللی حقوق بشر عرفی و سکولار دانست. این اعلامیه در دهم دسامبر 1948 میلادی (19 آذرماه 1327 شمسی) با رأی مثبت 48 دولت از 56 دولت عضو سازمان ملل[247]، طی قطعنامه شماره A217 به تصویب رسید. اعلامیه جهانی حقوق بشر نخستین اعلامیه فراگیر حقوق بشر است که از سوی یک سازمان بین المللی اعلان شده است و طبعاً موقعیت معنوی و سیاسی ممتاز و مهمی به دست آورده است. این اعلامیه از لحاظ موقعیت تاریخی و معنوی در ردیف اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه و اعلامیه استقلال آمریکا قرار دارد که البته محتوای آن تا حد زیادی از اسناد مزبور گرفته شده ولی طبیعتاً موقعیت عملی وسیعتری پیدا کرده است.[248] اعلامیه مشتمل است بر ارزشهایی مانند حق حیات، حق برخورداری از آزادی و امنیت فردی، شناسایی هر فرد به عنوان یک انسان در مقابل قانون، منع بردگی و شکنجه و کار اجباری و رفتارهای خشن و غیرانسانی و اهانت آمیز، برابری آدمیان، برابری زن و مرد، آزادی عقیده و بیان و اجتماعات و انجمنها و تأکید بر برابری شهروندان در امر حکومت. همچنین بعداً از اعلامیه جهانی حقوق بشر دو سند که برخلاف آن اعلامیه، از همان ابتدا دارای خصوصیّت الزامآور بودند، متولد گشت.[249] حقوق و آزادیهایی که در اعلامیه به رسمیت شناخته شده بود، با اندکی تغییر ولی با تفصیل و صراحت بیشتر در این دو سند الزامآور به طور مجزا تحت عناوین میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی[250] و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی[251] درج گردیده است. البته در این دو میثاق از حقوقی هم سخن به میان آمده است که در اعلامیه از آنها سخنی به میان نرفته است، مانند حق تعیین سرنوشت ملتها و حق آزادی ملتها در بهره برداری از منابع ثروت طبیعی یا ممنوعیت حبس افراد به علت ناتوانی از ایفای تعهدات قراردادی. امروزه اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، «منشور بین المللی حقوق بشر[252]» نامیده میشود.
گفتار دوم: اعلامیه جهانی مسئولیّتهای بشر
«اعلامیه جهانی مسئولیّتهای بشر[253]»، پیشنهاد شده توسط «شورای تعامل»[254] در سال 1997 میلادی، سندی است برای تلفیق مفهوم مدرن حقوق بشر با مفهوم سنّتی تکالیف اخلاقی در برابر همنوعان که در بسیاری از فرهنگهای بشری به نحوی آشکار و برجسته، به چشم میخورند. این اعلامیه انعکاس دهنده این بینش است که «نوعی اخلاق جهانی برای دنیای امروز که دارای مشکلات فراوان و بالقوه فلج کننده است، ضروری میباشد.[255] مصائبی چونان فقر، عدم تساهل و تسامح و تخریب محیط زیست. بر این اساس هدف اعلامیه جهانی مسئولیّت بشر که به صورت قاعده عمومی اخلاقیِ «تکلیف و احساس مسئولیّت در برابر همنوعان»، در این اعلامیه مندرج گردیده است، تقویت اخلاقی و عملی اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب سازمان ملل متحد 1948 و پشتیبانی وظیفه گرایانه از این سند بین المللی میباشد.[256] مواد این اعلامیه بسیار جالب توجه است. ماده 2 اعلامیه «تلاش برای حفظ کرامت و عزت نفس همنوعان» را توصیه مینماید. در ماده 4 «پذیرش تکالیف در قبال همگان» با عبارت- کاری را که نمیپسندید در حق شما انجام دهند، شما هم نسبت به دیگران انجام ندهید، مطرح میگردد که در واقع بیان کننده «قاعده طلایی اخلاق» میباشد. دعوت به «پرهیز از سخنان پیش داورانه و اعمال تبعیض آمیز نسبت به همنوعان» نیز مفاد مواد هفتم و پانزدهم این اعلامیه هستند. به طور کلی مواد 2، 4، 7 و 15 اعلامیه نیز به حیطه رفتار فردی و اخلاقی انسانها توجه نموده و بیشتر لسانی تربیتی دارند و فحوای آنها به حوزه اخلاق فردی باز میگردد. همچنین این اعلامیه در مواد 9، 10 و 11 [257]خود که در رابطه با رفتارهای اقتصادی میباشند، گونهای از سلوک اقتصادی را به آدمیان توصیه مینماید که به نفع همه افراد اجتماع باشد و بخصوص در ماده 11 بیان میدارد: «همه اموال و ثروتها باید مسئولانه و مطابق با عدالت و پیشرفت نوع بشر مورد استفاده قرار گیرد، که میتوان از این بیان به مسئولیّت عمومی همه صاحبان اموال در برابر همنوعان خود در تمامی عالم تعبیر نمود. در دو ماده 6 و 13 این اعلامیه نیز از تکالیف دولتها سخن به میان میآید. ماده ششم میگوید: «دولتها و شهروندان باید به روشی صلح آمیز و به دور از خشونت عمل نمایند»، و ماده سیزدهم نیز بیان میدارد: «دولتمردان و سیاستمداران از معیارهای عام اخلاقی مستثنی نیستند». هر چند تقریباً تمامی مواد اعلامیه جهانی مسئولیّتهای بشر رفتارهای اخلاقی و پرهیز از رفتارهای خشونت آمیز و همچنین تلاش برای تسکین آلام و رنجهای آدمیان در همه ابعاد جسمانی و روانی و مقابله با رفتارهای تبعیض آمیز و تعظیم و تقدیر کرامت و حیثیت انسانی را تجویز مینماید، اما نباید فراموش نمود که این اعلامیه دارای کاستیهایی به ویژه در باب عدم پرداختن به تکالیف و مسئولیّتهای دولتها نسبت به اشخاص و همچنین عدم توجه به نظریهای جهانشمول در باب مشروعیت اخلاقی رفتار دولتها میباشد.
[یکشنبه 1398-12-11] [ 08:43:00 ب.ظ ]
|