این سوالات چشم انداز عملکرد چارچوب حقوق بشر را در بلند مدت ترسیم می‌کند. تهدیدات تروریستی در سرتاسر تاریخ معاصر وجود داشته‌اند و اهمیت باز داشتند و پیش‌گیری از عملیات تروریسیتی همیشه واجد اهمیت بوده است[239]. تلاش برای کنار گذاردن هنجارهای حقوق بشر در شرایط بحرانی و رعب آور، کوته اندیشانه و مشکل آفرین خواهد بود. همان طورکه افشاگری‌های تکان دهنده زندان ابوغریب نشان داده است جهان، رفتار غیرانسانی را تحت هیچ شرایطی نمی‌پذیرد و چنین رفتارهایی حتی اقدامات امنیتی مشروع را نیز تهدیدکرده و برآنهاسایه می‌اندازد. همان طوری که چوى ئن لای[240] راجع به تاثیرات انقلاب فرانسه گفته است، «شاید بسیار زود باشد» که در خصوص تأثیر وقایع 11 سپتامبر بر جهان سخن بگوییم. محدوده‌ی کلی و ماهیت تهدید تروریستی مشخص نیست، اگر چه وقایع 11 مارس (2004) اسپانیا نشان داد که این گونه تهدیدها واقعی، عمده و مستمر هستند. «جنگ علیه تروریسم» به رهبری ایالت متحده بر این نگرش مبتنی است که وقایع 11 سپامبر باید به زنگ خطری قلمداد گردد مبنی بر اینکه جهان تغییر یافته است . جامعه بین المللی نیازمند ابزارها، استراتیژی‌ها و شاید یک ساختار هنجاری جدید در برخورد با این تهدیدهای شدید علیه امنیت جهانی است. در فقدان توافق بین المللی در خصوص این هنجارها، استراتیژی‌ها و ابزارهای جدید، علیه تروریسم بر اساس الزامات خویش بدون توجه به هنجارهای موجود آغاز شده است.شیوه آغاز این جنگ خود تهدید برای امنیت انسانی است. با به چالش کشیدن چارچوب حقوق بشر بین المللی و حقوق بشر دوستانه که طی چندین دهه با مشقت و دقت شکل گرفته است، جنگ علیه تروریسم، امنیت ما را بیش از هر حمله تروریستی دیگری تهدید می‌کند. کاملاً منطقی است که هراس از (تکرار ) حملات 11 سپتامبر تبعات حقوق بشری جنگ علیه تروریسم را در وجدان عمومی تحت الشعاع قرار دهد. اکنون زمان آن فرا رسیده که با استانداردهای حقوق بشر بین المللی موجود و استانداردهای حقوق بشر دوستانه مجدداً میان آزادی و امنیت تعادل ایجاد کند. چشم انداز حقوق بشری اعلامیه جهانی حقوق بشر و انبوه هنجارهای حقوق بشری ناشی ازآن، اکنون بسیار مهمتر و ضروری تر از 11 سپتامبر 2001 است. تحقق حقوق بشر برای ساختن جهانی که در آن تروریسم نتواند آزادی و امنیت مارا تهدید کند حایز اهمیت است. چارچوب حقوق بشر مانع اتخاذ اقدامات مؤثر و مشروع در واکنش به حملات تروریستی نیست. محدودیت‌هایی که حقوق بشربین المللی بر بعضی اشکال اعمال قدرت اجرایی (همچون ممنوعیت شکنجه) وارد میکند، نشان از اجماع جامعه بین المللی بر ارزشهایی دارد که همگان علی رغم اختلافات بسیار آنها را بنیادین و اساسی تلقی می‌کنند[241]. تاریخ نشان می‌دهد هنگامی که جوامع، حقوق بشر را با امنیت معامله کرده‌اند، اغلب هیچ یک از آن دو را بدست نیاورده‌اند. در واقع این اقلیت‌ها و دیگر گروه های حاشیه نشین بوده‌اند که تاوان این معامله را از طریق نقض حقوق بشری خویش پرداخت کرده‌اند. گاهی اوقات این معامله بشکل کشتار جمعی، بعضی اوقات هم بشکل بازداشت خود سرانه و حبس یا سرکوب آزادی بیان یا مذهب جلوه گر میشود. در واقع، درطی 60 سال گذشته میلیون‌ها نفر به دلیل عدم رعایت هنجارهای حقوق بشری از بین رفته‌اند[242] تضعیف نهادها و هنجار های حقوق بشربین المللی تنها نقض حقوق بشر را در اینده تسهیل می کند و اقدامات مربوط به سپردن ناقضان این حقوق بدست عدالت را باشکست مواجه میسازد همچنین در آرژانتین طی یک دوره جنگ علیه تروریست‌ها و جدای طلبان بین سالهای 1983- 1976 بیش از 10 هزار نفر ناپدید شده‌اند.گروه‌های حقوقی بشری آرژانتینی معتقدند آمار 30 هزار نفر صحیح است[243].همچنین، کوتاهی یک دولت در پیروی از هنجارهای بنیادین حقوق بشر احتمالاً موجب می‌شود سازمان‌های تروریستی ساده تر به عضوگیری از میان ناراضیان، محرومان، خانواده و دوستان، آنهای که حقوق بشری ایشان نقض شده اقدام کنند. نقض حقوق بشر بنام جنگ با تروریسم تلاش‌هایی را که برای پاسخ به تهدیدهای تروریستی انجام می‌شود، تضعیف کرده است و امنیت مارا هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت به خطر می‌اندازد. کوتاهی در رعایت هنجارهای حقوق بشری جهانی نه تنها ارزش‌های مشترک ما راتهدید می‌کند؛ بلکه این امر همکاری بین المللی و حمایت عمومی را که برای انجام اقدامات ضد تروریستی مؤثر ضروری است تضعیف می‌کند. هیچ ملتی هر قدر هم که قوی باشد نمی‌تواند مسئله تروریسم را به تنهایی حل کند. تمام دولت‌ها برای آنکه در پیش‌گیری از اقدامات تروریستی مؤفق باشند نیازمند همکاری تمامی بخش‌های جامعه خویش هستند. بدون رعایت استانداردهای حقوق بشری بین المللی، نیل به چنین همکاری در سطوح ملی و بین المللی، اگر غیر ممکن نباشد بسیار دشوار خواهد بود[244]. در سال‌های 1966 الی 1965 ژنرال سوهارتو پس از به قدرت ریسدن بیش از نیم میلیون نفر را که گمان می رفت کمونیست باشند قتل عام کرد. علاوه براین اشخاص، تعداد زیادی شکنجه و بازداشت شدند. خانواده متهمان نیز طی یک برنامه طرد و منزوی سازی از مشارکت در زندگی اجتماعی و اقتصادی عادی محروم می‌شدند[245]. از زمان حملات 11 سپتامبر، چین تلاش کرده برای جلب همکاری بین الملی برای مبارزه اش با تجزیه طلبی که از سال‌ها قبل آغاز شده است، تمایز میان تروریسم و استقلال طلبی جامعه نژادی اویقور در منطقه خود مختار اویقور سین کیانگ را ار میان بردارد. پلیس ادعا می‌کند که در سرکوب تروریست‌ها موفق بوده و بیش از 100 نفر از هزار نفر از مسلمانان چینی اویقور را که به گفته مقامات چینی در کنار طالبان جنگیده‌اند باز داشت کرده است. همین وضعیت در مصر نیز به چشم می خورد: از 11 سپتامبر 2001 دولت مصر صدها تن از مخالفین دولت را به دلیل عضویت در اخوان المسلمین،یک گروه غیر قانونی؛ اما مخالف اقدامات خشونت آمیز و اعتقاد به آراء و نظرات «شبهه بر انگیز» باز داشت کرده است.(پرونده) بسیاری از بازداشت شدگان شامل اساتید دانشگاه‌ها، پژشکان و دیگر متخصصان برای رسیدگی به محاکم نظامی یا محاکم امنیتی عادی یا اضطراری دولتی ارجاع شده است، محاکمی که آیین رسیدگی آنها مطابق استانداردهای بین المللی محاکم منصفانه نیست. همچین از 11 سپتامبر، روسیه تلاش بسیاری کرده است که جنگ در چچین را به پیکار جهانی علیه تروریسم پیوند زند[246].

1-1-  حقوق بشر قربانی جنگ علیه تروریسم

از زمان حملات 11 سپتامبر به این سو، ایالات متحده با حمایت بسیاری از کشورها جنگی را علیه تروریسم آغاز کرده است[247]. این «جنگ» تمام ثمرات حقوق بشری چند دهه گذشته و چارچوب حقوق بشر بین المللی را در معرض خطر قرار داده است. بعضی روش های به کار گرفته شده در دستگیری و بازجویی از اشخاص مظنون، حقوق بشر بین المللی و هنجارهای بشر دوستانه را به نام امنیت نقض می کند. در سراسر جهان دولت‌های بسیاری از پیکار ضد تروریستی پس از 11 سپتامبر برای حمله به مخالفان و پایمال شدن حقوق بشراستفاده کرده‌اند. عفوبین الملل و بسیاری دیگر از گروه‌های حقوق بشری مستندات بسیاری در این خصوص در اختیار دارند[248] البته همه اقدامات ضد تروریستی گذشته در معرض انتقاد نیستند. نمونه‌های بسیاری از اقدامات مشترک جهت اجرای قانون و جلوگیری از اقدامات تروریستی و سپردن اشخاص مظنون به دست عدالت در درون سرمشق[249] حقوق بشر به چشم می‌خورد. اختصاص منابع بیشتر و توجه به این اقدامات در پرتو حملات گسترده به غیر نظامیان قابل درک است. تلفات بسیاری به غیر نظامیان وارد شده است… این نوع سوء استفاده که بسیار پیشتر از 11 سپتامبر آغاز شده بود تاکنون ادامه دارد. افرا د زیادی پس از باز داشت توسط ماموران روسی ناپدید شده اند. عموماً نیروهای روسیه به عملیات های شبانه دست می زنند که در ان سربازان ماسک دار به بعضی خانه ها حمله کرده و اشخاص را می کشند یا با خود می برند و از آن پس دیگر خبری از آنها در دست نیست دولت‌ها از حاشیه صلاحدید و سیعی در شناسایی تهدیدات به منافع ملی یا بین المللی بر خوردارند و حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه موجود چنین حاشیه صلاحدیدی را به رسمیت شناخته‌اند[250].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...