گفتار چهارم: سیاست جنایی اجرایی

سومین رکن در راستای سیاست جنایی واحد در سطح ملی، سیاستی است که از سوی قوه مجریه به عنوان رکن اجرایی کشور در راستای تطبیق و اجرای سیاست­های جنایی اتخاذ شده از سوی قوه مقننه در پیش گرفته می­شود. بنابراین سیاست قوه مجریه در زمینه کنترل جرم که ناظر بر چگونگی اجرای قوانین و رویه قضایی موجود است سیاست جنایی اجرایی را تشکیل می­دهد که نقش پلیس در آن اهمیت ویژه ای دارد، نقشی که در سطح کلان به وظیفه پلیس در تامین امنیت داخلی کشور باز می­گردد[54]. بدین گونه پلیس به دو صورت نقش فعالی در تحقق این سیاست می ­تواند ایفا نماید، هم از جهت کشف و دستگیری متهمین که در مقام ضابط قضایی صورت می­گیرد و هم از جهت حضور و گشت­زنی در جامعه که باعث پیشگیری از جرم و تحقق نظم در جامعه می­گردد. ناگفته نماند که اگر همین پلیس آنگونه که باید عمل نکند ممکن است خود منبع بی­نظمی و ناامنی در جامعه گردد. بنابراین نقش و اهمیت قوه مجریه از این جهت که رکن اجراکننده سیاست جنایی به شمار می­رود از دو جهت حائز اهمیت می­باشد. اول اینکه قوه مجریه تنها رکن باصلاحیت در راستای تحقق و اجرای سیاست جنایی اتخاذ شده می­باشد. به عبارت دیگر این قوه مجریه است که نقش فعالی در به ظهور رساندن سیاست جنایی در کنار سایر ارکان دارد. از جهت دیگر این که این تطبیق و اجرا چنان بایستی در هماهنگی با سایر ارکان صورت گیرد که بتوان با یک سیاست جنایی واحد روبه­رو بود نه این­که برنامه­ها و یا عملکرد عوامل اجرایی در جهت مخالف با سیاست جنایی پیش ­بینی شده از سوی قوه مقننه باشد. در مورد جرایم علیه میراث فرهنگی کشورمان و نیز جرم حفاری و کاوش سیاست اجرایی ایران تاکنون مبتنی و محدود به تلاش پلیس برای پیگیری و دستگیری متهمان این عرصه و در نظر گرفتن مجازات لازم و کافی برای آنها بوده است، که البته تاکنون حفاری­های بسیاری وجود داشته است که مرتکب آنها دستگیر نشده و پیگیری­های انجام شده برای دستگیری بزهکاران کافی نبوده است. در حالی که با افزایش نیروی پلیس متخصص در زمینه پیگیری این­گونه جرایم علیه میراث فرهنگی و افزایش گشت­های پلیس در محدوده محوطه­ها و آثار تاریخی، می­توان در پیگیری متهمان این گونه جرایم، جدیت بیشتری به خرج داد و روند دستگیری متهمان پرونده­های میراث فرهنگی را سریع­تر کرد تا این افراد با مشاهده اهتمام پلیس در پیگیری این جرایم، از ارتکاب جرایم مربوط به میراث فرهنگی صرف­نظر کنند و شائبه بی­اهمیت بودن نیروی انتظامی و پلیس نسبت به ارتکاب چنین جرایمی در ذهن آنها از بین برود. پلیس می ­تواند به عنوان بخشی از یک رویکرد جمعی به امنیت، در سطح جامعه حضور مشهود داشته باشد. اغلب اوقات هدف از برنامه ­های حضور مشهود پلیس در جامعه برقراری نظارت و ایجاد اطمینان عمومی در مورد امکان دسترسی سریع به پلیس است[55]. نیروی اجرایی کشور و به عبارتی پلیس می ­تواند در زمینه حفاظت بهتر از میراث فرهنگی و عدم رخ دادن جرایمی چون حفاری و کاوش با تشکیل و افزایش یگان­های ویژه پلیس برای این جرایم و نیز تربیت پلیس متخصص و آموزش دیده برای برخورد با جرایم مربوط به میراث فرهنگی، گام مهمی در جهت حفظ این آثار بردارد. حضور یگان ویژه پلیس در مناطقی که احتمال وقوع جرایم علیه میراث فرهنگی در آن نقاط وجود دارد می ­تواند تاثیر مهمی در کاهش آمار این­گونه جرایم داشته باشد. حضور پلیس در این مناطق می ­تواند به صورت پیاده، استفاده از ماشین­های گشت و در مناطق دور افتاده و صعب العبور با بهره گرفتن از موتور و یا حتی دوچرخه صورت پذیرد. حضور همیشگی یگان ویژه حفاظت از میراث فرهنگی در مناطق مختلف علاوه بر اینکه باعث ترس از ارتکاب جرم توسط افراد سودجو می­شود و خطر دستگیری آنها را افزایش می­دهد، باعث در دسترس بودن نیروی پلیس در مواقعی می­شود که ساکنان یک محل از ارتکاب جرمی علیه میراث فرهنگی مطلع شده ­اند و ممکن است در صورت نبود نیروی پلیس مسئول در حوالی محل ارتکاب جرم قادر به گزارش دادن وقایع نباشند. اگرچه حضور همیشگی نیروی مشهود پلیس در سطح جامعه می ­تواند هزینه­بر باشد اما موجب هدایت خدمات پلیسی به نقاط جرم­خیز و مناطقی که در آنها تماس بیشتری با نیروی پلیس گرفته شده می­شود[56]. حضور یگان ویژه حفاظت از میراث فرهنگی نیاز به بودجه زیادی دارد که تامین آن برای سازمان میراث فرهنگی دشوار است. اما مزایایی که استفاده از این گشت­ها در مناطق مختلف با خود به همراه دارد صرف چنین هزینه­ای را توجیه می­ کند[57]. با به کارگیری پلیس ویژه حفاظت از میراث فرهنگی و تشکیل یگان­های ویژه و مامورین گشت برای نواحی مختلف پس از مدتی می­توان به راحتی مناطقی که در آن جرایم زیادی علیه میراث فرهنگی به وقوع می­پیوندد و به علت دور از دسترس بودن این مناطق در بسیاری از موارد، جرایم واقع شده گزارش نشده باقی می­مانند را شناسایی کرد. پس از شناسایی این مناطق، برای کاهش نرخ جرایم در این نواحی، تعداد نیروی گشت در این نقاط افزایش پیدا خواهد کرد و گاهاً گشت­های شبانه روزی و دائم در چنینی نقاطی گمارده خواهد شد. پلیس مبتنی بر نقاط جرم­خیز با پیشرفت­های نظری در حوزه جرم­شناسی سازگاری دارد و توسط تحقیقات زیربنایی در مورد جرم مورد پشتیبانی قرار گرفته است[58]. به علاوه اینکه حضور مستمر نیروی گشت و پلیس در مکان­هایی که نرخ بالایی از جرایم علیه میراث فرهنگی در آنها رخ می­دهد ترسی عمومی نسبت به ارتکاب این جرایم را به دنبال خواهد داشت و برای رهایی از خطر دستگیری بسیاری از افراد سودجو از فکر ارتکاب جرایمی از قبیل حفاری و کاوش و سایر جرایم علیه میراث فرهنگی منصرف خواهند شد. علاوه بر این نیروی پلیس می ­تواند برای انجام هرچه بهتر وظایف خود از مشارکت و بسیج جامعه نیز بهره­مند گردد. نیروی پلیس به تنهایی نمی­تواند روند جرم و بی­نظمی را مهار کرده و کنترل اجتماعی را اِعمال کنند. آنها برای پیشگیری از جرم و حل مشکلات نیاز به همکاری گروه­های اجتماعی و انجمن­ها دارند[59]. کارآمدی نیروی حفاظت از میراث فرهنگی و یگان ویژه پلیس حمایت از این آثار تا حد زیادی به شرایط اجتماعی منطقه نیز بستگی دارد. به نظر می­رسد اطلاعات اجتماعی نقش حساسی در اجرای قدرتمند عملیات پلیس در حفاظت از آثار باستانی و جلوگیری از وقوع جرایم بر علیه میراث فرهنگی ایفا کند. پلیس و نیروی گشت برای انجام بهتر وظیفه خود باید درک درستی از ویژگی­های منطقه داشته باشد تا بهتر بتواند امر حفاظت از میراث باستانی را به انجام برساند، که این مهم مستلزم مشورت و مشارکت فعال با ساکنین محل است. شناسایی مناطقی که نرخ بالایی از جرایم علیه میراث فرهنگی در آن به وقوع می­پیوندد، آگاهی از میزان جرایم علیه میراث فرهنگی در هر منطقه، و بسیاری از اطلاعات دیگر درین باره تنها با مشارکت و همکاری مردم با نیروی پلیس حفاظت از میراث فرهنگی میسر خواهد شد. در بسیاری از  موارد امکان ارسال پلیس حفاظت از میراث فرهنگی به تمامی نقاط دورافتاده و خارج از دسترس میسر نیست، زیرا این امر نیاز به افزایش تعداد نیروهای یگان ویژه حفاظت از میراث فرهنگی و صرف بودجه و هزینه دارد که در حال حاضر چنین امکانی برای سازمان مهیا نیست و لذا بسیاری از مناطق دورافتاده که اتفاقاً نرخ جرایم ارتکابی علیه میراث فرهنگی در آنها بسیار بالاست بدون هیچ گونه محافظی رها شده ­اند و روز به روز به آمارحفاری­ها و کاوش­های صورت گرفته در این مناطق افزوده می­شود؛ در حال حاضر تنها راه برای محافظت از این مناطق و کاهش نرخ جرایم ارتکابی علیه میراث فرهنگی در مکان­های دورافتاده کمک گرفتن از ساکنان محلی و همکاری آنها با پلیس ویژه میراث فرهنگی است[60]. با تشکیل پلیس محلی از بین ساکنان یک محله و ایجاد حس وظیفه در آنها، می­توان­ مشارکت و همکاری متقابلی بین مردم و پلیس حفاظت از آثار باستانی ایجاد کرد و در شرایطی که امکان حضور نیروی گشت به صورت شبانه روزی میسر نیست، و نیز در مناطقی که ارسال نیروی پلیس حفاظت از میراث باستانی به آنها نیازمند صرف هزینه­ای است که از عهده سازمان میراث فرهنگی خارج است، از کمک مردم بهترین بهره را جست. به این ترتیب علاوه بر جلب حس اطمینان  مردم نسبت به پلیس، درک آنها از ارزش میراث فرهنگی و آثار باستانی بالا رفته و با پی بردن به ارزش این آثار، آنها خود برای همیشه به نگهبانان و محافظان این آثار تبدیل خواهند شد و در برابر هرگونه غارت و تاراج این اموال مقاومت خواهند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...