نمودار 2-1: چارچوب مفهومی رقابت پذیری ، (فیورر و چهارباغی، 2003، ص 50) بوث و فیلیپ[18]، در سطح بنگاه عوامل موثر بر رقابت پذیری را در دو دسته و در قالب رویکرد مبتنی بر فناوری و رویکرد مبتنی بر شایستگی تقسیم بندی می کنند. فناوری اطلاعات باعث بهبود کارایی و ایجاد مزیت استراتژیک می گردد. این رویکرد در ظهور کامپیوتر های قدرتمند و ارزان، پایانه ها و شبکه های ارتباطی ریشه دارد. رویکرد مبتنی بر شایستگی که از رشته بازاریابی نشات گرفته است ، پویاتر و چند بعدی است بنابراین رویکرد ، شرکت ها ، مهارت ها و شایستگی های منحصر بفرد خود را از طریق تحکیم و تثبیت داخلی و خارجی شناسایی نموده و تحت کنترل در می آورند. به عبارت دیگر مبنای رویکرد مبتنی بر فناوری اطلاعات ، فناوری اساس رقابت پذیری است، در حالیکه مبنای رویکرد دوم سازمان یادگیرنده است که بر قوت هاجهت ماندگاری از طریق الگوبرداری و نیز پیش بینی و پاسخگویی اثر بخش به تغییرات تاکید می شود.(بوث و فیلیپ، 2003، ص 32) اسمیت[19] ، با دیدگاهی جهانی ، رقابت پذیری سازمان ها را در نحوه عملکرد و روش های کاری ، متفاوت از هم می داند. او شرکت های کلاس جهانی را نسبت به سایر شرکت ها ، از ویژگی های مشترکی به منظور ارتقای رقابت پذیری ، برخوردار می داند. از نظر اسمیت عامل کلیدی در موفقیت کلاس جهانی توانایی آنها در یکپارچه سازی فعالیت ها جهت تاثیر گذاری در سه حوزه بازار ، عملیات و فرهنگ است. او رقابت پذیری پایدار را نتیجه مدیریتکلی این سه حوزه می داند.(اسمیت ، 2005 ، ص 38) شارما و فیشر[20]، نقش استراتژی های کارکردی بهره وری ، تحقیق و توسعه ، فناوری ، بازاریابی ، منابع انسانی ، سازمانی و مالی را در رقابت پذیری شرکت های تولیدی بررسی کردند. آنها برای سنجش رقابت پذیری از شاخص های عینی عملکرد و نیز برخی از شاخص های ذهنی استفاده کردند .شاخص های عینی آنها سرانه فروش ، بازگشت دارایی ها ، سهم بازار ، فروش ، سهم صادرات ، نرخ رشد فروش داخلی و صادرات بوده و شاخص های ذهنی ایشان ادراکات مدیریت از بهره وری ، سودآوری ، سهم بازار و رضایت مشتری از شرکت نسبت به رقبا را در برداشت.(شارما و فیشر ، 2005 ، ص272) مازلن و پلاتس[21]، ضمن بحث و بررسی فرایند تدوین استراتژی تولید ، مدل مفهومی به منظور تعیین چشم انداز تولید در مورد عوامل موثر بر سهم تولید در رقابت پذیری سازمان ارائه کردند. در بررسی آنها منابع و قابلیت ها عوامل اصلی رقابت پذیری بوده و در بسیاری از شرکتها نیز تولید سهم قابل ملاحظه ای از این منابع محسوب می گردد. دیدگاه آن ها مبتنی بر منبع بوده و در آن تولید نقش اصلی و مرکزی در استراتژی رقابتی پیدا می کند. آنها مولفه های سیستم تولید پویا را در قالب سه جزء اولویت های رقابتی ؛ قابلیت های تولیدی و نقش استراتژیک تولید طبقه بندی کرده و اثر آنها را بر ایجاد مزیت رقابتی شرکت از طریق اقدام پژوهشی آزمون نمودند.(مازلن و پلاتس ، 2008 ، ص 316) لی[22]، در تحلیلی از منابع رقابت پذیری مدلی توصیفی از عملکرد ارائه نمود و آن را شاخص رقابت پذیری دانست . ضمنا او بازاریابی ، نوآوری محصول ، تولید ، و توسعه منابع انسانی را چهار عامل موثر بر رقابت پذیری معرفی می کند. او با استناد به پورتر (1980) و آتلی (1997) طراحی و توسعه محصول را در دو بعد ، معرفی سریع محصول جدید به بازار و بهبود محصولات حاضر بر رقابت در بازار موثر می داند. وی ظرفیت تولید و مدیریت ظرفیت تولید ( مدیریت مواد ، طراحی و کنترل تولید ، … ) را عوامل موثر تولید بر رقابت پذیری دانسته است او به نقل از ایوان ولینسی (1996) عواملی نظیر توانمندسازی کارمندان ، توسعه و غنای شغلی ، بهبود روابط مدیر-کارمند و استفاده از شاخص های اندازه گیری عملکرد را در منابع انسانی موثر بر رقابت پذیری دانسته است.(لی ، 2009، ص302) هولس اپل و سینگ[23]، رقابت پذیری را در مدل زنجیره دانش توسعه داده و آن دسته از فعالیتهای مدیریت دانش را شناسایی و مشخص می کنند که یک سازمان جهت دستیابی به رقابت پذیری بر آنها تمرکز دارد. این مدل برگرفته از مدل زنجیره ارزش پورتر بوده و حاصل مطالعه دلفیاز متخصصان بین المللی مدیریت دانش است. آن ها پنج فعالیت اصلی زنجیره ارزش دانش یعنی اکتساب ، انتخاب ، ایجاد ، درونی سازی و برونی سازی را بر رقابت پذیری موثر دانسته اند همچنین رابطه چهار فعالیت پشتیبانی کننده رهبری ، هماهنگی ، کنترل و اندازه گیری دانش را با رقابت پذیری اثبات کرده اند. طبق تعریف آنها رقابت پذیری خود از چهار متغیر بهره وری ، چابکی ، شهرت و نوآوری بهبود یافته تشکیل شده است. (هولس اپل و سینگ ، 2004، ص90) کارنیرو[24]، تمرکز ویژه ای بر روابط مدیریت دانش ، رقابت پذیری و نوآوری دارد. بر اساس مطالعه او ، منابع سازمان به دو گروه : منابع فیزیکی و مفهومی تقسیم می شوند. از دید او منابع فیزیکی شامل پول ، تجهیزات ، مواد ، تسهیلات و زمان است. همچنین منابع مفهومی نیز از داده ، اطلاعات و دانش تشکیل شده است. شاخص هایی که او برای اندازه گیری مدیریت دانش به کار می برد عبارتند از : اهمیت سرمایه معنوی ، ارزیابی توسعه دانش ، درجه استراتژیک بودن ابزاری دانش ، توانایی ایجاد انگیزه . همچنین آنها منابع و محیط را نقش تعدیل کننده بر رابطه مدیریت دانش و رقابت پذیری می دانند .(کارنیرو ، 2005 ، ص88) آکیموا[25] در نظریه رقابت پذیری با مفهوم بازارگرایی معتقد است عده ای از نویسندگان ، رقابت پذیری را در قالب بهره وری نگریسته اند و عده ای در قالب عملکرد سازمانی. از دید وی سه شاخص سازگاری ، مزیت رقابتی و عملکرد می تواند جهت سنجش رقابت پذیری به کار رود. در این بررسی رابطه بین سطح و توسعه یافتگی بازار گرایی و رقابت پذیری شرکت در محیط اقتصادی متلاطم یک اقتصاد در حال گذر مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مقاله عنوان شده است که مطالعات اخیر حاکی از نیاز به بررسی توسعه بازارگرایی در اقتصادهای در حال گذر تحت شرایط رکود اقتصادی و تغییرات سیستماتیک بزرگ هستند.(آکیموا ، 2000، ص1129) دیمتر[26] معتقد است که وجود استراتژی تولید باعث افزایش رقابت پذیری سطح شرکت (بازگشت فروش و گردش موجودی ) می گردد. وجود استراتژی تولید اثر مثبتی بر بازگشت فروش دارد در حالی که هیچ ارتباطی با گردش موجودی ندارد. در پاسخ به این سوال که آیا ارتباطی بین شایستگی تولید در رقابت پذیری کسب و کار وجود دارد ، اکثرا جواب مثبت می دهند. در مطالعه شرودر و همکاران ، 80 درصد مدیران تولید به این سوال پاسخ مثبت داده اند. (دیمیتر، 2006، ص210) 2-1-7 ابعاد و جنبه های رقابت پذیری رقابت پذیری به توانایی وادار کردن مشتری به انتخاب پیشنهاد های شرکت در قبال پیشنهادهای رقبا تعریف می شود بدین نحو که ، توانایی در بهبود مداوم فرایند های شرکت ؛ به ارائه پیشنهادی بهتر منجر شده و در نتیجه سطح رقابت پذیری ارتقا خواهد یافت. ( وبستر[27] ، 2005 ، ص158) ، در یک جمع بندی کلی ، رقابت پذیری مفهوم یا قلمرو گسترده ای دارد و در تعیین آن عوامل متعددی دخالت دارند (ما[28] ، 2006،ص709 ؛ پورتر و شواب[29] ، 2008) بر مبنای این تعریف ، عواملی همچون عملکرد بنگاه در قبال بازار ، عملکرد بنگاه در قبال مشتری ، عملکرد درونی بنگاه استوانه های اصلی رقابت پذیری را تشکیل می دهند. –    عملکرد بنگاه در قبال بازار ، بر ایجاد هوشمندی در سراسر سازمان در ارتباط با نیاز های فعلی و آتی مشتری ، نشر هوشمندانه در بین بخش های مختلف سازمان و پاسخگویی به آن هوشمند مبتنی است. این نوع عملکرد نه تنها برای خارج از سازمان ، بلکه در داخل سازمان مورد توجه است. در این شاخص ، مولفه هایی نظیر عملکرد سهم بازار ، عملکرد توسعه خدمات در بازار ، بهبود شهرت و تصویر بنگاه در بازار و رعایت اصول اخلاقی و مسئولیت اجتماعی در قبال بازار به عنوان شناسه های این شاخص تلقی می شود. –    عملکرد بنگاه در قبال مشتری ، تابعی از ارزش های مشتریان و سهام داران بوده و قدرت مالی ، تعیین کننده توانایی عمل و عکس العمل در محیط های رقابتی بوده و در این بین عواملی همچون قیمت رقابتی ، کاهش هزینه ها ، برآوردن انتظارات مشتریان و ارتباطات ارزشمند مشتریان و … به عنوان مولفه های تاثیر گذار بر عملکرد شرکت از منظر مشتریان است. –    عملکرد درونی بنگاه که در آن وضعیت درونی بنگاه و موسسه با توصیف شاخص های عینی نظیر سرانه فروش ، بازگشایی دارایی ها ، نرخ فروش داخلی و شاخص های ذهنی از قبیل ادراکات مدیریت از بهره وری ، سودآوری ، رضایت و مشارکت کارکنان ، مهارت کارکنان و سایر ویژگیهای شخصیتی آنها مشخص می شود. ( رحیمی کلور ، 1390، ص76) چارچوب مفهومی ابعاد رقابت پذیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...