مقاله رایگان درباره تبیین علل فساد اداری، علل فرهنگی و اجتماعی |
رهیافت دوم در سطح خرد و در قالب نظریه عقلانیت فردی[23] مطرح شده است که معطوف به ویژگیهای رفتاری و هنجاری کارگزاران حکومتی و غیرحکومتی مرتبط با آنهاست. در این رویکرد فساد به عنوان نتیجه محاسبات عقلانی هزینهها و سودهای کارگزاران حکومتی تلقی میشوند. در این مدل افراد تصمیمگیر موجوداتی عقلانی هستند که میکوشند منافع خود را در جهانی از منابع کمیاب تحقق بخشند. جدای از این دو رهیافت کلی، عدهای از محققین برای تبیین وضعیت فساد با یک تقسیمبندی دیگر پنج رویکرد تبیینی را برای بررسی وضعیت فساد ارائه دادهاند.
- رویکرد هزینه- فایده: دراین رویکرد چنان چه افراد فایده یک اقدام را نسبت به هزینه آن بزرگتر ببینند، در جهت آن اقدام خواهندکرد. لذا چنانچه درون یک سیستم دولتی، تنبیهها و مجازاتها نسبت به افراد فاسد ضعیف باشد، افراد اقدام به رفتار فسادآمیز بیشتری خواهندکرد.
- رویکرد محرومیت نسبی: بنابراین رویکرد چنانچه افراد نسبت به دادههای خود احساس بیعدالتی کنند اقدام به رفتار فسادآمیز خواهند کرد. نابرابری اقتصادی، محرومیتهای سیاسی و اجتماعی، رشد افراد غیر متخصص، خویشاوندسالاری و…. موجب بروز این محرومیت نسبی میشود.
- رویکرد رانتجویی: بنابراین رویکرد، امتیازات ویژه اقتصادی (رانت) که در اختیار تصمیمگیرندگان قرار میگیرد و قوانین و مقرراتی که در اثر تصمیمات فردی زمینه را برای ایجاد بازار سیاه مجوزها فراهم میکند، موجب ارتکاب اعمال فسادآلود میشود.
- رویکرد کارفرما- غیر کارگزار: براساس این رویکرد زمانی که در یک تقسیمبندی غلط و فسادآمیز، انجام کارهای کلان و همزمان با آن کنترل آن به یکسری افراد خاص واگذار میشود، کارگزارانی که به عنوان مجریان پروژههای مصوب گمارده میشوند خود امکان تفسیر پیرامون برنامهها و پروژههای مصوب را در دستدارند و این کارگزاران معمولا بر خلاف اهداف کارفرما (سیاستگذاران دولتی) منافع خود را پیگیری میکنند و به این ترتیب زمینه را برای فساد مهیا میکنند.
رویکرد حامی- پیرو: بنابراین رویکرد، ساختار نامناسب اقتصادی، باندبازی در ساخت سیاسی، نوچهگرایی در انتصابها و گماردن پیروان در گلوگاههای تصمیمگیری با پشتوانه حامیان قدرتمند، زمینههای فساد را فراهم میسازد(ربیعی،1383،28-21).
- تبیین علل فساد اداری
در تبیین علل فساد اداری تحلیلهای مختلفی ارائه گردیده است که از آن میان میتوان به این موارد اشاره کرد: در تحلیلی از علل فساد آنها به دو دسته علل ساختاری یا نهادی و علل فرهنگی و اجتماعی دسته بندی شده است. علل نهادی پیدایش و رواج فساد عبارتند از: – اختیارات گسترده دولت و ماموران دولتی که فرصتهای قابل ملاحظهای برای تحقق فساد اداری و اقتصادی فراهم میکند. – حسابکشی اندک که از هزینه ارتکاب به فساد میکاهد. – انگیزههای انحرافی در شاغلان بخش دولتی از قبیل نظام حقوق و دستمزد نامناسب که خدماترسانی به «خود» را جایگزین وظیفه خدمترسانی به «عموم» میکند. از این دیدگاه (نهادی) راهکارهای مبارزه با فساد نیز بیشتر در تحدید دامنه اختیارات دولتی از طریق کاهش نقش دولت در فعالیتهای اقتصادی، بهبود حسابپسدهی از طریق تقویت شفافیت، نظارت و اعمال تنبیه و در بهبود انگیزهها از طریق طراحی مجدد ضوابط استخدامی درخدمات عمومی خلاصه میشود(ربیعی، 1383، 41). – علل فرهنگی اجتماعی فساد نیز عبارتند از:
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1398-12-12] [ 12:39:00 ب.ظ ]
|