گفتار اول : خشونت خانوادگی اقارب نسبی پدیده خشونت خانگی عموماٌ امری پنهان است و معمولاٌ توسط شوهر، پدر و برادر یا سایر اقوام و نزدیکان ذکور، بر علیه اعضای خانواده در محیط خانواده به وقوع می پیوندد و بسیاری از جوامع زنان، به دلایلی از جمله شرم، آبرو، و ترس از مجازات سخت از بیان آن خودداری کرده و سکوت اختیار می کند. در کشور ما در قیاس با پاره ای کشورها پدیده خشونت کمتر رخ می دهد اما به هرحال واقعیت تلخی است که وجود دارد و عواملی نظیر بی پناهی اعضای آزار دیده ،ترس و شرم اعضای خانواده در بیان آزار، کاستی های قانونی، بی توجهی نهادهای حمایتی و هزاران عامل دیگر درگسترش این امر دخیل است. سازمان بهداشت جهانی نیز انواع مختلف خشونت اقارب نسبی را براساس دوره زندگی به صورت زیر تقسیم بندی کرده است: دوره پیش از تولد : سقط جنین به دلیل جنسیت، تحت تأثیر تلاش برای از بین بردن جنین در طول بارداری دوران نوزادی : سوءاستفاده فیزیکی، جنسی و روانی از نوزادان دختر دوران کودکی : ازدواج کودکان، ختنه دختران، سوءاستفاده فیزیکی، جنسی و روانی، تجاوز محارم، تن فروشی کودکان و استفاده از آنان در فیلم ها و ویدئوهای مستهجن دوران نوجوانی و جوانی : خشونت در قرارهای عشقی و عشقبازی ( به عنوان مثال : پاشیدن اسید و تجاوز )، رابطه جنسی با زورگیری اقتصادی (به عنوان مثال : دختران محصلی که به خاطر مخارج مدرسه با مردانی همسن پدرشان رابطه جنسی دارند )، تجاوز محارم، سوءاستفاده جنسی در محل کار، تجاوز، تهدید جنسی، اجبار در تن فروشی و ویدئوهای مستهجن، قاچاق زنان، شراکت در اعمال خشونت، تجاوز همسر، سوء استفاده مالی و قتل، شرکت در قتل، سوء استفاده روحی- روانی، سوء استفاده از زنانی که نقص عضو دارند، اجبار به بارداری. دوران میانسالی : اجبار به خودکشی یا قتل بیوه ها به دلایل اقتصادی، رابطه جنسی با سوء استفاده جنسی و روانی. نوعی از خشونت که به وسیله اقارب نسبی اتفاق می افتد خشونت جنسی است، این خشونت عبارت است از هرگونه رفتار غیر اجتماعی نامتعارف غیرشرعی یا غیرقانونی جنسی اعم از لمس کردن بدن تا تجاوز و هتک حیثیت بدون رضایت زن و یا اعمال منافی عفت علیه او در زندگی خصوصی و قلمرو روابط خانوادگی از طریق خویشان و یا اقارب زن که اصولا ٌعامل از محارم زن می باشد و تحت عنوان خاص زنا با محارم اطلاق می شود. زنا با محارم و تجاوز جنسی نسبت به دختران به طور کلی جزء پدیده هایی است که در طول 10 یا 20سال گذشته به وجود آمده است. بدیهی است که از دیر باز اینگونه اعمال جنسی گاهی اتفاق می افتاد ولی بیشتر محققان گمان می کردند تابوهای شدیدی که علیه این رفتار وجود دارد باعث می شود که گسترده نباشد اما چنین نیست و تجاوز جنسی نسبت به اعضای خانوده به طور ناراحت کننده ای متداول است.[19] بنابراین زنا با محارم شامل روابط جنسی میان والدین و فرزندان و یا برادران و خواهران می شود. این روابط از نظر ژنتیک نامطلوب است. همچنین زمینه ساز اختلال و رشد جنسی و عاطفی بزه دیده می شود .بنابراین رابطه جنسی میان پدر و دختر در محیط خانه از دو عامل ناشی می شود : قطع رابطه جنسی میان پدر و مادر به دنبال بیماری یا جدایی و زندگی خانوادگی محرم و نزدیک با دختر جوان برقراری رابطه تجاوز گرانه جنسی بیشتر به دسترسی پذیری و قدرت مربوط می شود و یا چنین پدرانی معمولاٌ دارای سابقه کیفری و یا معتاد به الکل و یا مربوط به خانواده های حاشیه ای هستند و در سالهای اخیر دختران بیشتر از پسران در خانه مورد آزار جنسی قرارگرفته اند زنان فراری و بدون سرپناه اکثراٌ همانهایی بوده اند که در کودکی مورد آزار جنسی و فیزیکی قرارگرفته بودند.[20] گفتار دوم : خشونت خانوادگی همسر خشونت علیه همسر پدیده ای است که در اغلب نقاط جهان دیده می شود ، اما در کشورهایی نظیر ایران که پیشینه مرد سالارانه قوی دارند، بیشتر از سایر نقاط به چشم می خورد. خشونت غالباٌ توسط مردان اعمال میشود ما از بدو تولد از پسر بچه ها انتظار داریم خشن باشند آنها طی فرایند اجتماعی شدن در جریان بازی هایی که انجام میدهند ما از مردان انتظارات خاصی داریم بی باک بودن و بروز ندادن عواطف و احساسات خشن بودن از جمله آنهاست پسرها از همان ابتدا می آموزند که سلطه مردانه داشته باشند و میخواهند آن را در همه شرایط زندگی تجربه کنند . اگر دو پسر بچه همدیگر را بزنند از نظر ما عادی است ولی اگر همین امر از سوی دختران صورت بگیرد از نظر ما غیر عادی است رفتار خشونت آمیز برای مردان بخشی از مردانه بودنشان است و اگر به آن عمل نکنند مردانه رفتار نکرده اند.[21] خشونت امری است که آموخته می شود مردانی که زنان خود را مورد خشونت قرار میدهند پسران آنها در بزرگسالی این رفتار را نسبت به همسرشان اعمال می کنند و این روند همینطور ادامه پیدا میکند. یکی از مسائلی که در جامعه ما وجود دارد ازدواج های مدرن و زندگی سنتی است. ازدواج در گذشته به صورت سنتی بین افراد برقرار می شد و در آن خانواده پسر پس از انتخاب دختری به خواستگاری می رفتند و او را به عقد پسر خود در می آوردند. و زندگی آغاز می شد در این نوع ازدواج دختر و پسر شناختی از هم نداشته ولی با گذشت زمان با گسترش وسایل ارتباطی و….با نوعی دیگر از زندگی آشنا شدند جامعه ما در حال گذر از سنت به مدرنیته است میدانیم که جهان مدرنیته متاخر به شدت بازتابی است ما دست به عمل میزنیم در محیط بیرون تغییراتی به وجود می آید در ذهن ما آن موضوعات عوض می شود سپس با اطلاعات تازه دست به انتخاب میزنیم امروزه دختر و پسر پس از آشنایی و دوستی با یکدیگر مدتی در کنار هم به برقراری رابطه ای عاطفی می پردازند و در صورت وجود تفاهم اقدام به ازدواج می کنند و سپس لازم میدانند که خانواده هایشان را در جریان بگذارند پس فرآیند ازدواج تا حدی در ایران مدرن شده ولی زندگی ها همچنان سنتی است در زندگی سنتی همه چیز تعریف شده است مرد نان آور خانه است و زن فرمانبردار در همه زمینه ها. ولی با مدرن شدن جوامع و آشنایی زنان با حقوق خود خواهان زندگی مدرن می باشند ولی مردان زندگی سنتی را ترجیح میدهند زیرا در این نوع زندگی بیشتر می توانند سلطه مردانه خود را حفظ کنند در دیدگاه مدرن زن استقلال اقتصادی دارد از حق طلاق بهره متد میگردد و حقوقی برابر با مرد دارد ولی گاهی مردان نمی توانند با این مسئله کنار بیایند که زنان در جایگاهی برتر از آنان باشند چه از لحاظ اجتماعی چه از لحاظ اقتصادی و…. و سعی میکنند شخصیت همسر خود را تخریب کند تا به این شکل اعتماد به نفس را از او سلب کرده و او را خانه ‌‌نشین کنند در اینجا خشونت های خانگی رخ میدهد ( البته خشونت دلایل دیگری هم دارد ولی من در اینجا به یک مورد پرداختم ) در مورد خشونت خانگی و علل بروز آن نظرات زیادی وجود دارد : “می تواند او را ترک کند”، “فقط زنان فقیر مورد خشونت قرار می گیرند”، “مردهای عیاش و مشروب خور دست بزن دارند”، “حتما خود زن کاری کرده که حقش کتک بوده”، “برخی زنها جاذب مرد خشن هستند”، “مرد حتما در بچگی زیاد کتک خورده”، “مرد خشن را نمی توان عوض کرد”، “خشونت خانگی خیلی نادر است”، “بچه ها اگر سوءرفتار مرد با زن را نبینند، اشکالی ندارد”، “نباید در زندگی خصوصی مردم دخالت کرد”، … از جمله این تصورات است، شواهد نشان میدهد بسیاری از افرادی که مورد خشونت قرار گرفته اند نمیدانند که باید نسبت به آنان واکنش نشان دهند در واقع زنان زیادی هستند که خود را مستحق مجازات میدانند چون فکر میکنند در انجام وظایفشان کوتاهی کرده اند پس در وحله اول خود خشونت از سوی زنان پذیزفته شده مورد دیگر اینکه معمولا خشونت های خانگی به پلیس گزارش نمیشود البته در این مورد ضعف قانونی هم داریم فکر نمیکنم مردی تا کنون به خاطر همسر آزاری مجازات شده باشد در واقع این مورد حالت نصیحت به خود میگیرد و همه میخواهند زن را راضی کنند ولی احتمالا خود زنان نیز تمایلی به فاش کردن این موضوع ندارند و این را به نوعی فاش کردن اسرار خانواده میدانند شاید هم به خاطر ترس از متلاشی شدن خانواده نداشتن پشتوانه مالی امید به بهتر شدن مرد ستوده شدن صبر و تحمل شرمندگی بی آبرویی و…. باعث می شود خشونت را یک راز خانوادگی بدانند و درباره آن سخن نگویند. برخی مردان برای اینکه در خانه قدرت اول باشند و همسرشان مجبور به اطاعت از آنها باشد، او را از نظر مالی در مضیغه قرار می‌دهند. محدود کردن روابط اجتماعی زن و اسیر کردن او درخانه و جلوگیری از ارتباط او با دیگران هم از مصادیق همسرآزاری هستند جامعه ما دارای بافت سنتی است اگر ما بفهمیم که مرد همسایه زنش را کتک میزند عموما کاری نمیکنم زیرا معتقدیم نباید در کار دیگران دخالت کرد، انسان مدرن امنیت را در قانون جستجو می کند. همانطوری که انسان سنتی امنیت را در روابط، در سنن و در آدابی که وجود داشته جستجو می کند. در سنت های قدیمی مرد نقش حفاظ خانواده بود. اما در جامعه امروز ایران که نه مدرن است و نه سنتی حقوق زن پایمال می شود. در واقع زن امروز احساس ناامنی و بی پناهی دارد. مهم ترین و شایع ترین انواع همسر آزاری مردان نسبت به زنان عبارتند از: خشونت فیزیکی و بدنی مانند صدمه زدن به وسایل منزل و ضرب و شتم همسر، خشونت روانی و کلامی مانند تحقیر شخصیت، چهره و یا شرایط جسمانی زن، ابراز تنفر نسبت به بستگان وی و هم چنین خشونت اجتماعی شامل : منع اشتغال و تحصیل، ممنوعیت ارتباط با بستگان حتی به صورت تلفنی، خشونت اقتصادی مانند : نپرداختن خرجی و در نهایت صدمه و آزارهای جنسی از طریق تحمیل نسبت به همسر و در معرض فحشا و فساد قرار دادن وی به خاطر اعتیاد و همین طور استفاده از امتیاز مرد بودن و با زن مثل کنیز رفتار کردن.[22]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...