5) یاری رسانی به قضاوت درجهت تحقق عدالت اجتماعی ، مسلماً وکلای دادگستری به عنوان متخصصین علم حقوق درکنار قضات با بیان استدلال ها ومستندات قانوی ملزوم ، آنان را درجهت یک دادرسی عادلانه واتخاذ تصمیمات شایسته به دوراز هرگونه غرض ورزی ، یاری خواهند نمود .   5- وکالت ظاهری وکالت ظاهری به این معنی است که گاهی موکل درغیاب وکیل او رابرکنار می کند درچنین حالتی بطلان وکالت مشروط به این است که وکیل از عزل شدن خودش آگاه شود بنابراین اگروکیل ازعزل خود آگاهی نداشته باشد وکارهای وکالتی را انجام دهد طبق نظرمشهور فقه شیعه وقانون مدنی چنین اعمال صحیح بوده که از آن به وکالت ظاهری تعبیرمی شود . شهید اول دراین خصوص بیان داشته است : « ول عزله اشترط علمه ولایکفی الاشهاد » اگرموکل ، وکیل را از وکالت برکنارکند درصورتی ازوکالت سلب می شود که ازاین امر آگاه گردد وصرف گواه گرفتن برعزل وکیل کفایت نمی کند .[107] شهید ثانی وصاحب جواهر هم به این نکته اشاره کرده اند که اگروکیل قبل ازرسیدن خبر برکناری او درمتعلق وکالت تصرف کند تصرف او صحیح خواهد بود . مثلاً اگروکیل دراستیفای قصاص باشد وسپس موکل اورابرکنار کند ولی وکیل بدون آگاه از عزلش قصاص را واقع سازد چنین قصاصی صحیح میباشد .[108] درماده 680 قانون مدنی آمده است : « تمام اموری را که وکیل قبل ازرسیدن خبرعزل به او درحدود وکالت خود انجام می دهد نسبت به موکل نافذ است . » 6- وکالت بلاعزل قانون مدنی به پیروی از نظرمشهور فقیهان امامیه دادن وکالت بلاعزل را مجاز شمرده وصورت های آن رانیزمعین ساخته است . درفقه امامیه پاره ای از نویسندگان ازجمله محقق حلی صاحب شرایع وشهیداول دراسقاط حق عزل موکل تردید کرده اند . مبنای تردید آنجاست که وکالت مبتنی براذن واعطای نیابت است یعنی وکیل ازطرف موکل وبرای او تصمیم می گیرد وهیچگاه نمی تواند برخلاف خواسته منوب عنه عمل کند پس جایزبودن مقتضای وکالت ولازمه طبیعت آن است ، ازسوی دیگر شرط کردن وکالت درعقد لازم ، مانند رهن ، طبیعت وکالت را دگرگون نمی سازد وآن را به عقد لازم تبدیل نمی کند وگرنه به موت یکی ازطرفین منحل نمی شود . اثرشروطی که ضمن عقد لازم می شود این است که اگروفای به آنها نشود ، مشروط له بتواند عقداصلی را فسخ کن[109] .درفرضی هم که وکالت ضمن عقدلازم شرط میشود اگرموکل وکیل را عزل کند اراده اومؤثراست ونیابت وکیل ازبین می رود ولی چون ازشرط ضمن عقد تخلف شده است طرف او می تواند عقد اصلی را نیزبرهم زند . درواقع شرط وکالت درعقد لازم بدون اینکه حق عزل موکل را ازبین ببرد اورا متعهد میسازد که ازاین حق استفاده نکند . پس اگربا اعمال حق خویش پیمان شکنی کند ، طرف دیگر عقدلازم نیزمجاز میشود تا آن رابرهم زند .[110] 1-6- فلسفه وکالت بلاعزل اشخاص درپاره ای از موارد به گونه ای که امروز نیزرایج است به دنبال ایجاد یک رابطه پایدار[111] وحتی گاهی غیرقابل انفساخ هستند بدین منظور روی به وکالت بلاعزل می آورند وازآن استقبال می کنند به ظاهروکالت بلاعزل وکالتی است که موکل حق عزل وکیل را ندارد وهمچنین وکالت بدون استعفا وکالتی است که وکیل فاقد حق استعفا است اما اصطلاح نخست درمیان مردم وعرف دفاتراسناد رسمی هنگامی به کارمی رود که موکل علاوه برنداشتن حق عزل ، انجام مورد وکالت را نیز ازدست می دهد واقعیت این است که باید قصد طرفین وتراضی آنها راجستجو کرد وباید توافق آنهاراموردبررسی قرارداد . ماده 679 ق . م مقررمی دارد «موکل می تواند که هروقت بخواهد وکیل را عزل کند مگراینکه وکالت وکیل یا عدم عزل درعقدلازمی شرط شده باشد . » با اینکه ظاهراین ماده وعنوان وکالت بلاعزل که درمیان مردم رایج است به اسقاط وازبین رفتن حق عزل موکل انصراف دارد اما نباید به ظاهر آن اعتماد کرد چون مفاد این ماده اختصاص به موکل ندارد ودرباره استعفای وکیل نیزاجراء می شود ازماده 679 قانون مدنی چنین مستفادمی شود که وکالت با شرط شدن درضمن عقدلازم غیرقابل فسخ میشود هرگاه عقد جایز درضمن عقدلازمی شرط شود عقد جایز غیرقابل فسخ می شود .[112] این گفته به زعم نویسندگان درجایی است که عقد جایز به صورت شرط نتیجه درضمن عقد لازم شرط شود .[113] به نظرمی رسد مبنای این عقیده مشهور مفاد ماده 679 ق . م واستفاده از ملاک آن درسایرعقود جایزاست دراین ماده موکل می تواند هروقت بخواهد وکیل را عزل کند مگراینکه وکالت وکیل ویا عدم عزل درضمن عقد لازمی شرط شده باشد . برای ارزیابی این عقیده وپاسخ به این پرسش که آیا عقود جایزکه اکثرآنها اذنی هستند با شرط شدن درضمن عقدلازم غیرقابل فسخ می گردند ؟ چنانچه گفته شد قانونگذار درعقد وکالت پذیرفته است که هرگاه این عقد به صورت شرط نتیجه درضمن عقدلازمی شرط شود ، غیرقابل فسخ می شود[114] این حکم ازفتوای مشهوردرفقه امامیه گرفته شده است .[115] عقود اذنی باقرارگرفتن درضمن عقدلازم به هیچ وجه ماهیت خودرا ازدست نمی دهند وتبدیل به عقدلازم نخواهند شد . باید پرسید مگرباشرط شدن عقد اذنی درضمن عقدلازم وابستگی اذن به اراده طرفین ازمیان می رود تا گفته شود عقد اذنی غیرقابل فسخ می شود ؟ اگراین چنین است چرا عقد اذنی که درضمن عقد لازم شرط شده یا فوت یا حجر یکی ازطرفین منحل میشود ؟ آیا دلیل انحلال جزازبین رفتن اذن است ؟ به نظرمی رسد غیرقابل فسخ شدن عقد وکالت دراین ماده به معنای لازم شدن عقد وکالت نیست بلکه به معنی التزام به عهدی است که درضمن عقد لازمی طرفین به آن متعهد شده اند ولزوم وفای به عهد وقاعده « المؤمنون عند شروطهم » واصل حاکمیت اراده و ماده 10 ق.م. ایجاب می کند که طرفین باید به عهد خود پایبند باشند ولی نمی توان ازماده 679 ق.م. لزوم عقد وکالت را برداشت کرد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...