فایل پژوهشی : حقوق بشر اسلامی، اخلاق اجتماعی |
بخش اول: مبانی اخلاقی حقوق بشر عرفی
مقدمه
اصطلاح «حقوق بشر» با معنایی که ما از آن میشناسیم، حتی در سنت اندیشه و حقوق بشر عرفی، غیردینی و سکولار هم سابقه تاریخی چندانی ندارد. اگر ما مثلاً کتب بزرگترین فیلسوف عصر روشنگری یعنی کانت را در قرن 18 که بیش از هر فیلسوف دیگری انسان و کرامت اورا ملاک و مبدأ اخلاقی حقوق بنیادین بشری قرار میدهد، در جستجوی این اصطلاح بررسی کنیم، اثری از تعبیر «حقوق بشر» در آنها نمییابیم[32]. واقعیت آن است که این اصطلاح مولود تحولاتی است که در عصر روشنگری در کشور فرانسه بوجود آمد و از آن روی که تولد آن در بستر یک نهضت اجتماعی سیاسی بوجود آمده، نمیتوان آن را بدون توجه به مضمون سیاسی و یا اجتماعی آن تصور نمود. اما به هر روی همین اصطلاحی که در غرب رشد یافته امروز به معرفتی مبدّل گشته که دارای مبانی توجیهی و اخلاقی نسبتاً مستحکم عرفی، غیر دینی و سکولار در باب حقوق و آزادیهای مدنی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و بسیاری حقوق دیگر میباشد که شناخت دقیق و علمی این مبانی می تواند جهت فهم هرچه بهتر این حقوق و آزادیها بدون هرگونه پیش فرضی در بستر بینش اسلامی و پیریزی نظام حقوق بشر اسلامی و تعامل و گفتگوی سازنده میان اسلام و غرب راهگشا باشد. به هر روی در این بخش ما به بررسی مبانی اخلاقی نظام حقوق بشر عرفی یا غیردینی و سکولار خواهیم پرداخت. نظامی که به ادعای بنیانگذارانش هدف از آن، حمایت حقوقی از افراد و گروههایی است که حقوق و آزادیهای اساسی آنها که در حقوق بشر عرفی تضمین شده است، به وسیله دولتهایشان نقض میشود و رعایت نمیگردد.[33]
فصل اول: مفاهیم
مبحث اول: معنای حق
تا گذشتههای نه چندان دور اندیشمندان، مسائل اخلاقی و حقوقی را در بستر تعبیر «حقوق[34]» مورد مداقه قرار نمیدادند. ایشان توجه بیشتر خویش را به وظایف، تعهدات و تکالیفی[35] معطوف مینمودند که آدمیان در برابر خداوند و یا حاکمان بر عهده داشتند و بدین معنا بیشتر حقوق را در بستر[36] اخلاقی آن فهم مینمودند و مثلاً وقتی میگفتند کسی حق برداشتن یک قرص نان را دارد یا نه، منظورشان این بود که آیا این فرد کار درست و اخلاقی را انجام میدهد یا خیر؟ از دوران رنسانس به بعد تعبیر «حق» معنایی نوین به خود گرفت و در این معنای جدید وقتی از حق سخن به میان میآمد مقصود بررسی وجود توجیه عقلانی [و نه تنها اخلاقی] نسبت به ادعای افراد، بر اعمالشان فارغ از محتوای آنها بود.[37] تغییرات ایجاد شده در اروپا در قرنهای هفدهم و هجدهم، تحولات اساسی در گفتمان حقوقی آن دیار به وجود آورد و سبب گردید تا عالمان متفطّن و متذکّر تفکیک مفاهیمی چونان «حق بودن[38]» و «حق داشتن[39]» از یکدیگر گردند و تعبیر «حق داشتن» را به جای «حق بودن» قرار دهند[40] و آن را دستمایه اندیشه ورزی خویش در عالم حقوق قرار دهند و بدین گونه بود که اسنادی جهت تضمین حقوق مردمان از سوی برخی دولتها تهیه و تدوین گردید.[41] باری، بحث تحلیلی پیرامون معنای حق و تکلیف و وجوه گوناگون آن وامدار تلاشهای موشکافانه و نکته اندیشانه فیلسوفان و نظریه پردازان سده بیستم میباشد. طی این سده موضوع کلی حق زیرشاخههای گوناگونی پیدا کرد که هر کدام در نتیجه توجه به یکی از وجوه مربوط به موضـوع مزبور بوجود آمده است.[42]
v تفکیک حق بودن و حق داشتن
یکی از کلیدیترین مسائل در تعریف و فهم معنای حق در حقوق بشر عرفی سکولار یا غیردینی دو مفهوم «حق داشتن[43]» و «حق بودن[44]» میباشد. در حقیقت محوریترین ایده لیبرالیسم در عرصه اخلاق اجتماعی و حقوق بشر تفکیک بین این دو مفهوم است.[45] باید توجه داشت مفاهیمی مانند تولرانس[46] و بردباری عقیدتی و مذهبی در اندیشه حقوق عرفی، سکولار یا غیردینی از این تفکیک نشأت میگیرد. در این دیدگاه «حق اشتباه کردن[47]» که ناشی از مفهوم «حق داشتن» و نه «حق بودن» میباشد[48]، سنگ زیربنا و مبنای اخلاقی حقوق بشر عرفی، سکولار یا غیردینی را تشکیل میدهد. بر اساس این تفکیک شما حق دارید که هر مذهبی را میخواهید، انتخاب کنید؛ حالا آن مذهب از دید کسی حق است و از دید دیگری باطل.[49]
مبحث دوم: مفهوم حق
درباره مفهوم حق در حقوق بشر عرفی، سکولار یا غیر دینی و در نظام نظریه پردازی بیشتر حقوقدانان از مفهوم هوفلدی[51] یا تفکیک او در تحلیل گفتمان حق بهره میبرند.[52] بر اساس این تحلیل در تمامی موارد یک معنا را نمیتوان از لفظ حق مراد نمود. هنگامی که در دادگاهها یا مجالس قانونگذاری یا مراکز آموزش حقوق یا بالاخره در زندگی روزمره مثلاً به «حق طلب دین» توسل میجوییم چیزی غیر از تمسک به «حق آزادی بیان» در قلمروهای یاد شده است. در نمونه نخست معنای «ادعا» یا «مطالبه» نهفته است، حال آنکه نمونه دوم بر معنای «آزادی» دلالت می کند. از هر دو نیز به عنوان حق یاد میکنیم، اما وقتی به «طرف»های درگیر در رابطه مزبور موضوع حق و شیوه توزیع استحقاق و تکلیف توجه کرده و متأملانه بر نوع و ارتباط و جهت گیری توزیع امتیازات و مسئولیّتها مینگریم، گویی با هویاتی کاملاً متفاوت سروکار داریم.[53] در دیدگاه هوفِلد حق در 4 صورت چهره و شمایل خود را در عالم حقوق نمایان میسازد که ما در چهار گفتار به بررسی آن میپردازیم. گفتار اول: حق در شمایل مطالبه یا ادعا[54]
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1398-12-12] [ 05:53:00 ب.ظ ]
|