گفتار پنجم : مکاتب روش شناسی عصر جدید تمهید بحث – از منظر رویکرد تحلیلی – منطقی ؛ روش شناسی در واقع ؛ همان منطق علم و یا منطق علمی است ؛ در حالی که بر اساس پیشفرض های رویکرد تاریخی – جامعه شناختی ؛ روش شناسی یعنی تاریخ علم و پویش جامعه شناختی آن [208] به تعبیر دیگر ، آن دسته از روش شناسی ها که ساختارهای منطقی و صوری علم را باز می کاوند ، در شمار  نحله منطقی و دسته دیگر که به تحول و قبض و بسط و تکامل علم در بستر جمعی – تاریخی نظر دارند در زمره روش شناسی های تاریخی – جامعه شناخی جای می گیرند . کارل ریموند پوپر ، یکی از استوارترین مکاتب روش شناختی با مختصات منطقی عرضه کرده است و تامس کوهن ، مورخ مشهور علم با  تالیف کتاب ماندگار ساختار انقلاب های علمی که بر جنبه ها و جهات تاریخی – جامعه شناختی علم تاکید ورزیده است ، نمونه ای بدیل و رقیبی تازه نفس برای روش شناسی ابطال گرا ارائه نموده است . مشی و منش تاریخی و زمانمند علم از یک سو و هویت جاری و جمعی آن از طرف دیگر ، چنان فربهی ، فرازش و بسط یافته است که نمی توان افسون این رند تاریخ آشوب و جامعه افکن را در حصار اصول و قواعد منطقی رمز گشایی نمود . بهتر آن است که پویش این سیل مواج معرفت را در زمان و در زبان و بر بستری از نسبیت و انقلاب و تحول و تکامل پی گرفت . نسبیت اندیشی و عدم قطعیت[209] مهم ترین خصال معرفتی و روش شناسانه علم پسا مدرن است که ورای جهان مفهومی و تنگنای تئوری ها جای گرفته است . در مقابل ، هم صدایی با  منطق که بیشتر سر به سودای صورت های عام و قوانین جامع  سپرده است ، به منظور تامین واقع گرایی علم و پرهیز از نسبیت اندیشی های خامدستانه تاریخی گروی که به فقر و تزلزل دانش و اندیشه بشری  انجامیده است ، مطلوب مکتب عقل گرایی انتقادی است که بر خلاف مدعیات ابزارگرایان و پیشفرض های تاریخی گروی و جامعه شناختی علم ، صورت و زبان به هم می پیوندد و مدل های ریاضی وار در علم باب می شود .[210]   با این توصیف و بر حسب اینکه ؛ چه منظری در شناسایی علم برگزیده شود ؛ مکتب های مختلف روش شناسی به وجود می آیند . سوال مهم این است که آیا در روش شناسی علم و تبیین روش شناسی آن باید به ارگانیسم و سازوکار درونی علم توجه شود ( رویکرد تحلیلی – منطقی )[211] یا به سیر تاریخی و مسیر رشد آن ( رویکرد تاریخی – جامعه شناختی ) , و یا از خلال تاویل متن در آمیزش افق های تکوین و زایش متن معرفتی  [212].  به همین دلیل مکاتب و نحله های روش شناسی علوم را به سه گروه کلی زیر می توان تقسیم نمود که هر کدام نیز به انواعی قابل تقسیم هستند : مکاتب روش شناسی منطقی دستوری [213]( پوزیتیویسم کلاسیک و منطقی و راسیونالیسم انتقادی ) و مکاتب روش شناسی جامعه شناختی – توصیفی[214] ( مکتب جامعه شناختی علم ، مکتب استنباطی ، مکتب دیالکتیکی – انتقادی و مکتب انتقادی فرانکفورت ) [215] و نیز نحله های هرمنوتیکال و بینامتنیت و پسامدرنیته روش شناختی ( جریان سوم )  که در ادامه همین گفتار ، بر اساس معیار منطق – تاریخ  و زبان ، و یا عقل ابزاری – ارتباطی این مکاتب بالنده روش شناسی را که برخی از آنها در شرایط و موقعیت های مختلفی بر ساختار روش شناختی علوم اجتماعی به طور عام و حقوق بین الملل به طور خاص سایه افکنده و نبض روش و روش شناسی آنهارا به دست گرفته اند  ، به اختصار تمام ترسیم و تحلیل می نماییم.  [216]


lass="entry-footer">Edit“پایان نامه حقوق بین الملل، روش شناسی علم”
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...