کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 





د)حکم به مصادره از سوی قوه مقننه علاوه برمراجعی که ذکر شد وبراساس مقررات قانونی دستور ضبط ومصادره اموال راصادر می کنند«گاهی حکم به مصادره اموال شخص یا اشخاص به علل خاص راساً از طریق قوه ی مقنّنه وبا تصویب قانون مخصوص صادر می گردد که در واقع  ی مقننه بدین طریق اراده ی عمومی را مورد حکم قرار میدهد که در این موارد قوه ی قضائیه صرفاً از جهت تطبیق مورد ورعایت بعضی خصوصیات قانونی اقدام می کند والّا تعریف مصداق وحتّی بعضاً تشخیص مصداق اشخاص واجرای این گونه قوانین حکمی که در واقع قوه ی مقننه در جایگاه عالی ترین نهاد قانونی وقضائی مقرر می داردنیزبه عهده ی قوه ی مجریه است ودادگستری نقش چندانی در اجرای این احکام ندارد به همین لحاظ است که اجرای این گونه قوانین حکمی در اختیار دولت است وگاهی هم این مهم راخود مجلس از جهت رسیدگی وتحقیق و تشخیص به عهده می گیرد» از نمونه های دیگر این گونه قوانین حکمی وقضایی می توان به قانون مربوط به خارج شدن اموال احمد قوام از ملکیت او مصوب دوازدهم مرداد ماه 1331مجلس شورای ملّی وقانون اجازه ضبط اموال متجاسرین آذربایجان وکردستان وتصویه مطالبات وخسارات اشخاص مصوب چهاردهم خرداد ماه 1339را نام برد. گفتار دوم:الف)مجازات مداخله در اشیاء و اموال توقیف شده قانون مجازات اسلامی در ماده 663 در مورد دخالت افراد واشخاص در مال یا شیء توقیف شده مقرر می دارد: «هرکس عالماً در اشیاء واموالی که توسط مقامات ذی صلاح توقیف شده باشد،بدون اجازه دخالت یا تصرفی نماید که منافی توقیف باشد ولو مداخله کننده یا متصرف مالک باش،به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد». منظور از مقامات ذی صلاح در ماده فوق اعم از مراجع قضایی وانتظامی می باشد. عمل مداخله کننده بایستی منافی با توقیف باشد.علم به متوقف بودن اشیاء واموال نیز شرط می باشد ودر صورت جهل به موضوع،مرتکب مسولیتی نخواهد داشت. به نظر می رسد باتوجه به عدم قید منظور از توقیف اشیاء واموال اعم از ضبط موقت وضبط دائم به نفع دولت(مصادره)می باشد. منظور از«هرکس»در صدر ماده فوق الاشعار عبارت است از هر فردی اعم از زن ومرد ایرانی یا غیر ایرانی،مالک یا غیر مالک،همچنین استعلامی از کمیسیون استفتائات شورای مالی قضایی به عمل آمده که ذیلاً درج می گردد: سوال:آیا دادگاه انقلاب مجازاست ازاموال مصادره ای وجریمه مبلغی رابرای خرید آمبولانس بهداری کمک کند؟ شورای عالی قضایی این جواب را در تاریخ 17/5/1373چنین پاسخ داد:که صرف خرج وجوه اموال مصادره در غیر موارد قانونی جرم محسوب می شود بنابراین دادگاه حق برداشت از این وجوه را ندارد. پس حتی مراجع قضایی هم پس از صدور حکم حق دخل وتصرف در اموال ضبط شده و توقیف شده را ندارد مگر به موجب قانون. ب)وضعیت اشیاء واموال پس از ضبط یکی از موضوعاتی که راجع به ضبط ومصادره اموال واشیاء قابل بحث ومطرح می باشد، وضعیت اموال واشیاء پس از ضبط ومصادره اموال. ماده10ق.م.ا که قبلاً هم مورد بحث وبررسی قرار گرفته است مرجع قضایی (قاضی دادگاه) را مکلّف کرده که تکلیف اشیاء واموال کشف شده را که دلیل یا وسیله جرم بوده ویا از جرم تحصیل شده ویا حین ارتکاب استعمال ویا برای استعمال اختصاص داده شده است تعیین کند تا مسترد یا ضبط یا معدوم شود.بنابراین در بخش های آتی ما در سه بند در خصوص وضعیت اشیاء واموال پس از ضبط به بحث می پردازیم. 1 –استرداد اصولاً موضوع اخذ مال از بزه کار و ردّ مال به صاحب آن به حکم قانون وبه عنوان تکلیف مجرم یا اتخاذتصمیم ازسوی مقامات ومراجع قضائی است.برابر ماده 10 مارالذکر وماده 107 ق.آ.د.ک.د.ع.ا استرداداموال امری قضایی می باشددر واقع مراجع قضایی وظیفه«اشیاء واموال»را به عهده دارند.معمولاً اموال حاصل از جرم ،از طرف مأمورین کشف جرائم،به منظور استرداد آن اموال به صاحب آن ضبط می گردد.اولّین تکلیف متهم،ردّ مال حاصل از  جرم به صاحب آن می باشد ولذا هرگاه سارق پس از ارتکاب جرم سرقت،مال مسروق راتحت یدمالک قرار داده باشد ،مستوجب حدّ شرعی نیست .(تبصره 4ماده 198 ق.م.ا)همچنین در صورتی که سارق به جای دوبار به سرقت مستلزم حد تنها یک بار نزد قاضی اقرار کند مال را به صاحبش بدهد ولی حد براو جاری نمی شود. بدیهی است منظور از دادن مال همان استرداد مال مسروقه است که مثل تمامی اموال حاصل از جرم شامل عین ومثل وقیمت میگردد،بنابراین ردّاصل مال حاصل ازجرم اعم از «استفاده» یا«استرداد» تکلیف بزه کار است که خود دادگاه نیز مکلف است که اشیاء واموال کشف وضبط شده را به صاحبش مسترد نماید. گاهی استرداد مال حاصل از جرم به حکم قانون است ولذا به تقدیم دادخواست ضرر وزیان نیازی نیست.مثل تکلیف قانونی دادگاه در اجرای ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء واختلاس وکلاهبرداری مصوب 1367 مجمع تشخیص مصلحت نظام  مال ورد در قوانین پیش بینی شده است[81]. ماده111ق.آد.د.ع.ا درامور کیفری نیز دادگاه را مکلف کرده که اموال مسروقه یا اشیائی که به واسطه ارتکاب جرم تحصیل شده یا هرنوع مالی که در جریان تحقیقات توصیف شده باشد به کسی که مال از او به سرقت رفته ویا اخذ شده مسترد شود واشیائی که برابر قانون باید ضبط یا معدوم شود از حکم این ماده مستثناء نموده است.بنابراین اموال واشیاء اگراز موارد ضبط ویا مصادره ویا معدوم کردن نباشد به حکم قانون به مالک آن مسترد شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 10:23:00 ق.ظ ]






از طرف دیگر فقها نیز در کتب و آثار خود این جرم را تعریف نکرده اند . صاحب تکمله المنهاج در مساله ( 379ج 2 ) تحت عنوان ” دیه حمل ” و همچنین علامه حلی در تبصره المتعلمین ( فصل 11 ) تحت عنوان ” دیه جنین ” و امام خمینی نیز دز تحریر الوسیله  [16]در مبحث دیات تحت عنوان لواحق دیات به مراحل مختلف حمل اشاره نموده و به ذکر مجازات آنها اکتفا کرده اند . بدین ترتیب برای دستیابی به تعریفی که مورد نظر قانون گذار باشد ، شاید بتوان با توجه به مفاهیم و معانی لغوی و پزشکی و عرفی جنین و حمل ، به نتیجه رسید . جنین ، در لغت به هر چیزی پوشیده و مستور و به معنای نطفه موجود در شکم آمده است و در اصطلاح فقهی نیز به همین معنی استعمال شده است ، ( ” جن فی الرحم ” : نطفه در زهدان مادر پوشیده است ) در اصطلاح پزشکی نیز سقط جنین به اخراج قبل از موعد جنین ، به نحوی که قابل زیستن نباشد ، اطلاق می گردد. در اصطلاح حقوق کیفری نیز به همین معنی به کار می رود ، و مبدا حیات جنینی ، ابتدای استقرار نطفه و آبستنی مادر و نهایت آن لحظه ماقبل ولادت طفل تلقی میشود. حمل : از نظر لغوی به بچه ای گفته میشود که در شکم مادر است و در اصطلاح نیز به همین معنی به کار میرود و به بچه ای گفته میشود که در رحم زن وجود پیدا میکند . از نظر پزشکی نیز اصطلاح رحم به دوران بعد از 7 ماهگی تا قبل از تولد طفل گفته میشود . بنابراین اگر در این مرحله از دوران تکامل ، حیات موجود قابل زیستنی که در رحم وجود دارد ، از بین برود ، این عمل سقط حمل نامیده میشود . با توجه به معانی جنین و حمل و مندرجات مواد قانونی اخیرا تصویب ، سقط جنین عبارت خواهد بود از : انجام هرگونه عمل مجرمانه عمدی یا غیرعمدی بر روی زن حامل ، مشروط بر اینکه موجب متوقف ماندن دوران تکامل و مراحل حیات جنینی شود و یا به سلب حیات از حملی که قابل زیستن است منجر گردد . بر اساس تعریف فوق ضابطه قانونی تشخیص سقط جنین و سقط حمل را تحت دو عنوان جداگانه : اسقاط حیات جنینی و اسقاط حیات قابل زیستن مورد بحث قرار می دهیم .

2-3-ضابطه قانونی حیات جنینی و حیات قابل زیستن

الف – دوران حیات جنینی مورد حمایت قانون گذار قانون گذار در تدوین قانون دیات با توجه به آیات قرآن کریم به ویژه آیه 12 تا 15 سوره مومنین ” و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین ثم جعلنا نطفه فی قرار مکین ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه ، فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشا ناه خلقا آخر فتبارک الله احسن الخالقین. “ و همچنین نظریات فقها ، حمایت قانونی حیات جنینی را از مراحل اولیه انعقاد نطفه مورد تاکید قرار داده و در ماده 716   قانون مجازات اسلامی برای متوقف ساختن هر یک از مراحل حیات جنینی دیه معینی را به شرح زیر پیش بینی نموده است : – نطفه ای که در رحم مستقر شده و به مدت 40 روز مستعد نشو و نما می شود : دو صدم دیه کامل – اسقاط جنین در مرحله علقه که به صورت خون بسته درآمده است : چهار صدم دیه کامل – مضعه که در آن جنین به صورت توده گوشتی در می آید  : شش صدم دیه کامل – عضام که در آن جنین به صورت استخوان در آمده لکن هنوز گوشت روییده نشده است : هشت صدم دیه کامل -جنینی که گوشت و استخوان بندی آن تمام شده ولی روح در آن دمیده نشده است : یک دهم دیه کامل               – دیه جنینی که روح در آن دمیده شده است :  اگر پسر باشد دیه کامل و اگر دختر باشد نصف آن و اگر مشتبه باشد سه چهارم دیه کامل . با اینکه قانون گذار در تدوین مواد مربوط بالصراحه مبدا حیات جنینی را که از آن حمایت می کند مشخص نکرده است ولی طبق ضوابط عرفی ، دوران حیات جنینی ، که اولین دوره حاملگی است ، از تاریخ انعقاد نطفه شروع شده و مدت آن 4 ماه و نیم طول خواهد کشید . همچنین با بهره گرفتن از مواد 852 و 875 قانون مدنی که مبدا حیات را از تاریخ انعقاد نطفه قرار داده است، معلوم میشود که دوران حیات جنینی که اسقاط آن مورد حما یت قانون گذار قرار گرفته است ،از تاریخ انعقاد نطفه در رحم شروع شده و تا زمان تکامل فیزیکی جنین و مرحله قبل از دمیدن روح در آن به پایان میرسد . ب – دوران حیات قابل زیستن مورد حمایت قانون گذار با توجه به حکم ماده 716  قانون مجازات اسلامی که مقرر  میدارد :

ggnews-author-wrapper clearfix">
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:22:00 ق.ظ ]




 


ب: لزوم توانایی ایجاد ترس یکی از مباحثی که فقها در مورد آن بحث نموده اند و درقانون نیز به آن اشاره شده است. توان محارب درایجادرعب و وحشت است، به این معنی که هرگاه شخصی به قصد ترساندن مردم با گرفتن اموالشان سلاح بکشد ولی به واسطه ضعف خود یا نیرومندی طرف مقابل موفق به ایجاد ترس و ارعاب در خارج نشود، آیا مشمول حکم محارب خواهد شد؟ در این مورد نیز دونظر بین فقها وجود دارد[88]. برخی ایجاد خوف و هراس را شرط می دانند و برخی آنرا شرط نمی دانند. تبصره 1 ماده 183 قانون مجازات اسلامی نظر اول را پذیرفته است و اشعار می دارد «کسی که روی مردم سلاح بکشد ولی در اثر ناتوانی موجب هراس هیچ فردی نشود، محارب نیست.» ناتوانی که باعث عدم هراس دیگران می شود ممکن است ناتوانی جسمی، روحی یا مهارتی باشد. دراین خصوص صاحب جواهر    می گوید: «به هر صورت دراینکه آیا محارب شامل کسی می شود که به قصد ارعاب سلاح خود را برهنه کند ولی از ایجاد ترس ناتوان است یا خیر؟ تردید وجود دارد. براساس عمومات، حکم محارب در حق چنین کسی به واقع شبیه تر و نزدیک تر است. بنابراین او به جهت اینکه قصد ارعاب داشته مجازات می شود ولی با فرض ناتوانی از ایجاد هرگونه ارعابی نسبت به هیچ کس چه بسا گنجاندن چنین موردی در اطلاق آیه وروایات ممنوع باشد؛ به ویژه اینکه در کتاب «قواعد» داشتن شوکت و قدرت نیز شرط شده است در حالی که در فرض مذکور شوکت و قدرت قطعاً منفی است. و در ادامه می فرماید: «و در متن کتاب «شرایع»خواهد آمد که دزد محارب نیست ولی در مورد برخی از افراد که به قصد ترساندن مردم دست به سلاح می برند، اما از افرادی قوی تر از خود می ترسند مناقشه شده است، زیرا ضعیف بودن اینگونه افراد و ترس آنها از افراد قوی تر، منافاتی ندارد که خود نسبت به کسانی که برای ترساندن و زخمی کردن و کشتن و گرفتن اموال آنها دست به سلاح می برند، محارب شمرده شوند[89].» امام خمینی (ره) نیز در این مورد گفته است: «ثبوت حکم برای کسی که به قصد ارعاب دست به سلاح ببرد ولی ناتوان باشد، به طوری که هیچ کس از ارعاب او نترسد، محل اشکال بوده بلکه ممنوع می باشد، آری اگر ناتوان باشد ولی نه به اندازه ای که هیچ کس از ارعاب او نترسد، بلکه در بعضی وقت ها ارعاب او تحقق خارجی پیدا کند، ظاهر آن است که چنین کسی مشمول حکم محارب است[90].» دکتر میرمحمد صادقی معتقد است هرگاه حتی یک نفر از سلاح کشیدن فرد بهراسد، مرتکب مشمول تبصره (1) نخواهد شد. به نظر می رسد که حتی اگر ترس آن یک نفر، بنابه قضاوت عرف، معقول نباشد (مثل اینکه وی کودک یا شخص فوق العاده ترسویی بوده باشد) نیز مرتکب نمی تواند از تبصره ی(1) استفاده کرده و از شمول عنوان محاربه بگریزد[91]. گفتار دوم: اهمیت وسیله و موضوع جرم الف: اهمیت وسیله در محاربه همانطور که قبلا بیان گردید برای تحقق محاربه استفاده از وسیله شرط است. آنچه که روایات استفاده از سلاح را شرط کرده اند منحصر به اسلحه سرد یا گرم نیست، بلکه هر نوع وسیله ای که در قتال و جنگ مورد استفاده قرار گیرد را شامل می شود. شهید ثانی با توجه به آیات و روایات وارد در این زمینه تفاوتی را بین انواع سلاح قائل نیست و می فرماید: «فلو اقتصر علی الحجر و العصا و الاخذ بالقوه فهو محارب[92]». یعنی در تجرید سلاح قناعت می شود به سنگ یا عصا و یا حتی اخذ مال با بهره گرفتن از قدرت بدنی، چنین شخصی با توجه به عموم آیه محارب است. قانونگذار نیز به تبعیت از آیات و روایات وارد تفاوتی را بین سلاح گرم و سرد قائل نشده و در تبصره 3 ماده 183 قانون مجازات اسلامی به این نکته اشاره کرده است: «میان سلاح سرد و سلاح گرم فرقی نیست». بنابراین انواع سلاح های گرم نظیر تفنگ، نارنجک، کلت، هفت تیر و انواع سلاح های سرد نظیر سرنیزه، اسلحه شکاری، چاقو، قمه، شمشیر، ساطور و هر وسیله ای که به آن اطلاق اسلحه بشود شامل می شود[93]. سوالی که در اینجا مطرح است این است که اگر اسلحه به کار رفته تقلبی باشد، کما اینکه در بعضی ازپرونده های مطرح در دادگستری مشاهده می شود مرتکب از مشابه پلاستیکی اسلحه کمری استفاده نموده است، آیا به عمل ارتکابی این شخص محارب اطلاق می شود یا خیر؟ در پاسخ می توان گفت هرچند در ماده 183 قانون مجازات اسلامی صرف ارعاب و سلب امنیت و آسایش مردم با دست بردن به اسلحه کافی است، هرچند اسلحه تقلبی باشد، ولی تفسیر مضیق اقتضاء می کند عمل ارتکابی را مستوجب محاربه ندانیم. به همین ترتیب اگر شخصی به روی مردم اسلحه بکشد بدون اینکه تیراندازی نماید یا تیراندازی بکند و به کسی اصابت نکند؛ اگر اسلحه کشیدن باعث ایجاد هراس و رعب و وحشت گردد، حکم محارب را خواهد داشت ولی اگر تیراندازی جنبه عمومی نداشته باشد و باعث وحشت عامه مردم نگردد مرتکب محارب محسوب نمی شود و اگر در اثر تهدید کسی کشته شود ماده 325قانون مجازات اسلامی و اگر فقط قصد تهدید داشته باشد مقررات ماده 669 قانون مجازات اسلامی درباره وی اعمال خواهد شد. ب: اهمیت موضوع جرم با توجه به اهمیت موضوع جرم محاربه باید بیان داشت که موضوع جرم محاربه عبارت است از ایجاد خوف برای مردم یا سلب امنیت عمومی[94]. درجه ارعاب و هراس و سلب امنیت و وسعت عملی سلب آزادی و امنیت تاثیری در ماهیت عمل انجام شده ندارد. ملاک مردم هم کمیت آنها نیست بلکه مقصود آن است که به نحوی موجب اغتشاش و سلب امنیت عمومی شود ولو اینکه از طریق ترساندن یک نفر باشد. تقریبا تمام روایات به این معنا عنایت دارد که صرف شهر السلاح و تجربه آن در تحقق عنوان کفایت نمی کند بلکه علاوه بر آن ایجاد ترس و وحشت باید باشد اما اینکه آیا اخذ مال نیز شرط است یا خیر؟ بین کلمات فقهای عظام و مبانی اختلاف وجود دارد. کما اینکه شهید ثانی معتقد است عموم آیه دلالت می کند که اخذ مال شرط نیست[95]. آنچه مسلم است این است که اگر اخذ مال نکند و کسی را نترساند محارب به حساب نمی آید. مثلا اگر جاده را بسته است ولی نه کسی راترسانده، و نه جنایتی مرتکب شده است، در اینجا نفس فعل او مباح نیست و تعزیر  می گردد ولی محارب نیست، حتی اگر به قصد اخذ مال رفته ولی علی سبیل المغالبه نبوده باشد در اینجا نیز محاربه صدق نمی کند، بلکه عنوان اختلاس بر وی صادق است. بنابراین در تحقق موضوع محاربه دو عمل شرط شده است، یک اسلحه کشیدن و دیگری ترسانیدن مردم. سوالی که وجود دارد این است که آیا قصد ترساندن هم شرط است یا خیر؟ شهید ثانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:22:00 ق.ظ ]





رازپوشی از مکارم اخلاقی است. افشای اسرار دیگران نه تنها اخلاقاً قبیح است شرعاً نیز مذموم و گناه می‌باشد. اسرار هر شخص اعم از شخص حقیقی یا حقوقی برای آن مهم نیست در حقیقت اهمیت وافر آن باعث محرمانه شدن آن شده است. سر در لغت به معنای راز، امر پوشیده و مخفی و افشای سر به معنای فاش کردن، آشکار کردن، پراکنده ساختن است.[70] اسرار شامل اموری است که برای افراد از درجه‌ای از اهمیت برخوردارند که در مقام اخفاء آن برمی‌آید و پنهان ماندنش حائز اهمیت است حتی حاضر است بهای زیادی جهت فاش نشدن آن پرداخت نماید. در مورد اینکه چه اموری برای چه کسانی سر محسوب می‌شود ملاک آن عرف است ولی قدر متیقن آن است که اموری که از افشاء آن ضرری اعم از مادی و معنوی متوجه شخص نمی‌شود نمی‌تواند در محدوده‌ی امر قرار گیرد و تهدید به افشاء آن جرم محسوب گردد. مثلاً اگر شخصی تهدید شود به اینکه در صورت عدم انجام عمل معین فلان ایراد جسمی وی که همگان از آن بی‌خبرند فاش می‌شود و یا حتی بدون درخواست انجام فعل یا ترک فعل یا وجه و چیز دیگر تهدید شود به امر مذکور یا افشای فلان پرونده اخلاقی‌اش که مطرح به رسیدگی است یا منجر به صدور حکم شده است شامل این قسمت از ماده 669 می‌گردد ولی ممکن است دیگری نه تنها از فاش شدن قضیه فلان پرونده یا فلان مهمانی لهو و لعب شرمگین و سرافکنده نشود بلکه از علنی شدن آن‌ها بر خد و هم ببالد یادر همین وضعیت ممکن است به حال شخص دیگر بی‌تأثیر باشد یعنی نه احساس ناراحتی کند نه سربلندی و سرور. محدوده شمول موارد مذکور در ماده که حصری نیز می‌باشند، علاوه بر خود شخص شامل بستگانش نیز می‌گردد. «منظور از بستگان نیز بستگان نسبی و سببی هستند  لیکن شامل نزدیکان دیگر مانند دوستان صمیمی نمی‌شود.[71]» هر چند ممکن است تعلق خاطر شخص به یک دوست خانوادگی یا همکار و همکلاسی سابق بیشتر از بستگان نزدیک باشد ولی تهدید این ماده را دربرنمی‌گیرد برای مثال اگر شخص خواه چیزی مطالبه نماید یا چیز دیگری را تهدید نماید که شرکت دوست نزدیکش در فلان مهمانی یا جلسه غیرقانونی را منتشر خواهد کرد هرچند وابستگی وی به دوستش زیاد باشد شامل این قسمت از ماده نمی‌گردد. افشای سر باید به کیفی باشد که مخاطب به جهتی از جهات مادی یا معنوی مایل به فاش شدن آن نموده به ظن غالب حاضر به پرداخت حق السکوت در ازای آن باشد، بنابراین اگر امر سری به نحوی باشد که افشا یا عدم افشاء آن موثر در وضع و حال مخاطب نباشد کافی نخواهد بود.[72] به نظرمی‌رسد منظور از سر، امری است که واقعیت دارد اما مکتوم می‌باشد مانند این که زنی تهدید شود که رابطه عاشقانه او با دیگری افشا خواهد شد یا مرتکب جرمی تهدید شود که جرم او به مرجع قضایی اعلام خواهد شد بنابراین اگر امری را که به آن تهدید می‌شود واقعیت نداشته باشد مشمول این ماده نمی‌شود.[73]

6- اخذ سند و یا نوشته

در ماده 668 قانون مجازات اسلامی بیان می‌دارد: هر کس با جبر و قهر یا با اکراه و تهدید دیگری را ملزم به دادن نوشته یا سند یا امضاء یا مهر نماید و یا سند و نوشته‌ای که متعلق به او یا سپرده شده به او می‌باشد را از وی بگیرد به حبس از سه ماه تا 2 سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. موضوع جرم در این گفتار سند، نوشته، امضاءو مهر می‌باشد که به بررسی آن می‌پردازیم. الف) سند سند وفق ماده 1284 قانون مدنی عبارت است از «نوشته‌ای که در مقام اثبات دعوا یا دفاع از دعوا قابل استناد می‌باشد». الزام تهدید شونده به دادن سند یا اخذ سند متعلق به تهدید شونده و یا سپرده شده به آوردن مادی این جرم می‌باشد. در خصوص الزام به دادن سند به نظر می‌رسد که تهدید شونده با تهدید صورت گرفته سندی را تنظیم و با دست خود مرتکب تحویل می‌دهد در حالی که گرفتن سند، سندی که کامل و از پیش تهیه شده و متعلق به تهدید شونده یا به او سپرده شده است با اعمال تهدید و ارعاب و ایجاد ترس و واهمه ناشی از آن از تهدید شونده گرفته می‌شود یعنی مرتکب با حضور فیزیکی خود این عمل را انجام می‌دهد.[74] نکه دیگر آن که صرف تعلق سند گرفته شده به مرتکب موجب خروج عمل از شمول ماده 668ق.م.ا. نمی‌گردد، زیرا ممکن است نگهدارنده این گونه اسناد حقی بر آن داشته باشد و اینکه نمی‌توان با مجاز دانستن تقاص و احقاق حق موجبات برهم زدن نظم عمومی را فراهم ساخت.[75] ب) نوشته: همانطور که بیان شد نوشته‌ای است جهت اثبات موضوعی که قابل استناد باشد، اما نوشته معنایی عام داردو ممکن است ثبت چیزی نباشد و حکایت از تعهد کتبی انجام کار یا خودداری از انجام کار یا مطالب علمی، سیاسی، هنری و عاشقانه باشد. نوشته می‌تواند به صورت دست‌نویس باشد یا چاپی و اینکه نوشته‌ می‌تواند بر روی کاغذ باشد یا چوب یا سنگ و پوست ولی در هر حال باید قابلیت انتساب به تهدید شونده را داشته باشد یعنی باید تهدید شونده ذیل نوشته را مهر یا امضاء کرده باشد. همچنین با توجه به اطلاق نوشته به نظر می‌رسد نوشته‌های باطل شده نیز مشمول این جرم قرار گیرند یعنی اگر نوشته‌ای باطل شده باشد و مرتکب با تهدید آن را از مجنی علیه بگیرد باز هم عمل او مشمول اخذ نوشته با تهدید موضوع ماده 667ق.م.ا. می‌گردد، هرچند ممکن است گفته شود که اضراری از این عمل بوجود نمی‌آید ولی باید توجه داشت که قانونگذار به جنبه اضراری جرم توجهی نداشته بلکه قصد او حمایت از آزادی اراده بوده که این عمل را جرم‌انگاری نموده است.[76]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ق.ظ ]




 


مراد به تهدید ترساندن طرف به کشتن اوست این تهدید ممکن است کتبی باشد یا شفاهی. تهدید کتبی نیز ممکن است با امضا باشد یا بدون امضاء. ضرورت ندارد که تهدید به قتل با عبارت صریح نوشته شده باشد. دلالت مفاد نوشته به آن نیز کافی خواهد بود، سنجش ارزش کلمات با خود دادگاه است.[62] تهدید به قتل جرم مطلقاست و اگر تهدید ضمن تقاضای جرم یا انجام امری به عمل آید مجازات مرتکب شدید می‌گردد.[63] با عنایت به اینکه قانونگذار در ماده 669 عبارت به هر نحو را بیان نموده است و این امر دللات بر کلیت ماده در زمینه‌ی تهدید دارد بنابراین نوع وسیله تهدید در تحقیق بزه موثر نمی‌باشد و می‌تواند شفاهی و کتبی و به وسیله تلفن و استفاده از سلاح باشد، اما در هر حال باید صراحت داشته باشد. به عنوان مثال چنانچه شخص به دیگری بگوید شکمت را با چاقو، پاره می‌کنم چنین تهدیدی به لحاظ عدم صراحت، تهدید به قتل محسوب نمی‌شود زیرا پاره کردن شکم به سویله چاقو به معنای کشتن نیست و بسیاری از موارد شکم با چاقو یا با وسایل دیگر پاره می‌شود ولی منجر به مرگ نمی‌گردد اما چنانچه بگوید: تو را می‌کشم چنین امری به لحاظ صریح بودن تهدید به قتل محسوب می‌شود.[64]

2- تهدید به ضررهای نفسی

ضررهای نفسی بعد از قتل قرار دارد و شامل هرگونه آسیب به سلامتی و نفس شخص می‌گردد. در این مورد مثلاً شخص دیگری را تهدید به کور کردن چشم می کند یا به شکستن دندان که این موارد مشمول تهدید به ضررهای نفسی است.[65] به عبارت دیگر مقصود بیان و اعلام قصد آوردن صدمه نسبت به جان طرف است بدون اینکه منتهی به قتل نفس گردد.[66]

3- تهدید به ضررهای شرفی

مقصود ترسانیدن طرف به امری است که با انجام آن حیثیت، شرف و آبروی طرف لکه‌دار شود، تهدید ممکن است متوجه خود مخاطب یا همسر و فرزند و بستگان وی شود. در تعاریف دیگر آمده است: منظور اتهدید به اموری است که موجب لکه‌دار شدن شرف و آبروی تهدید شونده می‌شود. اما ضررهای شرفی ظاهراً منحصر به ضررهای ناموسی نیست بلکه تهدید به هر عملی است که آبروی تهدید شونده را ببرد مانند این که طرف مقابل را تهدید کند که اگر خواسته‌ی مرتکب را برآورده نسازد او را متهم به شرکت در سرقت یا جرم دیگری خواهد کرد.[67]

4- تهدید به ضررهای مالی

این تهدید هم علیه اموال مجنی علیه یا دیگری صورت می‌گیرد یعنی مرتکب او را تهدید می‌کند که اموالش را از بین برد یا بدزدد یا بسوزاند. کلمه‌ی مال به صورت مطلق به کار رفته است و شامل مال کم و زیاد، مال منقول و غیرمنقول و… می‌شود و در صورت مطالبه مال لازم نیست مال مورد تقاضا، متعلق به خود مجنی علیه باشد بلکه ممکن است مرتکب بخواهد از نفوذ وی بر روی شخص دیگری استفاده کند همچنین لازم نیست این مال را برای خود بخواهد.[68] بنابراین ضرر مالی ضرری است که متوجه حقوق مالی طرف مقابل باشد، مثل این که وی تهدید به آتش زدن خودرو و یا خانه‌اش شود. تهدید به اضرار مالی نیز چه نسبت به خود شخص باشد و چه بستگان وی تحت شمول ماده 669 قرار می‌گیرد و در این صورت نیز تهدیدکننده قابل مجازات با این ماده است حال فرقی نمی‌کند وجه یا مال یا چیزی مطالبه نموده باشد یا خیر، به عنوان نمونه اگر کسی دیگر را تهدید نماید اتومبیل پدرش را سرقت خواهد کرد و یا منزل برادرش را آتش می‌زند با جمع شرایط تهدید واقع شده است وسیله در ماده 669 بی‌تأثیر است و این معنا از کلمه به هر نحو استفاده می‌گردد ولی نکته‌ای که حقوقدانان آنرا مورد بحث قرار داده‌اند ماده 617 قانون مجازات اسلامی است که به وجب آن «هر کس به وسیله‌ی چاقو و یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر یا قدرت‌نمایی کند یا آنرا جهت اشخاص یا اخاذی یا تهدید قرار دهد یا با کسی گلاویز شود در صورتی که از مصادیق محارب نباشد به حبس از 6 ماه تا دو سال و 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد که در این ماده وسیله یعنی اسلحه که اعم است از چاقو و هر نوع سلاح سرد و گرم دیگر شرط محقق جرم است و فرد اسلحه را وسیله جرم قرار می‌دهد. بنا به اعتقاد برخی از حقوقدانان این ماده مخصوص ماده 669 می‌باشد و در زمانی که مرتکب تهدید از سلاح استفاده می‌کند از شمول ماده 669 خارج و با جمع سایر شرایط عملش منطبق است با ماده 617. لازم به ذکر است تهدید در ماده 669 حصری و محدود به مواردی است که در ماده قید شده و شامل تهدید به قتل، ضررهای نفسی، شرفی، مالی و افشای سر نسبت به خود شخص یا بستگان به هر نحو (به جزاز طریق اسلحه) می‌باشد. ولی در ماده 617 قانونگذار از هر گونه تهدیدی که به وسیله‌ی سلاح انجام می‌پذیرد را مستوجب مجازات دانسته است و محدود به نوع خاصی از تهدید نیست. تهدید به تخریب خانه یا آتش زدن اموال و نظایر آن از مصادیق این ماده است.بدین ترتیب تهدید به انتشارحکم محکومیت قضایی بدون مجوز قانونی و به قصد اضرار محکوم علیه توسط اشخاص دیگر، تهدید به ضرر شرفی و یا افشا سر از مصادیق جرم، تهدید و اخاذی موضوع ماده 669 ق.م.ا. تلقی می‌گردد. اعم از این که مرتکب با این اقدام تقاضای وجه یا تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را نمودهو یا ننموده باشد. نحوه تهدید، انتشار حکمی است که ممکن است محکوم علیه را در معرض تهدید به ضرر شرفی و یا افشاء سر در‌آینده قرار دهد.[69]

5- تهدید به افشای سر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم