در بیشتر صنایع، هزینه مواد خام و اجزای تشکیل دهنده محصول، قسمت عمده ای از بهای تمام شده محصول را در بر می گیرد(قدسی پور و ابراین، 1998). با افزایش اهمیت فعالیت خرید و تدارکات تصمیمات خرید مهمتر گردیده و از آنجا که امروزه سازمانها بیشتر به تامین کنندگان وابسته شده اند، پیامد های مستقیم و غیر مستقیم تصمیم گیری ضعیف، وخیم تر جلوه می کند(دبوئر و همکاران، 2001). در چنین شرایطی بخش تدارکات می تواند نقش کلیدی در کارایی و اثر بخشی سازمان ایفا نماید و تاثیر مستقیمی روی کاهش هزینه ها، سودآوری و انعطاف پذیری یک شرکت داشته باشد(قدسی پور و ابراین، 2001). در حقیقت انتخاب مجموعه مناسبی از عرضه کنندگان برای کار با آنها، در جهت موفقیت یک شرکت امری بسیار مهم و حیاتی می باشد و در طی سالیان طولانی، بر انتخاب عرضه کنندگان تاکید گردیده است. با ظهور بحث مدیریت زنجیره تامین توجه سازمانها از درون (فرایند داخلی سازمان) به برون و تحلیل اعضای بالایی و پایینی زنجیره تامین جلب شدبه نحوی که سازمانهای مختلف جهت ایجاد و حفظ موقعیت و جایگاه رقابتی خود، ناگزیر به استفاده از مدیریت زنجیره تامین می باشند. واژه مدیریت زنجیره تأمین قریب به بیست سال است که مورد استفاده قرار می گیرد و به مجموعه‌ای از رهیافت‌هایی که برای یکپارچه سازی کارایی تأمین کنندگان، سازندگان، انبارها و فروشگاههاست، گفته می شود، به طوری که کالا به مقدار مناسب، به مکان مناسب و در زمان مناسب توزیع شود تا هزینه‌های کل سیستم کمینه شود. زنجیره تامین نیز شبکه ای از تسهیلات و مراکز توزیع است که وظایف تهیه و تدارک مواد خام، تبدیل آن به محصولات نهایی و واسطه ای و توزیع این محصولات نهایی به مشتریان را انجام می دهد(غضنفری و ریاضی، 1380). با توجه به نقش اساسی تامین کنندگان در تعیین معیارهای کیفیت، هزینه، خدمات و … در دستیابی به اهداف زنجیره تامین، یکی از وظایف اساسی واحدهای خرید در مدیریت زنجیره تامین، ارزیابی، انتخاب و جذب تامین کنندگان مناسب و توانا جهت تهیه و فراهم نمودن احتیاجات سازمان است. مسئله ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان بالقوه، یک مساله تصمیم گیری چند معیاره گروهی است که درجه عدم اطمینان داده ها، تعداد تصمیم گیرندگان و ماهیت معیارها از جمله موضوعاتی است که باید در این مسائل مورد توجه قرار گیرد(تینگ و چو،2008). این امر می تواند از جنبه های مختلف دارای اهمیت باشد، مانند استفاده از بهترین تامین کنندگان، کاهش هزینه کل محصول تولیدشده، کاهش هزینه مدیریت تامین کنندگان، استفاده از کلیه امکانات تامین کنندگان، توان ایجاد توسعه تامین کنندگان جهت ارزیابی وانتخاب تأمین کنندگان. در نتیجه بدون تردید، مهمترین و حساس ترین مرحله در فرایند خرید هر سازمان، ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان است. اصولاً در هر فرایند تصمیم گیری در مورد چگونگی انتخاب تامین کنندگان، دو وظیفۀ اصلی وجود دارد که یکی چگونگی ارزیابی و دیگری چگونگی انتخاب می باشد. فرایند ارزیابی شامل شناسایی شاخص ها، ویژگی ها، معیارها و عوامل مرتبط با تصمیم است و فرایند انتخاب شامل رتبه بندی تامین کنندگان با در نظر گرفتن هر یک از شاخص ها و معیارها و انتخاب تامین کننده بالقوه می باشد(لیو و های،2005). در این پژوهش با توجه به اهمیت مسئله و انتخاب تامین کنندگان مناسب در زنجیره تامین در شرکت اسنوا  اصفهان، لزوم جمع آوری معیارهای ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان مانند قیمت، کیفیت، تحویل به موقع، موقعیت مالی و … از عوامل کلیدی در موفقیت امر تامین به نظر می رسد. انتخاب بهترین تامین کننده نیاز به انالیز فاکتورهای زیادی دارد که در نتیجه سازمانها را با یک مسئله تصمیم گیری چند معیاره روبه رو می نماید. از طرفی تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی و در کنار آن برنامه ریزی آرمانی می تواند چندین هدف را به ترتیب اولویت تصمیم گیرنده در نظر بگیرد. این دو تکنیک می تواند مدلی ایجاد کند که همزمان با در نظر گرفتن معیارهای گوناگون، آرمانهای مختلف را نیز در نظر بگیرد. در شرکت اسنوا براساس نظرات شخصی و تجربی مدیران زنجیره تامین به تامین کنندگان مختلف سفارش داده می شود، و باتوجه به اینکه شرکت مورد نظر تاکید براین دارد که باید اولویت تامین کنندگان براساس شاخص های موردتوجه شرکت تعیین شود و همچنین میزان سفارشات به هریک از تامین کنندگان براساس محاسبات کمی صورت گیرد در این پژوهش تلاش شده یک مدل تصمیم گیری ارائه شود که به کمک ترکیب روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی و برنامه ریزی آرمانی و در نظر گرفتن محدودیت های گوناگون، تامین کنندگان ارزیابی و رتبه بندی می شوند و پس ازآن پیشنهادی مبنی بر تخصیص مقدار سفارش بهینه به هر کدام از تامین کنندگان منتخب داده می‌شود. 1-4- اهمیت و ارزش پژوهش سوال بسیاری از مدیران این است که چرا باید به انتخاب تامین کنندگان بپردازیم و اهمیت تامین کنندگان مناسب برای شرکت چیست؟ برای جواب دادن به این سوال احتیاج به دانستن این است که اگر تامین کنندگان مناسب نباشند چه اتفاقی می افتد و اینکه تامین کنندگان مناسب چه منافعی برای شرکت دارد و چگونه شرکت به آن دست می یابد. با توجه به هدف سود آوری شرکت ها و افزایش روزافزون رقابت در عرصه تجارت، بررسی جنبه های مختلف چگونگی ایجاد مزیت رقابتی برای شرکت ها بیش از پیش مطرح می گردد. برای دستیابی به مشتریان به نحو بهتر و موثرتر از رقبا می بایست ابزارها و تکنیک های مناسب داشت که یکی از مناسب ترین روشها، استفاده از زنجیره تامین می باشد. نزدیک به سه دهه است که بحث مدیریت زنجیره تامین در سطح جهانی مطرح شده و بر اساس آمار و ارقام موجود، کشورها و سازمانهایی که این دانش را به کار گرفته اند پیشرفتهای چشمگیری در حوزه های مربوطه داشته اند. طبق بررسی های به عمل آمده در آمریکا، حدود 25 درصد بودجه شرکتها به مدیریت زنجیره تامین اختصاص یافته و هزینه های نقل وانتقال و انبارداری کالا حدود 10 درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا بوده، همچنین هزینه موجود انبار نیز حدود 20 الی 25 درصد تولید ناخالص داخلی آن کشور بوده است (ویر جینیاری، 1381، ص 259). درصدهای فوق در کشورهای جهان سوم از جمله ایران که از سیستم های بهینه ای برخوردار نیستند به مراتب بالاتر بوده و نشان می دهد که هر قدر روی مدیریت زنجیره تامین سرمایه گذاری شود باز کم است. در خصوص تاکیدات مدیریت زنجیره تامین در صنعت امروز، حداقل به سه زمینه می توان اشاره نمود: یکی کوتاه شدن دوره عمر محصول (از زمان طراحی تا تولید انبوه و فروش آن)، متنوع شدن محصولات و کاهش خواب سرمایه. اهمیت مدیریت زنجیره تامین وقتی بیشتر روشن می شود که به تصمیم گیری و حساسیت آن اشاره شود. هر تصمیم در این مدیریت می تواند دارای آثار و عواقب مثبت و منفی باشد که متعادل سازی آن در هر مقطع از زمان یکی از پیچیده ترین امور این نوع مدیریت است (هارموت، کریستوف، 1385). با افزایش اهمیت مسئله خرید، بر اهمیت تصمیمات مرتبط با خریدافزوده شده است. در اغلب صنایع هزینه مواد خام و قطعات مورد استفاده، بخش عمده هزینه های محصول را شکل می دهند به طوری که در برخی موارد می تواند این سهم 70% باشد (قبادیان و استاینر، 1993) و حتی در شرکت های دارای تکنولوژی بالا، تا بیش از 80% هزینه کل محصول شامل مواد و خدمات خریداری شده می باشد (وبر و همکاران،1991). لذا تصمیمات مرتبط با استراتژیها و عملیات خرید نقش تعیین کننده ای در سوداوری ایفا می کند. همچنین با تسریع روند جهانی شدن و تسهیل روزافزون ارتباطات، ادراک مدیر از محیط روزبه روز پیچیده تر، نامطمئن تر و مبهم تر می شود. وجود انبوه اطلاعات و متغیرهای متعدد و ناپایدار تاثیرگذار بر پیامدهای تصمیم، مدیر را با چالش تصمیم گیری صحیح و سریع مواجه می کند. اگرچه بشر همواره با چالش تصمیم گیری مواجه بوده است اما بی اغراق هیچ گاه تا این حد موضوع تصمیم گیری بغرنج و پیچیده نبوده است. از این رو همپای رشد دانش بشر، اندیشمندان گوناگون به موضوع تصمیم گیری و روشهایی که بتواند این روند را ساده تر و مطمئن تر کند پرداخته اند. یکی از تصمیم گیری های چند معیاره مهم که توجه زیاد پژوهشگران سازمان را به خود جلب نموده است انتخاب تامین کننده در زنجیره تامین سازمان است. این امر ناشی از ان است که در محیط رقابتی حاضر فرایند انتخاب موثر تامین کنندگان امر بسیار مهمی در موفقیت هر سازمان تولیدی است (لیو و های،2005). در واقع موفقیت در تامین با انتخاب صحیح تامین کنندگان آغاز می شود و در بلند مدت به نحوه اداره روابط با تامین کنندگان بستگی مستقیم دارد، زیرا تامین کنندگان تاثیر مهمی در موفقیت یا شکست یک شرکت اعمال می کند(چئن و همکاران،2006). شرکت ها برای تغییر پارادایم سنتی(که در ان تامین کننده رقیب یا حتی دشمن تلقی می شد که باید تا حد ممکن برای کاهش قیمت تحت فشار قرار گیرد) به ایجاد روابط نزدیک و استراتژیک با انها رو می اورند. این نوع روابط می تواند راهی موثر برای تحویل مواد و محصولات با کیفیت خوب، انتشار فناوریهای جدید، ورود به یک بازار جدید، غلبه بر مشکلات مالی و محدودیت های دولتی و یادگیری سریعتر باشد. دامنه این روابط می تواند منجر به انجام مبادلاتی فراتر از تبادلات سنتی شود که در ان تامین کنندگان در امور طراحی، توسعه، مشاوره و اموزش به شرکت ها کمک می کنند (مک کوچئون و استوارت،2000). همچنین مشارکت نزدیک با تامین کنندگانی محدود، هزینه های واحد را پایین تر آورده و روابط بلند مدت با آنها، کیفیت بهتر همراه با هزینه های کمتر را به همراه خواهد داشت. در واقع تاثیر اصلی کاهش تعداد تامین کنندگان این است که زمان بیشتری را به منظور گسترش روابط نزدیکتر با تامین کنندگان باقیمانده، برجای می گذارد و مساله کاهش تعداد تامین کنندگان در صورتی که به خوبی مدیریت شود، می تواند به یک مزیت رقابتی برای تولید کننده منجر شود که این امر از طریق هزینه های کاهش یافته، کیفیت بهتر و پیشرفت در توسعه فرآیندها و محصولات به دست می آید (نعمت الهی، 1385). در این راستا و در جهت افزایش توان تولیدی و کاهش هزینه ها، توجه ویژه به بخش صنعت و تامین کنندگان دارای مزیت و قدرت رقابتی، از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مطالعه سعی بر آن است تا از طریق ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان مواد اولیه در شرکت اسنوا  اصفهان به کمک مدلهای تصمیم گیری چند شاخصه، تصویر روشنی از ساختار فعالیت­های مدیران خرید و بخش تدارکات و تامین مواد اولیه این شرکت ارائه شود؛ تا بدین ترتیب گامی هر چند کوتاه در جهت افزایش و بهبود کارایی و اقتصادی شرکت برداشته شود. بنابراین اهمیت شناسایی معیارها و ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان مواد اولیه این شرکت واضح به نظر می رسد. 1-5-نوآوری پژوهش آنچه در تمامی تحقیقات منتشر شده به عنوان نقطه ضعف به چشم می خورد، عدم توجه به معیارهای کمی(مانند قیمت، تحویل و …) و کیفی (مانند کیفیت، تصویر ذهنی، مارک تجاری و …) در کنار توجه به ابعاد مختلف تصمیم گیری است به طوری که در برخی از پژوهش ها تنها به معیارهای کمی یا کیفی توجه شده است. در برخی دیگر از تحقیقات نیز که هر دو دسته معیارهای کمی و کیفی بررسی شده اند، تصمیماتی چون تعیین اندازه انباشته دور از توجه مانده اند.در پژوهش حاضر علاوه بر در نظرگیری توام معیارهای کیفی و کمی برای انتخاب و تخصیص سفارش به تامین کنندگان، مسئله تعیین اندازه نیز به عنوان یکی از عوامل موثر در حجم تخصیص داده شده به تامین کنندگان مورد توجه قرار گرفته است. برای این منظور ساختار و مدلی ارائه شده است که همزمان با درنظر گرفتن معیارهای تصمیم گیری می خواهد تخصیص مقدار سفارش بهینه به هر تامین کننده را مشخص کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...