سهام، خانواده |
از این نمونهها استنتاج شده که تفاوت ارث، مسأله زن و مرد نیست و گرنه باید همه جا مردان دو برابر زنان ارث برند، بلکه مسأله غنم و غرم است، یعنی هرکس بیشتر خسارت میبیند بیشتر بهره میبرد بر این نکته تأکید میورزیم که این تفاوت در نظام حقوقی که اسلام طراحی کرده بسیار عادلانه است،یعنی مرد این خسارتها را متحمل میشود باید به گونه دیگری جبران شود، این نظام برای سعادت و رشد زندگی انسانی مفید است.[199]
- احکام ارث به لحاظ مصلحتهای عمومی جامعه بشری وضع شده، و در مواردی که مصلحت خاص اقتضا کند یا شخص خود تمایل داشته باشد که بازماندگانش چه زن و چه مرد به یک اندازه از اموال او بهرهمند شوند، میتواند از حق وصیّت بر ثلث اموال خود برای تسهیم سهام و برابری آن استفاده کند، یا پیش از مرگ به هرکس هر قدر میخواهد تملیک کند به عبارت دیگر اسلام افراد مذکّر را از پرداخت سهم مساوی یا بیشتر به دختر، خواهر، مادر، همسر، منع نفرموده است، بلکه شخص از راههای مختلفی میتوان در سهم باز ماندگان دخل و تصرّف کند.[200]
- این اختلاف در تسهیم و تخصیص هرگز جنبه ارزشی نداشته و دو برابر بودن سهم ارث مرد نسبت به زن هرگز به معنای ارزش مضاعف مرد نیست چون حرمت و جایگاه انسان را علم، جهاد، ایمان و تقوا مشخص میکند نه مال، سهم بیشتر از ارث مسؤولیت بیشتر مادّی در جامعه اسلامی است.[201]
- شاید یکی دیگر از تحلیلهای این گونه تقسیم و تسهیم این باشد که غالباً و نوعاً مرد بیش از زن میتواند از سرمایه خویش در گردش اقتصادی جامعه استفاده کند و به این وسیله (اختصاص سهم بیشتر به مرد) از رکود اقتصادی جامعه پیشگیری میشود.[202]
- آیت الله جوادی آملی میفرماید: از مجموع آیات ارث برمیآید که خدای سبحان منافع فرد در جامعه را در تقریر احکام و تقسیم میراث رعایت کرده است، چون احکام و وصایای الهی گرچه برای ما که جاهل به مصالح و مفاسد نهایی هستیم، تعبّد محض است، لیکن برای خدایی که عالِم به اسرار عالَم و آدم است تعبّد نیست بلکه حضر محض و شهود صرف است، از این رو، آیه ارث را به علم و حکمت الهی معلّل کرده است، چون انسان به علّت عدم آگاهی به مصالح و مفاسد و اینکه چه کسی به حال او سودمندتر است، نمیتواند سهام ارث را با صواب و حق تنظیم کند، ولی خداوند در تقسیم میراث نفع همگان را رعایت کرده است.
کلمه کان در اینگونه از موارد إنّ الله کان علیماً حکیماً به معنای زمان گذشته نیست؛ زیرا خداوند دائماً علیم و حکیم بوده و هست و خواهد بود، پس خداوند بر طبق علم و حکمت خودش سهام ارث را مقرّر کرده است.[203] وی همچنین میفرماید: که خداوند متعال در پایان آیه 11 از سوره نساء که عهده دار برخی از ارثهای متفاوت است، با یادآوری دو اسم از اسمای حسنای الهی، هماهنگی نظام تشریع و تکوین را در خاطرهها احیا نموده و چنین فرمود: «إنّ الله کان علیماً حکیماً» یعنی شما علم و حکمت کافی ندارید تا راز تفاوت را که در هسته مرکزی عدل نهفته است، در آن جست و جو کنید، لیکن خداوند آگاه و حکیم است، و همه علل تساوی و عوامل تفاوت را جمعبندی میکند و بر مدار حکمت آنها را به صورت موادّ معتدل حقوقی روانه میفرماید تا مسائل در سنّت و مانند آن از تفریط جاهلیت کهن و از افراط جاهلیت جدید و مُدِرن مصون بماند.[204]
شبهات در باب ارث
اوّل: آیه للذّکر مثل حظّ الأنثیین کاشف از نگاه مردانه شریعت به نظام ارث است و دلالت میکند که شخصیت زنان نصف مرد است و این تحقیر و ظلم نسبت به زنان است.[205]
پاسخ:
- این اشکال اختصاص به این زمان ندارد بلکه این اشکال از صدر اسلام مطرح بود، ما در جواب میگوئیم: آنچه از روح اسلام و مطالعه در ابواب مختلف آن به دست میآید این است که هرگونه تبعیض و امتیازات نابجا از نظر اسلام محکوم است، و شریعت اسلام شدیداً با آن مخالف است و هرگاه در بعضی از موارد نشانههایی از برتری بعضی افراد، بر بعض دیگر مشاهده گردید، نشانه ترجیح داشتن در انسانیت و حقوق انسانی نیست، بلکه باید دید که کدام یک از عوامل اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، روحی و … در آن موارد وجود داشته که باعث آن نوع اختلافها و امتیازها شده است به عبارت دیگر درپاهای موارد که به ظاهر آثار اختلاف و تبعیض میان افراد به چشم میخورد، هرگاه به طور دقیق و همه جانبه در اطرف آن بررسی کنیم، روشن خواهد شد که نه تنها آن امتیازها عمیق و ریشه دار نیست بلکه به یک معنا نمیتوان آن را اختلاف و تفاوت دانست.
- آنچه در اسلام موجب برتری و ارزش است، علم و مجاهدت و تقوا و ایمان و عمل صالح است نه مال و ثروت. مرد و زن هرکدام از علم و تقوی بیشتری بهرهمند باشند بالاتر و بهتر هستند. و مادر فصل دوم مفصلاً گفتیم که زن و مرد دو گوهر انسانی مشترک هستند و در اکثر تکالیف و بسیاری از حقوق هم مساوی هستند.
- از حیث درون دینی، تعبیر، نگاه مردان شریعت، تعبیر خلاف عقل و برهان و ادب است؛ چراکه شریعت کسی نیست و چیزی نیست جز کتاب و سنّت معتبر که کلام وحیانی خداوند و سخن معصومین است خداوند برتر از جسم و جسمانیت است و اطلاق مرد یا زن بر او و بر افعال حکیمانه و عالمانه او معقول و جائز نیست و پیشوایان دینی هم براساس عصمت که با برهان اثبات شده و با بیان نقلی ماینطق عن الهوی ان هو الاّ وحیٌ یوحی و انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً تأکید و تثبیت شده هیچگاه خلاف واقع و اشتباه و جانبدارانه سخن نخواهد گفت.[206]
بنابراین، اشکال مذکور در موارد ارث به احکام اسلامی درست نیست، و رمز و راز تفاوت را نیز بیان کردیم.
شبهه دوم:
قوانین ارث به اقتضای شرائط زمانی و مکانی صدر اسلام، تنظیم شده که امروز دگرگون شده و لازم نیست که اعتقاد به جاودانه بودن همه احکام و قوانین داشته باشیم؛ زیرا با دگرگون شدن شرائط، حکم نیز دگرگون میشود به عنوان نمونه در خانوادههای پر جمعیت پیش سهم زن به عنوان همسر با خویشان نسبی در تعادل بود در حالی که در خانوادههای کم جمعیت کنونی سهم زن بسیار اندک است زن یکی از دو ستون اصلی خانواده نو بنیاد است.[207]
پاسخ:
اوّلا: شکی نیست که پارهای از احکام، تابع مصالح موقت میباشند و به اقتضای شرائط زمانی و مکانی، وضع میشوند، همانند احکام حکومتی، ولی اجماع مسلمین بر این است که آیات ارث از محکمات قرآن کریم است و احکام آن زمان بردار نیست و به هیچ وجه مقید نشده است.[208] ثانیا: احکام ارث زن و مرد براساس مسؤولیتهایی است که بر عهده هریک نهاده شده است و قرابتی که شخص با متوفی دارد. به تعبیر دیگر حکمتهای مربوط به قوانین ارث زمان بردار نیست.[209]
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1398-12-13] [ 03:22:00 ب.ظ ]
|