کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




1-مبارزه فراگیر و قانع علیه کلیه فعالیت‌ها و اقدامات غیر قانونی مرتبط با مواد مخدر و روان گردان و پیش سازهای ان‌ها از قبیل کشت، تولید، ورود، صدور نگهداری و عرضه مواد. 2-تقویت، توسعه، تجهیز و استفاده فراگیر از امکانات اطلاعاتی، نظامی، انتظامی و قضایی برای شناسایی و تعقیب و انهدام شبکه‌ها و مقابله با عوامل اصلی داخلی و بین المللی مرتبط با مواد مخدر و انواع روان گردان و پیش سازهای ان ها. 3-تقویت، تجهیز و توسعه یگانها و مکانیزه کردن سیستم‌های کنترلی و تمرکز اطلاعات به منظور کنترل مرزها و مبادی ورودی کشور و جلوگیری از اقدامات غیر قانونی مرتبط با مواد مخدر، روان گردان و پیش سازهای ان‌ها وتقویت ساختار تخصصی مبارزه با مواد مخدر در نیروی انتظامی و سایر دستگاه های ذیربط. 4-اتخاذ راهکارهای پیشگیرانه در مقابله با تهدیدات و اسیب های ناشی از مواد مخدر و روان گردان با بهره گیری از امکانات دولتی و غیر دولتی با تاکید بر تقویت باورهای دینی مردم و اقدامات فرهنگی، هنری، ورزشی، اموزشی و تبلیغاتی در محیط خانواده، کار، اموزش و تربیت و مراکز فرهنگی و عمومی. 5-جرم انگاری مصرف مواد مخدر و روان گردان و پیش سازهای ان‌ها جز در موارد علمی، پزشکی، صنعتی و برنامه‌های مصوب درمان وکاهش اسیب 6-ایجاد و گسترش امکانات عمومی تشخیص، درمان، بازتوانی و اتخاذ تدابیر علمی جامع و فراگیر با هدف: درمان و بازتوانی مصرف کنندگان،کاهش اسیب ها،جلوگیری از تغییر الگوی مصرف از مواد کم خطر به مواد پر خطر 7-اتخاذ تدابیر لازم برای زمینه سازی حمایت‌های اجتماعی پس از درمان مبتلایان به مواد مخدر و انواع روان گردان در زمینه اشتغال، اوقات فراغت، ارائه خدمات مشاوره پزشکی و حمایت‌های حقوق و اجتماعی برای افراد بازتوانی شده و خانواده‌های ان‌ها ونیز فراهم نمودن امکانات خدمات درمانی و نیازهای حمایتی افراد مذکور. 8-تقویت و ارتقاء دیپلماسی منطقه‌ای و بین المللی مرتبط با مواد مخدر و روان گردان با: هدفمند نمودن مناسبات،مشارکت فعال در تصمیم سازی ها، تصمیم گیری‌ها واقدامات مربوط بهره برداری از تجارب و امکانات فنی، پشتیبانی و اقتصادی کشور‌های دیگر و سازمانهای بین المللی فراهم نمودن زمینه اقدام مشترک در جلوگیری از ترانزیت غیر قانونی مواد مخدرو روان گردان 9-اتخاذ تدابیر لازم برای حضور و مشارکت جدی احاد مردم وخانواده‌ها و حمایت از تشکل های مردمی در زمینه‌های پیشگیری، کاهش اسیب و درمان معتادان 10-توسعه مطالعات و پژوهش‌های بنیادی، کاربردی و توسعه‌ای در امر مبارزه با مواد مخدر و روان گردان و پیشگیری و درمان معتادان با تکیه بر دانش روز دنیا و استفاده از ظرفیت‌های علمی و تخصصی ذیربط در کشور. 11-ارتقاء و اصلاح ساختار نظام مدیریت مبارزه با مواد مخدر و روان گردان به منظور تحقق سیاست‌های کلی نظام و سرعت بخشیدن به فعالیت‌ها و هماهنگی در اتخاذ سیاست‌های عملیاتی و بلکه اقدامات اجرایی و قضایی و حقوقی. به نظر می رسد با عنایت به مفاسد و مضرات و عوارض ناشی از مصرف مواد روان گردان از جمله قتل عمد، تصادف منجر به قتل و دیگر عوارض ان و از طرفی رویکرد حقوق کیفری ایران درمسیر جرم انگاری مصرف، و مسئولیت ناشی از مصرف که در قانون مجازات جدید عنوان گردیده است ،گامهای اساسی در این اواخر برداشته است. 2- جرایم  وابسته و مرتبط  به مواد روان گردان مقابله با جرایم مواد روان گردان نباید صرفا محدود به جرایم خود مواد روان گردان یا محصولات ان گردد، بلکه باید همه اعمالی که به نوعی مرتبط و وابسته به مواد روان گردان یا جرایم مواد روان گردان می گردد را نیز در بر گیرد تا به این نحو مرتکبین و مجرمین مواد روان گردان نتوانند به راحتی از چنگال عدالت فرار کنند، چرا که مساعدت و همکاری افراد غیر مرتکب در پناه دادن یا فراری دادن متهمان و مجرمین و نیز از بین بردن و امحاء ادله‌ی جرم مجرمان توسط این افراد اثار زیانباری را در جامعه به همراه دارد، در واقع زمانی که جرمی رخ داده وکشف شده و در واقع از زمانی که متهم یا مجرم به ارتکاب جرمی تحت تعقیب قرار گرفته یا دستگیر گردیده تا زمانی که روند رسیدگی ختم به صدور دادنامه و اجرای حکم می شود، در صورتی این پروسه با موفقیت و بدون خلل انجام می شود که همواره متهم یا مجرم در دسترس باشد؛ لذا چنانچه به هر شکلی زمینه برای فرار یا مخفی شدن فراهم شود یا ادله‌ی ارتکاب جرم، امحاء یا اخفاء گردد، پروسه‌ی کیفری مختل شده و با شکست مواجه می شود. با این توضیحات به بررسی مسائلی در خصوص مورد می‌پردازیم. الف: جرایم وابسته     استعمال مواد روان گردان(بند 5 ق. ا. ق . م.م.م)استعمال مواد روان گردان، به معنی استفاده از مواد روان گردان است. ترتیب و وسیله استفاده از حیث نوع و طریق،  در تحقق جرم تاثیری ندارد. به عبارت دیگر، استفاده از مواد به هر ترتیبی که عملی گردد، با وجود شرایط موجب تحقق جرم واقع می شود.     خرید و فروش و وارد کردن مواد روان گردان(بند6 ق. ا. ق . م.م.م) شرایط جرم خرید و فروش مواد روان گردان، شامل ترتیباتی است که عنوان خرید و فروختن دارد. عمدی بودن خرید و فروش درمورد این جرایم، مانند سایر جرایم، لازمه تحقق ان می باشد. وارد کردن مواد روان گردان، در صورتی جرم محسوب می شود که این ماده از خارج کشور به داخل قلمرو رسمی کشور اورده شود. رکن مادی این جرم، از جهاتی شبیه رکن مادی حمل مواد روان گردان است. زیرا حمل مواد مخدر به مفهوم جابجا کردن مواد است،  و وارد کردن نیز، شامل جابجایی کردن مواد مخدر می باشد تفاوت ان‌ها در این است که حمل در داخل قلمرو رسمی کشور عملی می شود. در صورتی که وارد کردن، شامل مواردی است که مواد روان گردان از خارج کشور به داخل کشور جابجا شود. در حمل مواد روان گردان، در زمان کشف مواد باید در حال جابجا کردن باشد، ولی در مورد وارد کردن، لازم نیست، وضعیت مشابهی وجود داشته باشد.. در مورد وارد کردن مواد روان گردان، باید به ضوابط دستورات مربوط به تعیین حدود و ثغور کشور و عهد و قراردادهای مرزی موجود بین کشور ایران و کشورهای همسایه، توجه گردد. زیرا از توجه به ضوابط و دستورات مزبور است که معلوم  می شود، رکن مادی جرم وارد کردن محقق گشته و مواد روان گردان وارد کشور جمهوری اسلامی ایران شده است یا نه. مثلا در مواردی، تا ماموران کشور، در داخل قلمرو کشور همسایه و خارج از قلمرو ایران با متهمان وارد کننده مواد روان گردان مواجه می شوند و در این موارد، پس از کشف مواد روان گردان و دستگیری متهمان مواد مکشوفه در اختیار ماموران کشف جرم قرار می گیرد و از زمان کشف به بعد اراده متهمان در جابجا کردن مواد مکشوفه مدخلیت ندارد و مواد روان گردان مکشوفه به وسیله ماموران کشف جرم، جابجا می شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-12-11] [ 06:52:00 ب.ظ ]





در این نوشتار، اینجانب ضمن بررسی انواع مواد روان گردان و اثرات مختلف انها بر اراده و قدرت تصمیم گیری فرد و تبیین و بررسی موضوع حقوق کیفری ایران و دیدگاه فقهاء اسلام ، به بیان مفهوم جایگاه مسئولیت کیفری ناشی از مصرف سعی در تبیین اثار استعمال مواد روان گردان بر اراده فرد و میزان این تاثیر بر مسئولیت کیفری فرد دارد. 1.بیان مساله امروزه مصرف مواد روان گردان(دارویی و غیردارویی) یکی از مسائل و معضلاتی است که گریبانگیر جوامع انسانی شده است. در گذشته مواد مخدری که توسط افراد معتاد مصرف می شد، تریاک، شیره تریاک و در نهایت هرویین بود ولی با ورود مواد روان گردان به ویژه قرص‌ها و داروهای روان گردان به عنوان داروی ترک اعتیاد، نوع جدیدی از اعتیاد تحت عنوان اعتیاد به قرص و داروهای روان گردان پا به عرصه وجود گذاشت که یکی از مخرب ترین انواع اعتیاد به‌شمار می رود و اعتیاد به ان به مراتب وخیم‌تر و مخرب‌تر از اعتیاد به هرویین و تریاک است. بعضی از مصرف کنندگان این قرص‌ها در روز بیش از 30 عدد قرص مصرف می کنند که تخریب ان بسیار وحشتناک و در نهایت به اغتشاش شعور و معمولا خودکشی فرد معتاد منتهی می شود. بررسی سیر تاریخی داروهای ترک اعتیاد که توسط بعضی از متخصصین تجویز می‌شده، نشان می‌دهد که این داروها نه تنها کمکی به حل مسئله درمان اعتیاد نکرده اند بلکه باعث حاد شدن مسئله نیز شده است و هر بار با ورود دارویی جدید به عرصه داروهای ترک اعتیاد، در واقع ماده مخدر جدید و خطرناکی به جمع مواد مخدر و اعتیاد اور اضافه شده است. در بسیاری از مراکزی که مصرف کنندگان مواد روان گردان یا معتادان را به صورت شبانه روزی نگهداری می کنند دیده شده است که مصرف کنندگان قرص با قطع ناگهانی مصرف قرص و یا عدم دسترسی به قرص دچار اغتشاش شعور در حد بالا و یا دست به خودکشی زده‌اند. مصرف مواد روان گردان باعث ایجاد توهماتی می‌شود که ممکن است بر اثر ان شخص صداهای عجیب و غریب بشنود و یا تصاویر عجیب و غریبی را ببیند که البته برای او کاملا واقعی است. در نتیجه درک صحیحی از مکان و زمان و اطرافیان نداشته باشد .همه این عوامل به‌خاطر ناخالصی‌هایی است که در این مواد وجود دارد و موجب بروز انواع بیماری‌های عصبی، گوارشی، سرطان و حتی مرگ می شود.حال از نظر جرم‌شناسی که بنگریم، قانونگذار ارتکاب جرم را تنها برای«برخی انسان‌ها» مقدور می داند چراکه لازم است در انسان شرایطی خاص جمع باشد تا قابلیت و اهلیت ارتکاب جرم را پیدا کند و این نوع اهلیت را اهلیت جنایی یا جزایی می‌نامند. پس حدوث اهلیت جزایی در گرو تحقق شرایطی ویژه در یک انسان است تا از نظر قانون بتوان او را مجرم یا مرتکب جرم نامید. در صورت فقدان این شرایط در یک انسان، اهلیت ارتکاب جرم یا اهلیت جنایی و بالتبع عنوان مجرم از او سلب می شود. به عبارت دیگر، اهلیت جزایی به یک حالت خاص یا وضعیت معین در شخص گفته می شود که چنانچه در ان حالت یا وضعیت به ارتکاب جرم مبادرت کند از قابلیت تحمل مجازات برخوردارخواهد شد. اهلیت جزایی یک نهاد حقوقی مستقل و قائم به ذات است که ارتباطی با رفتار مادی مجرم ندارد و یک رابطه ذهنی و روانی فاعل با رفتار مجرمانه است .همه موارد فوق این اندیشه راتداعی می‌کندکه ایااستعمال موادروان گردان تاثیری براهلیت جزایی و مسئولیت کیفری استفاده‌کننده ازانهاداردیاخیر؟ مثلاچنان‌چه استفاده‌کننده مرتکب توهین،فحاشی یااعمال منافی عفت شدیاحتی به قتل دیگری اقدام کرد، اعمال مجازات ازجمله قصاص‌علیه اوموجه است یاخیر؟ همچنین اگرشخص ازوجودموادروان گردان مطلع نبوده وجرمی انجام‌دهد، مسئولیت اقدام بزهکارانه اومتوجه کیست؟تا قبل از تصویب قانون مجازات جدید (1/2/1392) حکم صریحی در مقررات کیفری ایران نسبت به این موضوع وجود نداشت . لذا در این پایان نامه علاوه بر تبیین انواع مواد رونگردان و مبانی فقهی ادله حرمت مصرف ان به رویکرد قانون گذار داخلی و همچنین اسناد بین المللی در خصوص مواد روان گردان و…پرداخته می شود تا مقدمه ای برای مباحث جرم انگاری مصرف مواد رون‌گردان شود و از سوی دیگر  به  تاثیر مصرف این مواد بر اهلیت جزایی و مسئولیت کیفری اشخاص توجه می شود.درحال حاضراصولا،استفاده ازموادروان گردان جرم است ولی  اگرشخصی ازماده‌روان گردان استفاده کندوبابروزحالاتی نظیرپرخاشگری جنایتی رامرتکب شود، صرف ادعای وی دایربرنداشتن حال عادی و بی ارادگی تاثیریبررفع مسئولیت کیفری اونداشته،مگر اینکه ثابت شود مرتکب حین ارتکاب جرم به طور کلی مسلوب الاختیار بوده است و او این مواد را به منظور ارتکاب جرم ،مصرف ننموده است و الامسئول شناخته می شوند. 2.سابقه و پیشینه تحقیق . در رابطه با تاثیر  مصرف داروهای روان گردان بر اهلیت جزایی اشخاص در سال های اخیر  به طور کلی  تحقیقات و پژوهش هایی صورت گرفته و بیشتر این تحقیقات به صورت  مقالات علمی- تالیفی  بیان گردیده که در فصلنامه مطالعات علمی، پژوهشی مطالعات امنیت اجتماعی  کم وبیش به این موضوع در سطح کشور پرداخته شده است.از جمله پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، پژوهش مهر انگیز شعاع میر کاظمی در دانشگاه الزهرا درمورد رابطه بین اگاهی نسبت به مواد روانگردان ومصرف ان در بین دانشجویان علوم انسانی و سوال اصلی تحقیقش عبارت بوده از:ایا بین اگاهی دانشجویان از عوارض واثرات قرص های اکستازی،ارتکاب جرم،جنسیت،وگرایش به مصرف این مواد رابطه وجود دارد؟از دیگر کارهای مرتبط در این زمینه پایان نامه   علی حسین خانی دانشجوی دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکزی با عنوان بررسی علمی وکاربردی مواد مخدر  در شهر تهران درسال91 بوده  که استاد راهنمای وی رجب گلدوست جویباری واستاد مشاورش منصور رحم دل بوده . درمجموع بیشتر تحقیقات صورت گرفته به صورت مطالعات توصیفی  است. ضمن اینکه  قانون اصلاح مبارزه با مواد مخدر و داروهای روان گردان  و قانون مجازات اسلامی  تغییراتی  نموده است  که در تحقیقات  قبلی  ذکری از ان به میان نیامده است؛ و با توجه به امکان دسترسی به منابع امار دادگاه هاو متهمان این جرایم و برقراری ارتباط  کامل با انجمن NAمی توان یک تحقیق جامع و کامل را در این زمینه انجام داد. البته لازم به ذکر است که در این رابطه تحقیقات متعددی در و از دید جامعه شناسان بزرگ مورد بررسی قرار گرفته است؛ که دیدگاه  اینجانب  از باب تحلیل حقوقی  وجرم شناختی موضوع است. 3.ضرورت و نواوری تحقیق با توجه به انکه مصرف مواد روان گردان اثرات سوئی بر اراده و اگاهی اشخاص داشته و امعان نظر بر این مسئله که دو رکن اراده و اگاهی مولفه های اهلیت جزایی شخص به شمار می روند و میزان تاثیر مواد روان گردان بر اهلیت جزایی که پیش در امد مسئولیت کیفری شخص می باشد می تواند در مجازات یا عدم مجازات شخص موثر واقع شود . لذا پایان نامه حاضر  به میزان تاثیر مصرف مواد روان گردان بر اهلیت جزایی توجه نموده است  و به نوعی سعی در شناسایی اهمیت این موضوع می باشد  که  این تاثیر به چه میزان می تواند به شخص مسلوب الاراده ناشی از استعمال مواد روان گردان و جرمی که وی در نتیجه بی ارادگی انجام داده است کمک کند . 4.سوالات تحقیق 1- مصرف داروهای روان گردان چه تاثیری بر اهلیت جزایی اشخاص دارد؟ 2-جرم سستی ناشی از استعمال داروهای روان گردان در قانون مجازات اسلامی و نظام حقوقی ایران چگونه تبیین شده است؟ 3.ایا مصرف مواد روان گردان باعث فقدان مسئولیت فرد می گردد؟ 5.فرضیات تحقیق 1- مصرف این داروها در مواردی خاص باعث عدم اهلیت افراد می گردد. 2- مستی ناشی از استعمال داروهای روان گردان هرگز در جرایم عمدی یا غیر عمدی ،دفاع تلقی نشده است. 3- مصرف مواد روان گردان در موارد خاص باعث عدم مسئولیت افراد می گردد. 6.هدف ها و کاربرد های تحقیق – بررسی تاثیر مصرف مواد روان گردان بر اهلیت جزایی و مسئولیت کیفری اشخاص – بررسی انواع مواد روان گردان و تاثیرات مخرب مصرف ان بر انسان. – شناساندن تاثیر مصرف مواد روان گردان بر مسئولیت کیفری اشخاص به مسئولین اجرایی و سازمانهای ذیربط و به‌خصوص عموم مردم به منظور اگاهی هرچه بیشتر و دستیابی به اجتماعی سالم. –  فراهم ساختن زمینه مطالعه و پژوهش بیشتر و لااقل احساس ضرورت پرداختن عمیق تر به موضوع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:52:00 ب.ظ ]





البته پیشتردر متون فقه جزایی و بر مبنای ارای اصولی برخی فقهای متاخر، گاه توجهات ویژه ای نسبت به بحث راجع به مسئولیت کیفری معتادان شده است. ایشان با بحث در خصوص عدم امکان تصور مسئولیت کیفری در خصوص انسان مست، به اعتبار فقد اراده ی ازاد و اگاه در ارتکاب گناه (و جرم) با فرض فقد سبق قصد در این زمینه قائلند: «این سخن درباره ی هر دارویی که استعمال ان اراده و قصد را از میان می برد، صادق است؛ همچنین بَنگ و داروهای خواب اور، که مصرف کننده ی ان، از منظر مقررات جزایی به مست ملحق می شود» (موسوی الخمینی، 1390، 523) این رویکرد فقهی صائب، تحت لوای اموزه های متقن اصولی و منطقی، کاملا مورد تایید است. با کمی تعمق در علت و فلسفه ی اصلی وضع حکم در خصوص انعدام مسئولیت کیفری انسان مست در ارتباط با فعل محرم یا مجرمانه ی غیر مقصود یا غیر متوقع، به اعتبار ایراد خلل به اراده در نتیجه ی اسکار، و «قیاس منطقی» موضوع با مسئولیت کیفری انسان معتاد یا حتی انسان مختل المشاعر و مسلوب الاراده به دلیل استفاده از مواد روان گردان، به اعتبار ایراد خدشه بر اراده در اثر اعتیاد، با اطمینان می توان حکم واحدی را در هر دو مورد بیان نمود. حتی از باب «قیاس اولویت» که مورد تصدیق و قبول شیعه است می توان این گونه نظر داد که علت حکم در فرع قوی تر از اصل است، در حقیقت، اگر موضوع معلوم الحکم ما، خَمر (اصل یا مقیسٌ علیه) باشد، و موضوع مجهول الحکم ، ماده ی مخدر یا روان گردان باشد (فرع یا مقیس) علت مشترک یا سبب حکم مبنی بر زوال اراده و ایراد خدشه بر ان به تصدیق عقل، در فرع، قوی تر از اصل است؛ نتیجه نیز حکم بر منع تحقق مسئولیت در فرض مزبور است. این قیاس که از فحوای خطاب از جهت اولویت و نه به جهت صرف اولویت استنباط می شود، از باب ظواهر حجت است و بنابراین، قیاسی نیست که از قیاس باطل استثنا شده باشد، حتی بر پایه ی تنقیح مناط (علت) قطعی، می توان این گونه حکم نمود که علت حکم مبنی بر زوال مسئولیت کیفری در انسان مست، ایراد خلل به اراده است، حال با جستجوی علت اصلی حکم در باب مواد مخدر یا روان گردان، به نحو علم و یقین، و حذف سایر اوصاف و عناوین، می توان بر انعدام مسئولیت کیفری شخص (در فرض وجود و تحقق شرایط لازم) نظر داد. در حقیقت، در قیاس مستنبط العله (تنقیح مناط) اگر چه علت حکم در ذیل ان شرعا بیان نگردیده است، اما مجتهد می تواند با قدرت فهم و تشحیذ ذهن خود، نزدیکترین علت را استنباط نموده و براساس ان قیاس کند. در هر حال، تصدیق تاثیر مواد الکلی و مواد مخدر یا روان گردان بر نیروی اگاهی و اراده، انگاه ممکن است که شرایطی حسب مورد احراز و اثبات گردد، بر این اساس، در قوانین و مقررات کیفری اغلب کشورها، شرایط قانونی ناظر بر زوال مسئولیت کیفری در اثر استعمال مواد یاد شده، اصولا به صراحت بیان می گردد. این مطلب، مبین این حقیقت است که صرف اثبات ایراد خلل به نیروی اگاهی و اراده در اثر استعمال مواد مذکور، مانع تحقق مسئولیت کیفری نیست، بلکه پیش تر تحقق شرایطی برای انتفای مسئولیت و معافیت شخص از مجازات ضروری است که در ضمن مبحث اتی، به انها خواهیم پرداخت. گفتار دوم:شرایط زوال مسؤلیت کیفری در اثر استعمال مواد روان گردان زوال نسبی یا تام (انعدام) مسئولیت کیفری در اثر استعمال مواد الکلی، مواد مخدر و حتی روان گردان، تنها در صورتی است که شرایط خاصی از منظر قانونی وجود داشته باشد. امروزه اگرچه قانونگذاران کیفری در پرتو یافته های علمی و تجربی تایر سستی یا بی ارادگی ناشی از استعمال مواد مخدر را بر قوای ارادی و عقلی مورد تصدیق قرار داده اند، اما شرایطی را نیز مورد تصریح قرار داده اند. (عوض، بی تا، 346) از جمله شرایط مهمی که در قوانین کیفری و از جمله قانون مجازات جدید ایران مورد تصریح واقع شده است ضرورت وقوع جرم در حالت سستی یا بی ارادگی ناشی از استعمال مواد مخدر و روان گردان  است. ماهیت خاص و انواع مواد یاد شده تاثیر چندانی ندارد؛ همچنان که قانونگذار لبنان نیز مطلق مواد مسکر و مخدر را در راستای در برگرفتن تمامی اشکال و مواد یاد شده قطع نظر از محتوای خاص یا نام ویژه، شیوه ی مصرف (استنشاقی، نوشیدنی، خوراکی یا تزریقی) ترکیب شیمیایی یا طبیعی، دست ساز یا غیردست ساز در نظر داشته است، لذا دادرس محدود به چارچوب مصرح جدول ها و نمایه های راجع به مواد مذکور نیست و می تواند مورد یا مواردی را به رغم عدم تصریح قانونی، مدنظر قرار دهد. بدیهی است با توجه به یافته های علمی، شناخت میزان موثر مواد یاد شده در مرتکب جرم با استناد به کمیت موجود در خون به سادگی امکان پذیر است. (موسوی مجاب، 1388، 277-276) از  دیگر شرایط مقرر قانونی مبنی بر عدم مسئولیت کیفری، وقوع جرم در حالت بی ارادگی ناشی از استعمال مواد الکلی و روان گردان، بدون اگاهی شخص از ماهیت ماده یا اثر ان است. حتی در فرضی که فردی اعتقاد به تاثیر سوء ماده ای بر نیروی اگاهی و اراده نداشته باشد، اما در عمل قوه ی تمییز و تشخیص یا درک خود را از دست دهد، نمی توان حکم بر مسئولیت کیفری وی داد. مورد دیگر، استعمال مواد یاد شده تحت تاثیر اجبار جسمی یا اکراه معنوی غیر متعارف یا در نتیجه ی حالت ضرورت راجع به انجام عمل جراحی است که در هر حال در صورت اثبات ایراد خلل به اراده و زوال نیروی عقل، امکان توجه مسئولیت کیفری به شخص منتفی می شود. (عوض، بی تا، 346-345) از دیگر شرایط مهم در زمینه ی منع تحقق مسئولیت کیفری، فقدان نیروی اگاهی و اراده ی معتبر در لحظه ی ارتکاب جرم است. بهره مندی مرتکب رفتار مجرمانه از سطح متعارفی از اگاهی و اراده در زمان وقوع جرم، موجد مسئولیت کیفری برای مجرم است. (سمیر، 1974، 403) در صورت ضعف اراده یا اگاهی، در نتیجه ی بی ارادگی ناشی از استعمال مواد مذکور، قانونگذار برخی کشورها همچون قانونگذار کشور لبنان در ماده ی 236 قانون مجازات تحت شرایطی، تبدیل مجازات یا تخفیف ان را ممکن دانسته است. تردیدی نیست، استعمال مسبوق به قصد مواد الکلی، مواد مخدر یا روان گردان، از کیفیات مشدده ی مجازات است همچنان که قانونگذار ایران نیز صراحتا به این موضوع در ماده 154 قانون مجازات اسلامی پرداخته است. حقوقدانان معتقدند فلسفه ی تشدید مجازات در این حالت از سوی قانون گذار ان است که شخص با قصد و عمد، و از باب تجاسر و بی پروایی خود را اماده ی ارتکاب جرم می نماید، چه در غیر این صورت جرات و جسارت ارتکاب رفتار مجرمانه ای را در خود نمی بیند در قوانین کیفری برخی کشورها برای نمونه، ماده ی 3/235 قانون مجازات کشور لبنان نیز  اقدام مبتنی بر علم و رضایت شخص مست و معتاد مبنی بر استعمال مواد الکلی یا مخدر همراه با قصد احتمالی ناظر بر امکان ارتکاب جرم تاثیر بی ارادگی ناشی از مواد یاد شده، موجد مسئولیت تام برای شخص است. در حقیقت قانونگذار در این خصوص برای تحقق مسئولیت کیفری صرف قصد و توقع ارتکاب جرم از سوی مجرم را شرط ندانسته است، بلکه امکان و احتمال عقلائی ارتکاب هر جرمی از هر نوع و با هر وصفی را کافی می داند و لذا مجرم را حتی در حالت مستی یا اعتیاد، پذیرای مخاطرات متوقع و احتمالی می داند. مبنای این مسئولیت، فرض قانونی راجع به وجود اراده در حالت مستی یا اعتیاد و استمرار ان در هنگام وقوع جرم است، این اقدام قانونگذار، اصولا واجد جنبه ی پیشگیرانه در برابر حالت خطرناک برخی اشخاص است. (سمیر، 1974، 412-411) به نظر می رسد، پذیرش فرض قصد احتمالی برای تحقق مسئولیت کیفری، از حیث قانونی نیاز به تصریح دارد. این نظر، به ویژه در ارتباط با مواد روان گردان، و در راستای پیشگیری قانونی از وقوع احتمالی هرگونه رفتار مجرمانه، اهمیت بیشتری می یابد. با نگرشی تطبیقی به رویکرد قانونی و قضایی برخی کشورها، این موضوع مسلم گردید که نظام مسئولیت کیفری ناشی از استعمال مواد مخدر و مواد روان گردان در ایران تا تصویب قانون مجازات اسلامی جدید  با چالشهای نظری و قانونی بسیاری روبرو بود.ولی پس از تصویب این قانون که در خصوص مسئولیت کیفری ناشی از مصرف مواد روان گردان در ماده 154 سخن گفته است نشان از ان دارد که قانونگذار ایران با نظام مندی چارچوب مسئولیت کیفری و اهتمام ویژه ی قانونی به تاثیر مواد یاد شده و نیز تبیین شرایط قانونی زوال مسئولیت گام بلندی را برداشته است. در این ارتباط توجه به اراده و مولفه های اساسی ان بیش از هر موضوع دیگری اهمیت می یابد.           نتیجه گیری سطح اگاهی ووضعیت روانی انسان گاه متعارف وبه شکل سالم ،گاه نیزنامتعارف و ناسالم است وباتوجه به مراتب متغیر یاد شده وبه تبع حالت حادث شده برای اهلیت جزایی سه قسم در نظر می گیرند:اهلیت کامل،زایل شده وناقص.اهلیت کامل انگاه مطرح است که شخص از نیروی اگاهی ودرک ،تدبر،خواست درونی وقدرت انجام  واجرای کار به صورت طبیعی وبه شکل کامل بهره مند باشد،به دیگر سخن شخص برخوردار از سلامت عقل واراده ی جازم باشد.اراده کامل از منظر قانونی ،در خصوص انسان رشیدی قابل تصور است که هیج نشانه ای از نابسامانی روانی وعصبی در او مشاهده نشود ولذا چنانچه نشانه های نابسامانی روانی ورفتاری در خصوص متهم اشکار شود به گونه ای که موجب تردید دادرس در اهلیت جزایی فرد شود،بی تردید توسل به نظرکارشناسان وپزشکان متخصص برای تشخیص وتبیین اهلیت جزایی فرد مطرح می شود.بدیهی است در این ارتباط دادگاه بر مبنای نظر یاد شده اقدام به انشای حکم می کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:51:00 ب.ظ ]





اهلیت زایل شده :نیز به اعتبار فقدان یا زوال نیروی اگاهی واراده به شکل کامل تشخیص داده می شود . اهلیت ناقص:نتیجه ی ضعف قوای عقلی وارادی است به صورتی که نیروی اگاهی واراده به شکل کامل زایل نشود. با توجه به اینکه پیش شرط اصلی واساسی مسؤلیت کیفری، اهلیت جزایی است واینکه اهلیت جزایی دارای ارکانی چون اراده واگاهی است حال چنانچه براین حقیقت واقف شویم که بن مایه ی اهلیت جزایی اراده است واهلیت جزایی در کلیت خود جان مایه ی مسؤلیت کیفری است در این صورت به جایگاه ونقش اساسی اراده به عنوان حلقه ارتباطی اهلیت جزایی ومسؤلیت کیفری پی خواهیم برد ومتوجه می شویم که هر گونه خللی دراهلیت جزایی،مسؤلیت کیفری فرد رابا موانعی روبرو می کند وبا توجه به اینکه مصرف مواد روان گردان بر سطح اگاهی واراده انسان اثرات سوئی دارند واین دو از مؤلفه های مهم اهلیت جزایی اند در نتیجه فرد با مصرف این مواد فاقد درک درستی از ماهیت رفتار خویش و ارزیابی صحیحی از ان می شود  و درنتیجه ی آن  اهلیت جزایی فرد با خلل مواجه می شود وبه تبع ان بر مسولیت کیفری فرد نیز به وجود شرایطی اثر گذارند  ودر صورتی که وقوع جرم در حال مستی وبی ارادگی ناشی از استعمال مواد مخدر و روان گردان باشد و فرددر لحظه ی ارتکاب جرم فاقدنیروی اگاهی واراده معتبرباشدوی فاقد مسؤلیت کیفری است.فلذا قانونگذار ایران به این مساله واقف بوده ودر قانون مجازات اسلامی که در تاریخ1/2/1392به تصویب رسیددرخصوص مسؤلیت کیفری ناشی از مصرف مواد روان گردان تصمیم مقتضی اتخاذ نموده ودر خصوص مرتکبین تعیین تکلیف نموده.                           پیشنهادات با توجه به عوامل بسیار متعدد و متنوع موثر بر اراده شخصی ،عدم انحصار دادرسان در قالب عناوین خاص قانونی ،این امکان را فراهم می سازد که با تشخیص حالات اختلال اراده از سوی متخصصان متعاقب استعلام یا ارجاع وضعیت از سوی دادرسان ،امکان اتخاذ رویکرد واقع بینانه تر و عادلانه تری نسبت به موضوع فراهم می اید. با توجه به اینکه قانونگذار ایران در قانون اصلاح مواد روانگردان در سال89 به جرم انگاری خاص مواد روانگردان دست زده ولی نتوانسته تعریفی در خور در خصوص این مواد ارائه دهد تا بتوان مواد روان گردان را به صورت گزینشی جرم انگاری کرد  ومواد روان گردان صنعتی دارویی که کاملا قابل اختلاط با مواد روانگردان جدید غیر دارویی را بازشناسایی کرد فلذا ضرورت تعریفی در خور از این مواد احساس می شود انجام مطالعات و پژوهش‌های علمی وکارامد و سازنده  و اتخاذ تدابیر قانونی و اجتماعی جهت جلوگیری از گرایش افراد بسوی استعمال مواد روان گردان. ارائه کارشناسی دقیق در مورد ضررها ومفاسد مصرف مواد روان گردان از نظر پزشکی و طبی و اطلاع رسانی کامل در خصوص عواقب هولناک استفاده از این مواد. ترغیب در جرایم از مصادیق معاونت است اما در قسمت اخیر ماده 35 اصلاحیه مواد مخدر مصوب 1389،  مجازات مباشرت را به ان اختصاص داده اندکه بنظر می رسد با اصول کلی حقوقی مغایرت دارد و لازم است اصلاح شود. منظورقانونگذار در ماده 17 اصلاحیه که «نگهداری مواد مخدر وروان گردان به داخل یا خارج ازکشور را جرم تلقی کرده»، مبهم است و مشخص نیست که ایا منظور از نگهداری همان حمل مواد است یا عنوان خاص دیگری است؟ که بنظر می رسد نیاز با اصلاح داشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:51:00 ب.ظ ]





برای روشن شدن بحث، شایسته است مثالی آورده شود. در جمله: «اکرم العالم»، در لفظ مطلق «عالم»، اگر به دقت بنگریم می­توان دو دلالت متمایز را تصور کرد: یکی دلالت لفظ، بر ماهیت معنای «عالم»؛ یعنی کسی که دارای علم و دانش است. و دیگری، دلالت بر «شمول و فراگیریِ» این لفظ بر همه افراد، یا به تعبیری دلالت بر اطلاق و شیوع لفظ در معنا. حال سؤالی که در اینجا مطرح می­شود این است که، هنگامی که واضع، الفاظ مطلقی نظیر اسماء اجناس را وضع می­کرده، آیا آنها را به گونه­ای وضع کرده که هم دلالت بر ماهیت معنا داشته باشند و هم دلالت بر شمول و فراگیری لفظ برای همه افراد؟ یا اینکه در نظر او فقط ماهیت معنا بوده است و بس؟ در حقیقت منشأ این مسأله به موضوع­له مطلق بر ­می­گردد که آیا لفظ مطلق برای نفس ماهیت، بدون در نظر گرفتن اطلاق آن وضع شده، یا اینکه اطلاق جزء موضوع­له آن است؟ در پاسخ به این پرسش، اصولیان در گذشت زمان دو نظر متباین اختیار کرده­اند. قدما بر این باور بودند که شمول و فراگیری از «ماهیت معنا» جدا نبوده و موضوع­له لفظ مطلق همان معنای شامل و فراگیر است نه ماهیت معنا به تنهایی. و این رأی تا اواسط قرن یازدهم در نظر عموم اصولیان به عنوان قول مشهور پذیرفته شده بود. ولی در این زمان برای نخستین بار سلطان العلما مازندرانی،[67] در شرح خود بر معالم متوجه این جدایی شد و به صراحت اعلام کرد که لفظ مطلق هیچ­گونه دلالتی بر شمول و فراگیری بر همه افراد خود ندارد و آنچه لفظ بر آن دلالت می­ کند فقط ماهیت معناست و از آن به بعد همه علما از این نظریه تبعیت کرده­اند.[68] با این توضیح، اکنون به جاست که بپرسیم، چه فرقی می­ کند که لفظ برای ماهیت معنا، به تنهایی وضع شده باشد یا اینکه، هم برای ماهیت معنا و هم برای فراگیری و شمول آن وضع شده باشد؟ چنان­که در جای خود مقرر است، استعمال لفظ و اراده معنای موضوع­له، «استعمال حقیقی» و استعمال لفظ و اراده معنایی غیر از معنای موضوع­له، «استعمال مجازی» نامیده می­شود و استعمال لفظ در معنای مجازی نیازمند قرینه صارفه است؛ یعنی قرینه­ای که معنی حقیقی را به معنای مجازی منصرف ساخته و دلالتی به معنای مجازی داشته باشد. با این مقدمه، طبق نظر قدما که، علاوه بر ماهیت معنا، شمول و فراگیری نیز جزء معنای موضوع­له الفاظ است، این الفاظ به خودی خود با دلالت وضعی بر اطلاق دلالت خواهند داشت؛ مانند مثال پیشین که لفظ عالم، هم برای ماهیت «دارنده علم»، و هم برای شمول همه افراد عالم وضع شده است. بر این اساس، استعمال لفظ مطلق و اراده معنای مطلق، استعمالی حقیقی است و نیازمند قرینه نمی­باشد؛ ولی در صورت استعمال لفظ مطلق و اراده معنای مقید، حمل مطلق بر مقید، مشکل و متوقف بر قرینه خواهد بود. طبق نظر متأخران که، لفظ مطلق فقط بر ماهیت معنا دلالت می­ کند و در خود لفظ هیچ دلالتی بر اطلاق یا تقیید وجود ندارد، استعمال لفظ، فقط در مقابل ماهیت معنا حقیقت بوده و اراده هر گونه اطلاق یا تقیید مَجاز به شمار می­رود و چون لفظ مطلق، نه دلالتی بر اطلاق دارد و نه بر تقیید، در صورت استعمال در هر کدام، محتاج به قرینه می­باشد؛ یعنی همان­طور که، اراده معنای مقید از این الفاظ نیازمند قرینه است، اراده معنای مطلق نیز بی­نیاز از قرینه نمی­باشد. با التفات به این مطلب که طبق نظر متأخران، لفظ بدون قرینه، نه دلالتی بر اطلاق دارد و نه تقیید، بالأخره وقتی گوینده حکیم چنین لفظی را به کار می­گیرد یکی از این دو معنا را اراده کرده است. در این حال، قرینه­ای که برای اراده معنای مقید، استخدام می­شود، به طور مشخص، همان قیدی است که به صورت وصف یا شرط یا استثناء به دنبال لفظ می­آید و این نوع قرینه غالباً در ضمن گفتار می­آید که اصطلاحاً «قرینه مقالیه» نامیده می­شود. و قرینه­ای که به وسیله آن در     می­یابیم که گوینده، معنای مطلق را اراده کرده است، از نوع قرائن حالیه می­باشد؛ یعنی وقتی    می­خواهیم لفظی را بر معنای مطلق و بی قید و بند آن حمل کنیم، لازم است به حال و سیاق گفتار گوینده توجه کنیم و نشانه­هایی در گفتار او پیدا کنیم و آنها را قرینه مطلق­گویی قرار دهیم. پس در این صورت به طور متمایز خود لفظ بر ماهیت معنا دلالت خواهد داشت و این قرینه، بر اینکه، مقصود گوینده، معنای مطلق و فراگیر بوده است. این قرینه که خود متوقف بر مقدماتی است «قرینه حکمت» نامیده شد و از آنجا که پیشینیان به جنبه قرینه بودن آن التفاتی نداشتند، رأسا آن را مقدمات حکمت نامیدند.[69] لازم به ذکر است که، اطلاق در اعلام (اسامی خاص) و جملات، ناشی از وضع نیست؛ بلکه از راه مقدمات حکمت است و در این مورد اختلافی نیست و اختلاف میان قدما و متأخران، تنها، در مورد اسم جنس و نظایر آنهاست که آیا اطلاق در این­ها ناشی از وضع است یا از راه مقدمات حکمت؟ [70] نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که در برخی موارد، متکلم هنگام بیان لفظ مطلق، قرینه خاصی در کلام خود می­آورد تا به مخاطب بفهماند که قید خاصی در مراد وی دخالت ندارد و او از لفظ مطلق، اطلاق را اراده کرده است. در چنین مواردی برای استفاده اطلاق از لفظ مطلق، نیازی به مقدمات حکمت نیست و همان قرینه لفظی برای دلالت مطلق بر اطلاق کفایت می­ کند.[71] مانند ماده 165 ق. م. ا. که مقرر می­دارد: «خوردن مسکر موجب حد است، اعم از آنکه کم باشد یا زیاد، مست کند یا مست نکند، خالص یا مخلوط باشد به حدی که آن را از مسکر بودن خارج نکند». نیز مانند اصل 81 ق. ا. که بیان می­دارد: «دادن امتیاز تشکیل شرکت­ها و مؤسسات در امور تجارتی و کشاورزی و معادن و خدمات به خارجیان مطلقاً ممنوع است».    چنان­که ملاحظه می­شود قانون­گذار در این مواد به شمول و فراگیری لفظ مطلق نسبت به افراد یا حالات مختلف آن تصریح کرده و همین تصریح، بهترین قرینه برای دلالت لفظ مطلق بر اطلاق است. 2ـ5. نسبی بودن اطلاق و تقیید هرگاه مفهومی را با یکی از حالات، عوارض و اوصافش بسنجیم، چنانچه آن مفهوم را رها و وارسته از آن قید در نظر بگیریم، نسبت به آن مطلق است و هرگاه آن را همراه با آن قید در نظر بگیریم، مقید است؛ مثلاً بیع از نظر زمان می ­تواند (نسبت به هر یک از دو مورد آن یا هر دوی آنها) مقید به زمان باشد و در صورت اول بر حسب مورد نسیه، سَلَم یا سَلَف و کالی به کالی و در صورت دوم بیع نقدی نامیده می­شود. به طوری که ملاحظه می­شود بیع نسبت به زمان یا مطلق است یا مقید.[72] با عنایت به این مطلب می­توان گفت، یکی دیگر از اوصافی که در مورد اطلاق و تقیید مطرح می­شود این است که اطلاق و تقیید دو امر نسبی و اضافی­اند؛ بدین معنا که ممکن است مفهومی نسبت به یک صفت یا قید خاص مقید شده باشد، ولی در عین حال نسبت به سایر خصوصیات و قیود مطلق باشد.[73] برای مثال بیع نسیه که نسبت به زمان مقید است، هرگاه مکان تأدیه ثمن آن قید نشده باشد، نسبت به آن اطلاق دارد که این نکته، نسبی بودن اطلاق و تقیید را بیان می­ کند. و یا مانند آیه شریفه: «… للهِ عَلی الناسِ حجُ البیتِ مَن استطاعَ الیهِ سبیلاً…».[74] که در اینجا وجوب حج، مشروط و مقید به استطاعت شده است؛ ضمن اینکه نسبت به طهارت یا مقدمات سفر و… اطلاق دارد. نیز مانند ماده 1059 ق. م. که در آن مقرر شده است: «نکاح مسلمه با غیر مسلم جایز نیست». در این ماده لفظ نکاح، در عین حال که مقید به مسلمه شده، نسبت به قید دوام و انقطاع، مطلق است و شامل نکاح دائم و موقّت می شود؛ یعنی نکاح زن مسلمان با مرد کافر، چه به صورت موقت و چه دائم ممنوع است. 2ـ6. رابطه اطلاق و تقیید                                                                                         اگر یک مفهوم را با قیود، صفات و حالات مرتبط با آن بسنجیم، گاه مقید شدن آن مفهوم به یک قید یا صفت امکان­پذیر است و گاه امکان­پذیر نمی­باشد. برای مثال، مقید شدن مفهوم رجل به وصف عادل و فاسق بودن ممکن است و می­توان نسبت به این اوصاف مطلق یا مقید باشد؛ ولی مقید شدن مفهوم رجل نسبت به مذکر بودن ممکن نیست. لذا نمی­توان رجل را به صورت، رجل مذکر و رجل مؤنث نوشت و تقسیم آن به صورت رجل مذکر و رجل مؤنث صحیح نیست. در نتیجه نمی­توان این مفهوم را نسبت به این اوصاف مطلق یا مقید دانست. چون مفهوم رجل       نمی­تواند بدون آن (مذکر) باشد. رجلی که وصف مذکر بودن را از دست بدهد دیگر اسمش رجل نیست و بر حسب مورد، آن را خنثی یا زن می­گویند و این گونه الفاظ نه مطلق­اند و نه مقید.[75] بر این اساس می­توان گفت: یک مفهوم تنها نسبت به عوارضی می ­تواند مطلق باشد که بتواند به آن عوارض مقید شود؛ به سخن دیگر، هرگاه مفهومی بتواند وصف، کیفیت یا حالتی داشته باشد، ولی فاقد آن باشد می­توان گفت نسبت به آن مطلق است، ولی اگر نتواند به آن متصف شود و یا عاری از آن باشد، نمی­توان گفت مطلق یا مقید است.[76] بنابراین اطلاق یک مفهوم نسبت به یک قید منوط به امکان تقیید به آن قید می­باشد. بر این اساس، در تعریف اطلاق گفته­اند: «عدم تقیید در چیزی که صلاحیت و شأنیت مقید شدن را دارد».[77] از این رو، می­توان به  قاعده­ای که اصولیان در این مبحث بیان کرده­اند، مبنی بر اینکه اطلاق و تقیید متلازم یکدیگرند، پی برد. و منظور از این تلازم همان است که در بالا بیان شد؛ یعنی به لفظی می­توانیم مطلق بگوییم که امکان مقید شدن را داشته باشد. در این میان، رابطه­ای که جمعی از اصولیان بین اطلاق و تقیید جاری می­دانند، تحت عنوان رابطه «تقابل عدم و ملکه» است. برای روشن شدن این نوع تقابل، به ذکر مثالی می­پردازیم: بین دو وصف کوری و بینایی، رابطه تقابل ملکه و عدم ملکه وجود دارد. به این معنا که کوری تنها در جایی تحقق می­یابد، که امکان وجود بینایی در آن باشد؛ زیرا کوری عبارت است از: «نبود بینایی در موردی که صلاحیت و امکان بینایی وجود دارد». لذا در موجودات بی­جان (مانند: سنگ و درخت و…)، چون وصف «بینایی»  قابل تصور نیست، صفت کوری نیز صدق نمی­کند. بنابراین تقابل عدم و ملکه رابطه­ای است که بین یک وصف و عدم آن وجود دارد؛ البته در مواردی که اتصاف به آن وصف ممکن باشد. با عنایت به این تعریف، به عقیده اصولیان، تقیید، ملکه است و اطلاق، عدم ملکه. یعنی اطلاق، عدم تقیید است در جایی که امکان تقیید وجود دارد. از این رو، با توجه به مطالب یاد شده، برخی اصولیان معتقدند یکی از شرایط استفاده اطلاق از لفظ مطلق آن است که، امکان اطلاق و تقیید در کلام وجود داشته باشد. یکی از مثال­هایی که در اصول فقه تحت این عنوان بیان می­ کنند عبارت است از: قصد امتثال امر یا علم به قانون؛ که در این مثال نمی­توان به اطلاق امر استناد کرد و گفت قصد امتثال امر نمی­خواهد و نیز نمی­توان گفت، امر، نسبت به علم و جهل مطلق است؛ زیرا این امور نمی­توانند امر را مقید کنند و هر چیزی که نتواند امر را مقید کند، عدم آن، اطلاق محسوب نمی­ شود.[78] مثال دیگری که می­توان در این زمینه بیان کرد، ماده 1050 ق. م. است که مقرر می­دارد: «هرکس زن شوهردار را با علم به وجود علقه زوجیت و حرمت نکاح و… برای خود عقد کند، عقد باطل و آن زن مطلقاً بر آن شخص حرام مؤبد می­شود». در این ماده حقوقی، لفظ نکاح مطلق است و دارای اطلاق می­باشد؛ زیرا همان طور که قبلاً گفته شد، منظور از تلازم اطلاق و تقیید این است که، به لفظی می­توانیم مطلق بگوییم که امکان مقید شدن را داشته باشد؛ لذا در اینجا        می­توانیم لفظ نکاح را نسبت به دائم بودن و موقت بودن مقید کنیم؛ یعنی می­توانیم بگویم نکاح دائم و نکاح موقت؛ پس چون توانستیم این لفظ را مقید کنیم، می­گوییم این لفظ نسبت به دائم بودن و موقت بودن مطلق است. ولی در عین حال این لفظ نسبت به قید «لازم بودن و جایز بودن» دارای اطلاق نمی­باشد؛ زیرا این لفظ را نمی­توان مقید ساخت؛ یعنی نمی­توانیم بگوییم نکاح لازم و نکاح جایز، چون عقد نکاح فقط لازم است و صورت دیگری ندارد؛ پس در نتیجه لفظ نکاح نسبت به دائم بودن و موقت بودن مطلق است. و نسبت به قید لازم بودن و جایز بودن مطلق نیست؛ چرا که تحقق نکاح لازم و نکاح جایز ممکن نیست؛ لذا  این گونه الفاظ نه مطلق­اند و نه مقید. مثال دیگر در این زمینه ماده 362 ق. م. است که بیان می­دارد: «به مجرد وقوع بیع، مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می­شود». در اینجا نیز لفظ بیع نسبت به نقد بودن و نسیه بودن، اطلاق دارد؛ چرا که فرض بیع نسیه و بیع نقد ممکن است. نیز، این لفظ نسبت به زمان و مکان دارای اطلاق است و می­توان آن را به این اوصاف مقید ساخت؛ درحالی­که همین لفظ (بیع)، نسبت به مجانی بودن و معوض بودن، عاری از اطلاق است و مقید کردن بیع به این اوصاف دارای اشکال است و نمی­توانیم بگوییم بیع مجانی و بیع معوض؛ زیرا بیع باید معوض باشد و در مقابل مبیع حتماً باید عوض قرار داده شود و بیعی که فاقد عوض باشد بیع نیست. همچنین بیع نسبت به وقفیّت مورد معامله، نارسا است و حاوی اطلاق نمی­باشد؛ یعنی اطلاق و تقیید آن ممکن نیست؛ چرا که ماهیت هر کدام با دیگری منافات دارد و لزوم یکی دیگری را ثابت نمی­کند و در نتیجه، چون مقید کردن بیع به این وصف ممکن نیست، اطلاق آن نیز امکان پذیر نخواهد بود. 2ـ7. اعتبارات طبیعت و ماهیت کلمه ماهیت در اصل «ماهویت» بوده که «یای» آن نسبت  و «تای» آن مصدریه است، «واو» آن بدل به «یا» و یا ادغام، و «ها» مکسور گردیده است. برخی نیز گفته­اند ماهیت از «ما هو» است. ماهیت یا چیستی آن است که در جواب «ماهو؟» گفته می­شود. مثلاً وقتی متحرکی از دور می­بینیم و درست تشخیص نمی­دهیم، می­پرسیم «آن چیست که حرکت می­ کند»، کسی که دید و بینایی قوی دارد، می­گوید: «آهو است» و ماهیت آن را بیان می­ کند. ماهیت به معنای دیگری هم به کار می­رود: «ما به الشی هوهو» است؛ یعنی آنچه حقیقت شی را تشکیل می­دهد. ماهیت به این معنا بر وجود هم قابل اطلاق است؛ ولی ماهیت به معنای اول در مقابل وجود است.[79] هر ماهیتی که موضوع حکمی قرار می­گیرد در یک تقسیم کلی دو نوع است: الف: گاهی ماهیت و مفهوم آن موضوع در نظر گرفته می­شود و هیچ امری ورای آن در نظر گرفته نمی­ شود؛ یعنی ترتّب آن حکمی که در قضیه فرض شد، بر آن موضوع نیاز به لحاظ هیچ امری ورای آن ماهیت و آن حقیقت و ذات ندارد. به عبارتی ماهیت من حیث هی است؛ یعنی خود ماهیت با قطع نظر از جمیع ماسوایش، به گونه­ای که فقط ذات و ذاتیاتش مورد نظر باشد. این نوع ماهیت را «ماهیت مبهمه» یا «مهمله» گویند.[80] مثلاً در قضیه «انسان ناطق است»، در ترتّب حکم بر انسان، نیاز به تصوّر و لحاظ هیچ امری غیر از ذات انسان نیست و حکم فقط بر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:50:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم