امام صادق علیه‏السلام فرمود: «مردى که مهریه همسر خود را براى خود، حلال بداند و به او ندهد، در حقیقت، سارق است».«و گناه چنین همسرى نابخشودنى است».(21) تساوى حقوق زن و مرد در پیشگاه خداوند از جمله شبهاتى که در زمینه حقوق زن و مرد مطرح مى‏کنند، این است که اسلام حقوق زن و مرد را به طور مساوى مطرح نکرده است.(22) برخى چنین تصور مى‏کنند که اسلام کفه سنگین شخصیت را براى مردان قرار داده و زنان در برنام اسلام چندان جایى ندارند.(23) از جمله نکاتى که بایستى در این‏گونه مباحث بدان توجه نمود، این است : بین تساوى و تشابه تفاوت وجود دارد.سؤال ما این است: آیا لازمه تساوى حقوق، تشابه حقوق هم هست یا خیر؟ «تساوى به معناى برابرى و یکسانى است، ولى تشابه به معناى یکنواختى و یک‏گونگى است.استاد مطهرى در همین خصوص مثالى مى‏زنند که براى تقریب به ذهن خالى از فایده نیست؛ ایشان مى‏فرماید: ممکن است پدرى ثروت خود را به طور مساوى میان فرزندان خود تقسیم کند، اما به طور مشابه تقسیم نکند؛ مثلاً ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد، هم تجارت‏خانه هم ملک مزروعى و هم مستغلات و بى‏نظر به‏این که قبلاً فرزندان خود را استعدادیابى کرده، و بر اساس استعدادشان ثروت خود را تقسیم نموده است، با در نظر گرفتن این که آن‏چه به همه فرزندان مى‏دهد، از لحاظ ارزش مساوى با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازى از این جهت در کار نباشد.آرى باید بین کمیت و کیفیت تفاوت قائل شد بین برابرى و یکنواختى نیز.آن‏چه مسلم بوده و مورد تأیید همه بزرگان دین است، این است که اسلام حقوق مشابه و یکنواختى براى زن و مرد قائل نشده است؛ ولى زن را برتر از مرد و یا مرد را برتر از زن، از لحاظ حقوق نمى‏داند؛ چرا که اسلام اصل مساوات انسان‏ها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است.(24) براى کسانى که اندک آشنایى با دین مبین اسلام و کتاب آسمانى آن داشته باشد، تساوى زن و مرد به خوبى نمایان است.از دیدگاه اسلام، تنها معیار برترى و امتیاز، براى کسانى است که از تقواى بیشترى برخوردار باشد، و نزد خداوند جنس برتر مطرح نیست.(25) یعنى زن و مرد هر دو به یک اندازه انسان مى‏باشند و در انسانیت بینشان تفاوتى نیست.«تفاوت در جنسیت پس از اشتراک در ذات و نوع است.به تعبیر منطقى آنها دو صنف از یک نوع مى‏باشند، یعنى حقیقت و گوهر آنها یک چیز است، در انسانیت یکى را بر دیگرى تفاضلى نیست، آنها فرزندان یک والدین مى‏باشند، و از ارزش یکسان برخوردارند، تنها ملاک تفاوت در ارزش تقوا است که امرى اکتسابى است و ربطى به جنسیت ندارد، چنانکه ربطى به نژاد، جغرافیا، طبقه اجتماعى، ثروت، زیبائى و غیر آن ندارد.»(26). در این بخش با ذکر نمونه‏اى از آیات قرآن کریم، به عدم برترى زن و مرد از لحاظ انسانى و جنسیتى اشاره مى‏کنیم.(27) «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْراً عَظِیماً»(28) «همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان باایمان و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خداترس و خاشع و مردان و زنان خیرخواه و مسکین‏نواز و مردان و زنان روزه‏دار و مردان و زنان باحفاظ و خوددار و مردان و زنانى که یاد خدا بسیار کنند بر همه آنها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است». آیه فوق، براى زنان و مردان – در صورت انجام کارهاى نیک – پاداش مساوى در نظر گرفته شده است؛ و این‏گونه نیست که چون مرد برتر است، به او پاداش ویژه‏اى داده شود. «یَاأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»(29). «اى مردم همه شما را نخست از مرد و زنى آفریدیم و آن‏گاه شعبه‏هاى بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا (قرب و بعد نژاد و نسب یکدیگر را) بشناسید (و بدانید که اصل و نسب و نژاد مایه افتخار نیست بلکه) بزرگوارترین شما نزد خدا باتقوى‏ترین مردمند و خدا (بر نیک و بد مردم) کاملاً آگاه است». در آیه فوق با اشاره به آفرینش زن و مرد، تصریح شده است که ملاک برترى، تقوا و پرهیزگارى بیشتر است. «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»(30). «هرکس از مرد و زن کار نیکى به شرط ایمان به خدا آورد ما او را در زندگانى خوش و باسعادت زنده (ابد) مى‏گردانیم و اجرى بسیار بهتر از عمل نیکى که کرده به او عطا مى‏کنیم.» در آیه فوق، خداوند بین پاداش زن و مرد تمایزى قائل نشده است. «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لاَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»(31). «و باز یکى از آیات لطف الهى این است که براى شما از جنس خودتان جفتى بیافرید که در بر او آرامش یافته با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانى برقرار فرمود.» در آیه فوق، خداوند به اصل ازدواج اشاره نموده و تصریح کرده که زن و مرد، هرکدام مکمل یکدیگرند و هرکدام بدون یکدیگر ناقص است؛ و این‏گونه نیست که مرد یا زن برتر از دیگران باشد. «و اَوحینا الى اُمّ موسى اَن ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فى الیم و لاتخافى و لاتحزنى انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین» «و به مادر موسى وحى کردیم طفلت را شیر ده چون آسیب فرعونیان بر او ترسان شوى او را به تو بازگردانیم و هم از پیامبران مرسلش قرار دهیم.» این آیه به عظمت زن اشاره دارد؛ این که زن نیز مى‏تواند به مقامى برسد که مورد الهام خداوند واقع شود. «و از خدا براى مومنان (آسیه) زن فرعون را مثل آورد هنگامى که از شوهر کافرش بیزارى جست و عرض کرد بارالها (من از فرعونى و عزت و نبوى او درگذشتم) تو خانه‏اى براى من در بهشت بنا کن و مرا از شر فرعون و کردارش و از قوم ستمکار نجات‏بخش. در آیه فوق تصرح شده که خداوند، زن فرعون را نمونه قرار داده است که خود به منزلت و مقام زن عظیمى که زن در پیشگاه خداوند مى‏تواند داشته باشد، اشاره مى‏کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...