پایان نامه :رئالیسم جادویی در “عزاداران بیل” |
استاد مشاور :
دکتر زهرا لرستانی
شهریور 1391
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
چکیده
شناخت دقیق ادبیات داستانی ایران و نقد و تحلیل آثار برجستهی این حوزه از ادبیات، افقهای جدیدی را برای محققان و نویسندگان میگشاید و در ارتقا و اعتلای ادبیات فارسی اهمیت بسزایی دارد. یکی از مهمترین راههای شناخت در این بخش از ادبیات، بررسی داستانهای نوین فارسی از جهت کاربرد مکاتب بزرگ ادبی جهان در نگارش آنهاست. در بین نویسندگان حوزهی ادبیات داستانی، غلامحسین ساعدی چهرهای برجسته محسوب میشود و نوآوریهای وی در خلق آثار ادبی باعث شده است که بخش بزرگی از پژوهشهای معاصر به نقد و تحلیل آثار وی اختصاص یابد.
در این پایاننامه، مؤلفههای مکتب ادبی رئالیسم جادویی در مجموعهی داستان “عزاداران بیل” نوشتهی غلامحسین ساعدی بررسی میشود. این کار از طریق تحلیل قصههای کتاب با توجه به شناختی که از رئالیسم جادویی و قصههای عزاداران بیل در دو فصل از پایاننامه بهدست آمده است، انجام میگردد.
فصل اول حاوی کلیات پایاننامه است. در فصل دوم پایاننامه، مختصری از زندگینامهی غلامحسین ساعدی جهت آشنایی با آثار وی آورده میشود. در فصل سوم، رئالیسم جادویی، مکاتب خویشاوند آن و مکتب ادبی بزرگتر؛ یعنی رئالیسم، معرفی شده و رئالیسم جادویی در آمریکای لاتین به عنوان یکی از منابع اصلی این مکتب ادبی بررسی میگردد. در فصل چهارم، کتاب “عزاداران بیل” معرفی و خلاصهای از قصههای کتاب آورده میشود و دیدگاه برخی از مهمترین نویسندگان و صاحبنظران ادبیات پیرامون این کتاب بیان میگردد. فصل پنجم به تجزیه و تحلیل قصههای کتاب و پیگیری عناصر و مؤلفههای رئالیسم جادویی در این قصهها اختصاص داده میشود.
واژگان کلیدی : رئالیسم جادویی، رئالیسم، غلامحسین ساعدی، عزاداران بیل، ادبیات داستانی.
مقدمه
ادبیات داستانی ایران که حدود صد سال از پیدایش آن میگذرد، غنای فراوانی یافته است و افقهای نوینی را برای خود و کل ادبیات فارسی گشوده است. داستاننویسی نوین و شعر نو هر دو محصول ایران پس از مشروطیت هستند. داستاننویسی نوین نیز همانند شعر نو مراحل مختلفی را از سر گذرانده و دیدگاههای فکری گوناگونی را در خود پرورده است. نویسندگان خلاق با عقاید گوناگون هر کدام رمانهایی را با نظرگاههای خاص خود نوشتهاند و هر یک مکتب ادبی خاصی را ساخته یا بسط و گسترش دادهاند.
نقد ادبی نیز در این دوران پیشرفتهای زیادی داشته است. نقد ادبی گرچه همپای داستاننویسی نو و شعر نو پیشرفت نکرده، اما منتقدین نیز در آثار خود مکاتب ادبی و دیدگاههای نویسندگان را معرفی کرده و با شناساندن ارزشهای ادبی موجود در آثار داستانی نوین ایران، به غنای این بخش از ادبیات کمک شایانی نمودهاند.
اگرچه نقد ادبی را نمیتوان به صورت دقیق یکی از شاخههای علوم انسانی محسوب کرد، اما از جنبههای مختلف میتوان نشان داد که در نقد ادبی به طور عام و در نقد و تحلیل داستان و رمان به طور خاص نیز روش علمی تا حدود زیادی بهکار گرفته میشود. با توجه به گستردگی و پیچدگی جهان رمان، منتقدان و تحلیلگران رمان و داستان، ابتدا مفاهیم و ساختارهای مشترک را در داستانهای مختلف جستجو کردهاند، سپس فنون و شگردهای به کار رفته در داستانهای مختلف را با هم مقایسه کرده و همچنین با بهرهگیری از دستاوردهای برخی از علوم انسانی نظیر روانشناسی، مقولات مختلف مطرح شده در داستانها را تعریف و نامگذاری کردهاند و به این صورت دست به طبقهبندی مقولات مختلف مطرحشده در داستان زدهاند. طبقهبندی و نظم بخشیدن به پدیدهها و سپس بررسی مفاهیمی که از این راه منظم شدهاند، یکی از ارکان اصلی بسیاری از علوم انسانی محسوب میشود. از راه طبقهبندی و تفکیک مفاهیم و رخدادهای مختلف است که دیدگاههای گوناگون پدید میآید. در مورد ادبیات داستانی، پرداختن به اثر از هر کدام از نظرگاههای نقد ادبی لایههای معنایی متفاوتی از از اثر ادبی را برای مخاطب بازشناسی و واکاوی خواهد کرد. با وجود این، نقد ادبی خود نمیتواند از ارزشهای ادبی تهی باشد؛ زیرا از آنجا که موضوع مورد بحث آن ادبیات است، مناسبتر آن است که از زبان خشک علمی تا حدودی فاصله بگیرد. امروزه نقد ادبی، خود، بخشی از ادبیات محسوب میشود و شگردها و فنون خاص خود را دارد و دیدگاههای متنوعی را در بر میگیرد.
یکی از مهمترین ارکان تحلیل ادبی، طبقهبندی شگردها و فنون بیان مفاهیم در آثار ادبی میباشد. در این دیدگاه، بر روی روش بهکار رفته برای بیان مفاهیم و مقاصد مورد نظر و یا روش بهکار رفته برای بیان ظرافتهای ادبی تمرکز میشود. از طریق توجه به روشهای مختلف بیان مفاهیم، مکتبها و مرامهای مختلف ادبی معرفی و ابداع میشود. با نامگذاری این روشها تحت عناوین کلی میتوان برای آثار ادبی مختلف، ابزارهایی مؤثر بهکار برد و با اعمال دیدگاهی خاص به دنبال مؤلفههای مکتب ادبی در اثر مورد بررسی شد. در این پایاننامه همین مسیر دنبال شده است؛ به این معنا که با معرفی یکی از مهمترین مکاتب ادبی و هنری جهان به دنبال مؤلفههای این سبک در یکی از آثار برجستهی ادبیات داستانی ایران (عزاداران بیل) خواهیم رفت.
رئالیسم جادویی (magic realism) یکی از پربارترین و تأثیرگذارترین مکتبهای داستاننویسی در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم محسوب میشود. آثار ادبی بسیار سترگی در سبک رئالیسم جادویی در کشورهای مختلف جهان پدید آمدهاند و هریک تأثیرات مهمی بر ادبیات جهان برجای گذاشتهاند. رئالیسم جادویی یک مکتب هنری گسترده است و تنها به رمان محدود نمیشود. در عرصهی هنر عمدتاً نقاشی و در ادبیات بیشتر رماننویسی متأثر از این مکتب بودهاند. رئالیسم جادویی خود شاخهای از یک مکتب فلسفی-هنری بزرگتر؛ یعنی رئالیسم است. از این رو برای معرفی و شناسایی رئالیسم جادویی، لازم است قدری با رئالیسم آشنا شویم. به این مهم در فصل سوم پرداخته شده است. در ایران رئالیسم جادویی مکتب ادبی شناختهشدهای است و آثار ادبی ارزشمندی در این سبک نوشته شده است.
دههی 1340 شمسی از دهههای درخشان در تاریخ داستاننویسی نوین ایران محسوب میشود. به اعتقاد بسیاری از منتقدان ادبی، در این دهه بهترین رمانهای فارسی به رشته تحریر درآمدهاند. این دوران، غنیترین دوران داستاننویسی معاصر محسوب میشود. گرایشها و مکاتب ادبی متفاوتی در این دوران در ایران سر برآورد و بالنده شد. حوادث سیاسی و تغییرات اجتماعی رخداده در ایران بر فضای داستاننویسی کشور تأثیر عمیقی گذاشت. در این دوران نویسندگان خلاق و پرکار زیادی ظهور کردند که هریک از زاویهی دید خاص خود، رمانهایی را نوشتند که جامعه و زندگی اجتماعی و فردی مردم روزگار خود را بازتاب میداد. رئالیسم جادویی نیز یکی از مکاتب ادبی بود که مورد توجه برخی نویسندگان آن دوره قرار گرفت و به تدریج جای خود را در آثار آنان باز کرد. غلامحسین ساعدی یکی از همین نویسندگان خلاق و پرتلاش بود. وی در بسیاری از آثار ادبی خود با توجه به شرایط اجتماعی آن روزگار و رشته تحصیلی خود (روانشناسی)، سبک رئالیسم جادویی را برای خلق آثارش برگزید که با این کار تأثیرگذاری آثارش بر مخاطب را بسیار بیشتر میکرد. در واقع رئالیسم جادویی برای وی و دیدگاه خاصی که دنبال میکرد، بهترین ابزار برای رسیدن به ساختارهای مورد نظرش بود. ساعدی و بزرگان دیگری چون “رضا براهنی”، “هوشنگ گلشیری” و . با خلق داستانهایی ارزشمند در سبک رئالیسم جادویی، این مکتب بزرگ ادبی را در ایران به نحو مؤثری بسط و غنا دادند.
در اینجا باید این نکته را یادآور شد که همهی آثار ساعدی را نمیتوان متأثر از سبک رئالیسم جادویی دانست. وی گونههای ادبی دیگری را نیز در کارهای خود بهکار بسته است. پژوهش در آثار ساعدی برای شناسایی دیگر مکاتب ادبی مورد استفادهی وی میتواند موضوع پژوهشهای ارزشمندی قرار گیرد.
این پایاننامه در پنج فصل و یک بخش کوتاه به ترتیب زیر تنظیم شده است:
در فصل اول کلیات پایاننامه شامل بیان مسأله، سوابق تحقیق، فرضیهها، اهداف تحقیق و جنبهی نوآوری پژوهش بیان شده است. فصل دوم به معرفی غلامحسین ساعدی و شرح مختصری از زندگی و آثار وی اختصاص دارد. شناخت نویسندهی اثر برای درک ماهیت اثر اهمیت دارد. به ویژه در نقد سنتی شناخت نویسنده رکن اساسی نقد است. در فصل سوم رئالیسم جادویی معرفی خواهد شد. این کار با طرح مفهوم گستردهتر رئالیسم و وجوه مختلف آن شروع میشود و سپس به رئالیسم جادویی پرداخته میشود و توضیحی مختصر دربارهی مکاتب ادبی خویشاوند رئالیسم جادویی داده خواهد شد. فصل چهارم گزارشی دربارهی مجموعه داستان “عزاداران بیل” و بیان دیدگاه چند نویسنده و منتقد برجسته در مورد این کتاب است. در فصل پنجم رئالیسم جادویی در عزاداران بیل به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرد. در پایان، بخش کوتاهی به عنوان نتیجهگیری آورده شده است.
فصل اول
کلیات
– بیان مسأله
آمریکای لاتین دارای آمیزهای از فرهنگهای متفاوت بومی آمریکایی، اروپایی و آفریقایی است. این پشتوانهی فرهنگی غنی همواره سبب خلق سبکهای ادبی – هنری بوده است. یکی از این سبکهای ادبی– هنری رئالیسم جادویی (Magic realism) است که به نام کشورهای جهان سوم و خصوصاً کشورهای آمریکای لاتین شناخته شده است.
رئالیسم جادویی از یک سو به دلیل بیان واقعیتهای اجتماع با مکتب رئالیسم پیوند دارد و از جانب دیگر به دلیل بهکارگیری پارهای از عناصر غیرطبیعی به قصهها و داستانهای عامیانه شبیه است. رئالیسم جادویی در قصه آن است که تمام عناصر داستان طبیعی و واقعی باشد و تنها یک عنصر غیرطبیعی یا جادویی در ساختار قصه گنجانیده شده باشد و نویسندهی رمان رئالیسم جادویی این عنصر غیرطبیعی و شگفتانگیز را آنقدر عادی در اثر خود جای دهد که نیازی به شرح و تفسیر احساس
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1398-12-06] [ 02:48:00 ب.ظ ]
|