2-3) اثرات نوآوری محصول بر سازمان نوآوری در سطح شرکت شامل خلق محصولات جدید (نوآوری محصولات ) بکارگیری فرایندهای تولیدی جدید (نوآوری فرایند ) می باشد . شرکت ها باید به این واقعیت آگاه باشند که این دو شکل نوآوری به یکدیگر وابسته بوده و یک تاخیر زمانی بین سیکل عمر محصول و فرایند وجود دارد. در مراحل اولیه سیکل عمر محصول ، سطح نوآوری نمونه بالاست . محصولات خود را بهبود می بخشند تا یک طرح غالب که به بهترین وجه نیازهای  مصرف کنندگان بالقوه را برطرف می سازد را بوجود آورند. این مرحله بنام الگوی سیال نامیده می شود.وقتی که یک طرح غالب شکل می گیرد ، پس از آن به نوآوری فرایندی تاکید می شود تا امکان تولید انبوه را فراهم آورد . این مسئله بطور مشخصی نیاز به انتقال از تجهیزات عمومی به تخصصی دارد. این دوره که در آن سطح نوآوری محصول به طور فاحشی کاهش می یابد به نام “الگوی گذار” خوانده می شود . در نهایت ، محصول وارد الگوی ویژه دوره عمر خود می شود. این مرحله شامل نوآوریهای فرایند تدریجی است که فرایند تولید را اختصاصی تر کرده تا هزینه ها را کاهش و کیفیت را افزایش دهدجوککا [65](2008). تحقق اهداف سازمانی ،زمانی بهبود می یابد که کارکنان از دانش نوآورانه به نحوی موثر  استفاده کنند ،بی شک در سازمان های منطبق با سیستم مدیریت دانش ،عملکرد های سازمانی تحت تاثیر مدیریت نوآورانه قرار دارند (مون و دیگران[66]، 1998).توسعه یادگیری در اشکال مختلف آن (فردی ،تیمی ، سازمانی) به عنوان عاملی بسیار مهم در موفقیت اقتصادی سازمان ها بوده است هیور لی و هالت [67](1998) . در دنیای در هم تنیده امروز با کسب وکارهای پیچیده و پویا ،انجام کارها ،نیازمند یادگیری است و سازمان هایی در آینده برتر خواهد بود که بدانند چگونه تعهد و ظرفیت کارکنان را در جهت شناسایی بهترخواسته هایشان به کار گیرند. سازمان هایی که متعهد به یادگیری است احتمالا با بدست آوردن توان تغییر فن آوری قادر به کسب قابلیت های نوآوری در محصولات و فرایند ها شده و توان توان نوآوری قادر به کسب قابلیت  نوآوری در محصولات و فرایندها شده و توان نوآوری موجب بهبود عملکرد ان می شود . به عبارت دیگر نو آوری به عنوان یک نیریوی مهم در جهت توسعه شرکت ها و بهبود عملکردشان محسوب می شود ژو[68] (2010) .  نتایج نشان می دهد که شرکت ها ی بزرگتر نیاز کمتری به استفاده از منابع دانش در نوآوری مدیریت دارند. این خود اثبات کننده یک رابطه مثبت میان نوآوری مدیریت و عملکرد سازمان است ،این بدان معنی است که  روش های مدیریتی جدید ، منجر به افزایش مزیت رقابتی یک سازمان می شود.(الوانی ،1383،ص223) خلاقیت و نوآوری آن چنان بهم عجین شده اند که شاید به دست دادن تعریف مستقلی از هر کدام  دشوار باشد اما برای روشن شدن ذهن می توان آنها را به گونه ای مجزا از هم تعریف نمود . خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است در حالیکه نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. به عبارت دیگر خلاقیت اشاره به قدرت اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو  وتازه است (اعلایی و همکاران ،2012) .بیان می کنند نوآوری  اشاره به معرفی مجموعه جدیدی از عوامل مهم تولید در این سیستم دارد. سرمایه گذاری در نوآوری شامل توانایی تشخیص ،سازماندهی و اجرای تحقیق و توسعه و نیز ایجاد فناوری های جدید در راستای پاسخگویی به نیازهای مشتری است. دانپورت بیان می کند نوآوری سازمانی را به عنوان سازش با یک تفکر یا رفتار جدید برای تطابق سازمانی تعریف کرد ،که شامل همه ابعاد و فعالیت های سازمانی ، مانند یک محصول جدید یا خدمات نوین ،یک فرایند تولید جدید و تکنولوژی آن ،یک ساختار تازه و یا سیستم اجرایی یک طرح یا یک برنامه جدید در سازمان می باشد( نلسون  ودیگران [69]،2012 ). 2-4 ) رابطه مدیریت دانش و نوآوری محصول کارنیرو[70] (2000) نوآوری شامل تلاش برای جستجوی و کشف ،آزمایشگری و توسعه تکنولوژی های جدید ، محصولات جدید و خدمات ، فرایند های تولید جدید و ساختار های سازمانی جدید می باشد . نتیجه این تلاش ها و کوشش ها به نظر، ماده ای خام از صنعت اطلاعاتی می باشد . مدیران جدید آگاه هستند که اطلاعات نتیجه تکامل تدریجی دانش بوده و شبکه ای قوی بین کوشش های ذهنی و نوآوری های تکنولوژیکی در حال توسعه می باشد. تلاش های نوآورانه نتیجه مستقیم سرمایه گذاری در دانش و کارگران دارای دانش می باشد.دانش برای سازمان به تنهایی منبع مهمی نیست. دانش برای دانش نیست بلکه برای عمل و بهبود عملکرد مهم است ،به این ترتیب در قلب  مدیریت دانش  باید نوآوری را جستجو کرد زیرا مزیت رقابتی پایدار در نوآوری پنهان است، نوآوری دانش در عمل با دانش فعال است و همانطور که از دانش زاده می شود، تمام ویژگی های آنرا داراست ، در عین حال نوآوری از رکود دانش و راکد بودن آن جلوگیری می کند همچنین حرکت دانش در مسیر را، برای سازمان و جامعه به ارمغان میاورد . به این ترتیب امروزه نوآوری برای حیات سازمان ها در فضای تکنولوژیکی غالب قرن21 الزامی است آنها برای ادامه حیات خود باید به طور مستمر نوآور باشند. تحقق این هدف مجدداٌ استقرار مدیریت دانش را به عنوان قابلیت اصلی سازمان الزامی می کند( دهقان نجم ،1388 صص50-51) . اولین گام در نوآوری محصول، تشکیل تیمی برای نوآوری محصول می باشد. تیم نوآوری محصول، در داخل واحد R&D‌  تشکیل شده و وظیفه توسعه و نوآوری محصول جدید را برعهده خواهد داشت. عمده فعالیت بخش R&D در نوآوری محصول، به ایده سازی و تعیین راهبردهای محصول برمی گردد،تیم تشکیل شده، باید متشکل از افرادی با وظایف، دانش ها و توانایی های متنوعی باشد. بکارگیری تیم های چندوظیفه ای مستقیماً به اثربخشی کلی نوآوری محصول کمک می کند. همچنین تیم های منعطف با وظایف متقاطع، در توسعه فعالیتهای جدید موفق تر هستند چون دارای ترکیب دانشی جدید بوده و به سازمان ها قابلیت های جدیدی عرضه می کنند. این تیم ها توانایی حل مسأله را در هنگام بروز مشکل و موانع سر راه اجرا، افزایش می دهند. سازمان های با وظایف متقاطع و یکپارچه، پروژه های توسعه را زودتر و با تلاش کمتری نسبت به شرکت هایی که از لحاظ وظیفه ای مجزا هستند، انجام می دهند.(سلیمی و نصیری،1386). نوناکا[71] (1995) سازمانهایی که قادرند دانش سرمایه های اجتماعی خود را بر انگیخته یا بهبود دهند بیشتر آماده مواجه با تغییرات سریع امروزی و نوآوری کردن در قلمرویی که تصمیم دارند برای رقابت سرمایه گذاری کنند می باشند. مدیران باید بدانند که مهارتهای منابع انسانی باعث پیشنهادات خلاقانه ، طرحهای متفاوت و فعالیت های تحقیقاتی برای ساخت نوآوری می شود ،با توجه به مدیریت دانش یک کارگر دانشی خلاق می تواند با مشکلی که به راه حل جدیدی نیاز دارد، موقعیتی که خواستار رویکردهای نوآورانه است ، و روابطی که در محیط پیچیده بازار باید پوشش داده شود ، مواجه شود. توسعه دانش در زمینه نوآوری های تکنولوژی به خصوص در فرایند کسب وکار و محصولات نوآورانه منبع قدرتمندی برای رقابت می باشد.موفقیت یک محصول نوآورانه به طور آشکار با فعالیت های تحقیقاتی و تغییرات موقعیتی در ارتباط می باشد. از سوی دیگراین دو عامل به توسعه دانش و تلاش های نوآورانه کارگران و کارکنان دانشی سازمان وابسته می باشد (کارنیرو، 2000) . پاربی تیلور[72] (2000) مدیریت دانش شامل کسب  بصیرتها و تجربیات برای در دسترس ساختن و قابل استفاده ساختن آنها در هر زمان و هر مکانی که مورد نیاز هستند می باشد ، مدیریت دانش اجازه دسترسی آسان به تجربیات و دانش را فراهم می آورد . مدیریت دانش تصمیم گیری با کیفیت بالاتر را تایید کرده و اطمینان می دهد که ارزشها و مشارکت دارایی های  ذهنی به اندازه کافی کارا بوده و باعث بهربرداری می شود ، اگر مدیریت دانش به صورت مثبت به وسیله نوآوری تحت تاثیر قرار گیرد ، سرمایه گذاری در توسعه دانش نو ممکن است شرکتها را  به کسب و کار جدید در بازار سوق دهد، برای دستیابی به نتایج بهتر تلاش های نوآورانه باید با یک جهت گیری رقابتی ترکیب شود . این ترکیب به طور ضروری به سطح بالای دانش افراد و پایه تکنولوژی آنها وابسته  است. مدیریت دانش تنها بر نوآوری تمرکز نداشته و محیطی را ایجاد می کند که مساعد و مناسب برای رخ دادن نوآوری باشد (پلسیس،2007). اعلایی و همکاران [73](2012) مدیریت دانش بر نقش نوآوری سازمانی تکیه ندارد ، بلکه شامل یک محیط ایده ال در خلق نوآوری است ، این تاثیرات شامل موارد زیر است: 1- ایجاد مزیت رقابتی پایدار : نقش اولیه مدیریت دانش در نواوری محیط های تجاری امروزی ، خلق مزیت رقابتی با بهره گرفتن از روش های مشارکتی کسب دانش است.

  • کاهش پیچیدگی فرایند نوآوری : نقش دوم مدیریت دانش تعدیل دهنده فرایند نوآوری است . بر این عقیده است که افزایش میزان دانش در سازمان ها ، منجر به افزایش پیچیدگی در طراحی و مدیریت محصولات جدید می گردد، اما این پیچیدگی بر پایه مدیریت دانش و واحد های دانش مدار سازمان براحتی قابل شناسایی است.
  • ادغام یا انسجام دانش ضمنی و تلویحی در سازمان : این ادغام باعث می شود که دانش و اطلاعات براحتی در دسترس قرار گیرد.
  • ایجاد دانش آشکار و صریح: نقش چهارم دانش در فرایند نوآوری درجه بندی دانش آشکار است، هرچند دانش آشکار همانند دانش ضمنی به آسانی در اختیار رقبا قرار می گیرد، با این همه دانش آشکار یکی از مهمترین مولفه های نوآوری است.
  • مشارکت در تسهیم اهداف: مشارکت به عنوان توانایی مصرف کنندگان ، عرضه کنندگان و کارکنان در ایجاد شرایط تسهیم دانش در محدوده های داخلی و بیرونی سازمان معرفی می شود. این امر زمینه را برای مشارکت در اهداف تجاری در میان کلیه اعضا میسر می سازد . لذا میتوان چنین استنباط کرد که مشارکت در سازمان به دو شکل داخلی و خارجی نمایان می
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...