پایان نامه ارشد درباره تکنولوژی اطلاعات، رویکرد استراتژیک |
۲-1-7)توسعه فرصتها هر سازمان موفقی دارای یک یا چند قابلیت کلیدی است . قابلیتهای کلیدی توانمندیهایی اندکه در موفقیت کسبوکار نقش اساسی داشته و دستیابی به آن به آسانی امکانپذیر نباشد . قابلیتهای کلیدی ممکن است از نوع تکنولوژی، منابع کمیاب و یا فرآیندهای منحصربهفرد باشد. زمینه قابلیتهای کلیدی، گلوگاههای کسبوکار است. برای توسعۀ قابلیتهای کلیدی دو رویکرد وجود دارد : پیش نگر و پس نگر ر . در رویکرد پیش نگر، استراتژیست آینده را پیشبینی کرده و در جهت دستیابی به قابلیتهای مورد نیاز آینده، سرمایهگذاری میکند، مانند مالزی که استراتژی خود را برای استفاده از فرصتهای نهفته در عصرتکنولوژی اطلاعات(IT) بناکرده و پروژه های جدید را برای ایجاد زیرساختهای کسبوکار سال ۲۰۲۰ به اجرا گذاشته است. اگر پارادایم آتی، تکنولوژی اطلاعات باشد، بیشک مالزی و کشورهای مشابه در استفاده از فرصتهای عصر اطلاعات پیشی خواهند گرفت، ولی اگر این پیشبینی اشتباه باشد، همۀ این سرمایهگذاریها به حسرت بدل خواهد شد . رویکرد پیش نگر ریسک سرمایهگذاری با لایی را متوجه سازمان خواهد کرد . اما رویکرد پس نگر به مراتب اقتصادی تر است ولی در مقابل، ریسک از دست رفتن فرصتها را متوجه سازمان میکند . ورود دیرهنگام شرکت سونی به بازار انفورماتیک نمونۀ بارزی از این رویکرد است.(عسگریان،۱۳۷۱) یکی دیگر از ابعاد مهم برنامههای قابلیت ساز، انتخاب حیطۀ توسعۀ قابلیتهاست . ” الگوی فضای بالقوه” در این زمینه در دو محور شکل میگیرد: چگالی فرصتها و حوزۀ سازمان. الف: چگالی فرصتها این مسئله برای زمینههای مختلف کسبوکار متفاوت است . دهۀ ۱۹۵۰ دهۀ فولاد و دهۀ۱۹۵۰ دهۀ الکترونیک بود و پس از آنها کسبوکار انفورما تیک عرضهکنندۀ بیشترین فرصتها شد .بر پایۀ توصیۀ رویکرد استراتژیک، قابلیتهای سازمان را در جایی توسعه دهید که بالاترین چگالی فرصت وجود دارد. ب: حوزه سازمان هر شرکت موفقی “قابلیتهای کلیدی ” خاص خود را دارد و هر قابلیتی میتواند امتیاز رقابتی ویژهای به حساب آید . شرکت تویوتا از قابلیتهای زیادی برخوردار است ولی آیا این قابلیتها میتوانند در حوزه کسبوکار موتورسیکلت توان رقابت با هوندا را فراهم سازد؟ قاعدۀ کلی میگوید : فاصله گرفتن از حوزۀ اصلی کسبوکار، اثربخشی قابلیتهای کلیدی سازمان را کاهش میدهد. ج: الگوی فضای فرصتهای بالقوه این الگو نشان میدهد که اگر چه قابلیت سازی در حوزههای جدید، بخش بیشتری از فضای فرصتهای بالقوه را در اختیار سازمان میگذارد، ولی دور شدن از حوزۀ توانمندیهای کلیدی سازمان،امکان بهرهبرداری از این فرصتها را کاهش میدهد . انتخاب حد بهینهای برای این امر از عوامل تعیینکننده در اثربخشی برنامههای توسعۀ فرصت به شمار میآید. ۲-1-8)راهکارهای استراتژیک اولین قدم در این راه درک فرصتهاست که با تشخیص قواعد حاکم بر آن تکامل مییابد . قواعد به ما نشان میدهد که چگونه میتوان عوامل تحقق منفعت را کامل کرد و به فعل درآورد. اصولاً استراتژی به دو بخش اصلی تفکیک میشود : فرصتیابی استراتژیک ، راهیابی استراتژیک. اقدامات مربوط به فرصتیابی استراتژیک در مرحلۀ راهیابی استراتژیک مشخص میشود .اما برای راهیابی راهبُردی دو رویکرد کلی وجود دارد: الف: قاعده روی، ب: قاعده شکنی الف: قاعده روی قاعده روی به تلاش برای یافتن راهکارهایی اطلاق میشود که بر مبنای قواعد حاکم شکلگرفتهاند. لازمۀ این کار شناخت قواعد است . در این رویکرد استراتژیست می باید قواعد را بشناسد و سپس کم هزینهترین روش تکمیل عوامل فرصت را پیش گیرد. ب : قاعده شکنی در این رویکرد برای حل گلوگاه استراتژیک، تغییر قواعد موجود به قاعدهای که شانس استفاده از فرصت را برای سازمان افزایش دهد مورد توجه قرار میگیرد . هنگامی که جف بزوس در سال ۱۹۹۵تصمیم گرفت تا به جای شبکه توزیع معمول کتاب و نشریات از اینترنت استفاده کند، یک راهکار استراتژیک قاعد ه شکنانه برای شرکت آمازون پای ه گذاری شد . امروزه این شرکت با عرضۀ ۱۸ میلیون عنوان کتاب از انبار مجازی خود ۱۲۶ میلیون مشتری در سراسر جهان را به خود جذب کرده است.(طبیبی،۱۳۷۱)
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1398-12-12] [ 04:07:00 ب.ظ ]
|