گفتار سوم :بررسی مقایسه ای  دو نظام سیاسی  عراق و لبنان

مبحث اول :بررسی تاثیر قومیت ها ، گروه ها وفرقه ها ی گوناگون دردوکشورعراق ولبنان برنظام سیاسی

بند اول: عراق

“عراق دولت ساختگی است و کشوری است که از دو شکاف جدی برخودار است: نژادی و مذهبی .شکاف کردها و اعراب و نیز شیعه و سنی “[149].بنا به دلایل تاریخی و سیاسی فاصله میان این گروه ها به قدری زیاد شده که پر کردن شکاف میان آنها کار مشکلی خواهد بود.و این مساله میان کردها و اعراب بیشتر نمایان است. کردها همواره  خواهان خودمختاری بودند و آنها در وهله اول هویت خود را کردی می دانند سپس عراقی. در زمان حاکمیت رژیم بعث به اختلافها بیشتر دامن زده شد.”حکومت عراق نه تنها به طور مداوم کردها را از مناصب قدرت محروم می کرد بلکه تلاش می نمود تا آنها را در کشور جذب نماید.دولت صدام به عنوان بخشی از برنامه عربی سازی تلاش کرد تا غیراعراب را از طریق ممانعت از سخن گفتن به زبان مادری خویش در مجامع عمومی ،ممانعت از تحصیل به زبان خود و همچنین با اعمال فشار بر آنها جهت انتخاب نام های عربی و معرفی خویش به عنوان عرب در ادارات دولتی ،جذب و ادغام کند.”[150] این رژیم با کارکرد منفی خود و ایجاد فضای استبدادی در کشور باعث شد شکاف میان گروه های عراقی افزایش پیدا کند لذا  ریشه های بی اعتمادی و عدم توافق در تشکیل دولت که اکنون شاهد آن هستیم ،به بحران هویت در عراق باز می گردد و پشت سر گذاشتن این مرحله بحران نیازمند زمان است. ازسال 2003 بدین سو که نظام بعثی با حمله آمریکا و متحدینش سقوط کرد کشور عراق وارد مرحله گذاری شده است که به نظر می رسد این دوران گذار هنوز تا رسیدن به یک وضعیت تثیبت نسبی فاصله زیادی دارد لذا در چنین وضعیتی هرکدام از گروه های مختلف این کشور با توجه به شرایطی که به آن اشاره شد بدنبال آن هستند تا منافع بیشتری عاید خود کرده و وزن سیاسی و قدرت خویش را در مقابسه با رقیبانشان بیش از پیش افزایش دهند؛ در نتیجه با توجه به تعدد گروه های قومی –مذهبی و سیاسی، شاهد بروز آرا و دیدگاه های گسترده و متنوع و بعضاً متضادی در این کشور هستیم. این تضارب و تضاد آرا و منافع باعث می شود تا هر از گاهی یک مسئله موجب صف آرایی رقبای موافق و مخالف در برابر یکدیگر شود. لذا مشاهده می شود اتحادها و ائتلاف‌هایی که در زمان انتخابات در عراق سازماندهی شدند همچون فهرست العراقیه جبهه توافق عراق ،ائتلاف عراق یکپارچه ،ائتلاف کردستان، ائتلاف عراق یکپارچه، جبهه گفت‌وگوی ملی عراق هر یک به نوعی بیانگر خواستهای گروهی می باشند علیرغم اینکه همانطور که در فصل گذشته اشاره شد تلاشهایی هم برای حرکت به سمت ترجیح منافع ملی بر منافع گروهی صورت گرفته است.در حال حاضر احزاب کرد با در اختیار داشتن تعدادی از کرسیهای مجلس و نیز پست ریاست جمهوری قسمتی از قدرت مرکزی را در اختیار دارند.و به این وسیله بیشتر در جهت تحکیم فدرالیم و خود مختاری کردستان عراق حرکت می کنند.شیعیان نیز با تشکیل ائتلاف عراق یکپارچه که دربرگیرنده بخش عمده ای از احزاب شیعی می باشد توانسته اند بیشترین کرسیهای مجلس را در اختیار بگیرند.همانطور که قبلا نیز اشاره شد شیعیان نیز با تحکیم فدرالیسم در عراق موافقند.[151] از اصلی ترین گروه های حاضر در ائتلاف یکپارچه عراق می توان مجلس اعلای انقلاب اسلامی ،حزب الدعوه اسلامی ،گروه مقتدی صدر و حزب فضیلت نام برد.  هم اکنون توزیع قدرت حکومتی در دولت و حکومت عراق بر اساس نوعی دمکراسی توافقی است. بر اساس این مدل، نخست وزیری به شیعیان به عنوان اکثریت جمعیت عراق، ریاست جمهوری به کردها به عنوان ملت دوم بعد از ملت عرب، و ریاست پارلمان به عرب های سنی به عنوان سومین گروه قومی- مذهبی پس از کردها و شیعیان تعلق گرفته است.و در واقعه به نوعی از الگوی لبنان الگوبرداری شده است . اگر نظام سیاسی عراق از پارلمانی به ریاست جمهوری تغییر کند، رییس جمهور به قدرتمند ترین سمت سیاسی در عراق تبدیل خواهد شد و این سمت که هم اکنون در اختیار کردها است از آنها گرفته خواهد شد، ایجاد نظام ریاست جمهوری بدین معنا خواهد بود که رییس جمهور ازجریان اکثریت خواهد بود و این شیعیان هستند که در عراق اکثریت دارند و نه کردها. از سوی دیگر کردها از طرفداران اصلی نظام دمکراسی توافقی هستند و اخیرا مسعود بارزانی رییس اقلیم کردستان و جلال طالبانی رییس جمهور کردتبار عراق از عدم رعایت اصل توافق در چینش مسوولان محلی استان موصل بشدت گلایه و شکایت کرده بودند. پس از برگزاری انتخابات شوراهای استانی و حذف کردها از مناصب حکومتی در موصل توسط عرب های سنی، کردها اعلام کردند که نحوه تقسیم مناصب در موصل خلاف اصل دمکراسی توافقی است و باید سهمی از مناصب موصل به کردها داده شود اما فهرست عرب های سنی موسوم به فهرست الحدبا که در انتخابات این استان 19 کرسی بدست آورده هر سه پست اصلی یعنی ریاست شورای استان، استانداری و ریاست پلیس را به خود اختصاص داد و حاضر به اعطای هیچ سمت مهمی به کردها که 12 کرسی شورای استان را در اختیار دارند، نداد. مالکی نیز در این منافشه به طور تلویحی از عرب های سنی در برابر کردها حمایت کرد و عرب های سنی عضو شورای موصل را در زمان چالش هایشان با کردها به حضور پذیرفت و با آنها ملاقات کرد. بنابراین یک بحران هویتی در عراق وجود دارد و دولت های عراق تاکنون به از بین بردن بحران هویت و ایجاد انسجام میان طیف های مختلف نپرداخته اند در نتیجه همین  عامل بر  عدم ثبات سیاسی و ائتلاف جامع و فراگیر و دمکراسی کثرت گرایانه  این کشور تاثیر گذاشته است.

بند دوم :لبنان

کشور لبنان در نیم قرن گذشته یکی از کشورهای پر ماجرای خاورمیانه بوده است. ساختارهای حاکم بر جامعه لبنان باعث شده که این کشور علی رغم تحولات عظیم که در برخی مواقع به مرز  از هم پاشیدگی آن رسیده ، همچنان به عنوان الگویی از جامعۀ طایفه ای لبنان و نیز مدلی از دموکراسی شرقی شناخته می شود.لیکن در چند دهۀ اخیر، کشور لبنان شاهد رخدادهایی بود که دیگر حکومتهای خاورمیانه با مثال زدن نمونۀ آن، ملتهای خود را از آرزوی تکثیر نسخۀ این جامعه در دیگر جوامع منطقه برحذر کرده اند.زیرا در این کشور”بر خلاف سایر کشورهای خاورمیانه ،وفاداری ملی به ویژه دررابطه با نگرش گروه های اجتماعی _سیاسی نسبت به دولت از شدت کمتری برخودار بوده و قشرهای گوناگون مذهبی ،قبل از هر چیز نسبت به جامعه کوچک مذهبی خود وفادار بوده اند.”[152] الگوی حاکم بر جامعۀ لبنان و ساختارهای سیاسی آن تا آنجا کم نظیر است که ثبات و بی ثباتی آن در دانش و جامعه شناسی سیاسی بسیاری از پژوهشهای مربوط به مختصات جوامع چندگانه را تحت تأثیر قرار داده است. لبنان حزب‌های سیاسی زیادی دارد ولی آنها نقش مهمی در سیستم پارلمان ندارند. اکثر آنها منافع فرقه‌ای را در عمل نمایندگی می‌کنند. بسیاری از آنها لیستی موقت از نمایندگانی هستند که توسط شخصی معروف از کشور یا شهرشان حمایت می‌شوند. لیست نامزدهای انتخاباتی اغلب بر اساس حوزه انتخاباتی با مذاکره میان رهبران محلی طوایف، گروه‌های مذهبی و احزاب سیاسی شکل می‌گیرند. این ائتلاف‌های پراکنده تنها برای انتخابات شکل می‌گیرند و به ندرت گروهی منسجم در پارلمان را تشکیل می‌دهند. اخیرا  و پس از ترور رفیق حریری دو ائتلاف نسبتا منسجم در میان گروه های لبنانی شکل گرفت. اتحاد ضد سوریه تحت عنوان اتحاد ۱۴ مارس و اتحاد طرفدار سوریه‌ها متشکل ازحزب ا… و جنبش امل  و حزبی که رئیس قبلی مارونیها ، میشل عون تحت عنوان حزب آزاد ملی لبنان تشکیل داده است ،می باشد که مجموعا به عنوان گروه 8 مارس شناخته می شوند. در واقع می توان گفت که ویژگی مهم و منحصر به فرد این کشور، ترکیب قومی و فرقه ای آن است.که این ترکیب فرقه ای، تاثیرمهمی بر سرنوشت سیاسی لبنان گذاشته است. در لبنان، مشکلات معمول که در دگرگونی اجتماعی همه کشورها وجود دارد، با ترکیب مذهبی و فرقه ای منحصر به فرد آن عجین شده است.و این درحالی است که برخلاف عراق در لبنان  هیچ یک از فرقه ها  اکثریت قاطعی  را تشکیل نمی دهند.و این بی ثباتی دائمی را در پی داشته است. هرچند موازنه تقریبی بین مسیحیان و مسلمانان وجود دارد لیکن از  تقسیم مسلمانان به شیعیان و سنی ها و دروزیها  از سویی و تقسیم مسیحیان به مارونی و کاتولیک و ارتدوکس از سویی دیگر امکان همگرایی منافع را در داخل یک دین نیز منتفی کرده است.همچنان که ملاحظه می شود گاه مسلمان دروزی در مقابل دیگر شیعیان قرار می گیرند و گاه مسیحیان مارونی در مقابل دیگر مسیحیان .در این میان حضور مسیحیان، علاقه غرب به این کشور را از گذشته در پی داشته است و نیز  حضور سنی ها  علاقه مندی کشورهای اسلامی سنی را بر انگیخته است. همچنین حضور شیعیان ،توجه چشم گیر و مؤثر دولت ایران را به ویژه در حمایت از حزب الله را منجر شده است.

مبحث دوم : فقدان  تجربه دمکراتیک در فرایند تاریخی عراق  و لبنان

پس از فروپاشی نظام بعثی عراق چون دیگر کشورهای جهان سوم که تجربه دموکراتیک در آن وجود نداشت عراق در واقع یک مرحله جدیدی در حیات سیاسی خویش آغاز نمود.به همین دلیل عدم وجود تجربه دموکراتیک در این کشور یکی از عواملی است که به وقوع این بحرانهای پی در پی در آن  منجر شده است.هرچند که  کردهای عراق پس از  دهه  1990 یکسری تجاربی در زمینه ایجاد جامعه دموکراتیک  داشتند و دولت منطقه ای در شمال عراق تشکیل دادند و همین نیز باعث شد در روند دولت دموکراتیک بعد از فروپاشی رژیم بعث منسجم تر عمل کنند و امتیازات بهتری را کسب کنند، لیکن در مجموع جامعه عراق فاقد تجربه کافی جهت ایجاد یک سیستم دموکراتیک می باشد.و نمونه آن را می توان در عملیاتهای تروریستی و انتحاری که هر چند وقت یکبار توسط گروه های مختلف به ویژه سنی مذهب ها در عراق صورت می گیرد ،دید. در کشور لبنان  اساسا سابقه ی دمکراسی  بسیار  ضعیف است  و لبنان  طی  سالیان دراز  جامعه ای به  شدت چند  پاره  و از  هم  گسسته بود  و با  وقوع  جنگهای داخلی که اساس  دمکراسی  را  متزلزل  می نماید  مسلمانان  و مسیحیان  به جای   حل  مسالمت امیز   اختلافات  خود  دست به  کشت  و کشتار   یکدیگر  زدند و همین امر  زمینه  حضور  و دخالت  فزاینده ی  قدرتهای خارجی را  را جهت  حمایت از گروهخهای  ناراضی فراهم اورد.[153] جامعه ای که به دو گروه و فرقه ی اصلی تقسیم شده است برای تعادل و وفاق جای مساعدی نیست چه رسد به لبنان که در درون خود فرقه ها و دسته بندی های پیچیده ای را نیز دارد.البته باید توجه داشت که تضارب آرا و اختلاف سلیقه و نظر در یک جامعه مدنی امری عادی است لیکن زمانی که منافع قومی نسبت به منافع ملی ارجحیت پیدا کند جامعه دچار بحران می شود. با اعطای استقلال به لبنان در سال 1946 اگر چه  فصل تازه ای در تاریخ  دمکراسی این کشور گشوده  شد و منشور  غیر مدونی که حاوی ترتیباتی قانونی به منظور  ایجاد تعادل و وفاق میان فرقه ها بود موجب نزدیکی میان نخبگان مارونی و سنی شد ، اما درعمل تغییر و تحول چندانی در ساختار سیاسی رخ نداد.و  ساختار سیاسی لبنان کماکان فرقه ای ماند. در نهایت بایستی پذیرفت که صرف وجود ظاهری نهادهای دمکراتیک به هیچ وجه خود بخود ضامن این امر نیست که جامعه ای چند پاره و سر شار از تضاد و اختلاف به وحدت سیاسی دست یابد و در راه رسیدن به وحدت و دمکراسی موفق شود.زخمها و اثار جنگ داخلی همچنان بسیاری از مردم لبنان را آزار  می دهد. تا زمانی که ساخت دولت همچنان فرقه ای باشد  فرقه ی مسلط به منظور تداوم حاکمیت  و موجودیت خود ،هیچگاه سعی نخواهد کرد تعارضات و اختلافات را بهبود بخشد تا راه رسیدن به دمکراسی واقعی هموار گردد.

مبحث سوم:بررسی تطبیقی فدرالیسم در  عراق و لبنان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...