پایان نامه قانون مجازات، حقوقدانان |
از د یدگاه آنان تعریف فوق از سرقت، شامل سرقتحدى و تعزیرى است زیرا متقلبانهبودن، یعنى فقدان علم و رضایت صاحب مال.«48» بنابراین براى تحقق مفهوم متقلبانه،بحسب ظاهر وجود دو عنصر عدم علم و عدم رضایت صاحب مال ضرورى است. به نظرنگارنده، اینگونه تغییر و اصلاح در تعریف سرقت با توجه به ذهنیتى است کهحقوقدانان ایرانى از نظام حقوقى انگلیس و فرانسه دارند. این امر درست به نظرنمىرسد، زیرا اگر قرار است تغییر و اصلاحى در تعریف سرقت انجام گیرد، بایستىبا توجه به پیشینه فقهى و ذهنیت قانونگذار باشد، نه آنچه که در دیگر نظامهاىحقوقى مطرح است. همانگونه که قبلا نیز بیان گردید، قانونگذار در تعریف سرقت ازمباحث فقهى بهره جسته و بر این باور بوده است که در آن چارچوب مشى کند. درنوشتههاى فقهى که برگرفته از کتابهاى لغوى است، در نهاد و معناى واژه سرقتتاکید مىشود، (س11) مخفیانه بودن اخذ شده است، خواه سارق مستوجب حد باشد یاتعزیر. در هر حال، هنگامى سرقت صدق مىکند که عمل مخفیانه انجام پذیرد. حال اگرشرائط حد فراهم شود مستوجب حد والا مستوجب تعزیر خواهد بود. لذا این سخن کهبراى شمول تعریف نسبت به سرقت تعزیرى باید قید «مخفیانه» حذف شود، درست نیست. ازدیدگاه لغت و فقه، سرقتیعنى عمل مخفیانه، به گونهاى که اگر عمل ربودن مخفیانهنباشد سرقت صدق نمىکند، بلکه واژههاى دیگرى چون اختلاس یا استلاب بکار بردهمىشود. قانونگذار نیز با توجه به اصلاحاتى که طى چند مرتبه انجام داده، قیدمخفیانه را حذف نکرده و عملا بر این نکته تاکید ورزیده است که در تعریف سرقتهمان اصطلاح اهللغت و فقها را مدنظر دارد و منظور از مخفیانه بودن همان معناىمعروف و معمول خود که پنهانى بودن است، مىباشد و بدین لحاظ نیز عنوان مجرمانه«ربودن مال غیر» را در کنار واژه سرقت، در فصل بیستویکم قانون مجازات اسلامى،بخش تعزیرات، بوجود آورده است، تا دزدیهایى را که به صورت آشکار، انجام مىشود،مورد حکم قرار دهد. بنابراین تعریف سرقت با صرف نظر از مباحث فقهى و لغوى، درست نیست و نبایستى در تفسیر و تحلیل آن از دیدگاههاى حقوقدانان دیگر کشورهااستفاده کرد. از سوى دیگر تعریفى را که در نوشتههاى حقوقى به عنوان تعریف درست از سرقتارائه کرده اند، از نظر شکل و محتوا، داراى اشکال است. اما از نظر شکل، با وجود واژه «ربودن» بىنیاز از ذکر «منقول» هستیم زیرا ربودن درلغت به معناى برداشتن و بردن است«49» و در نهاد آن منقول بودن مال نهفته است. از نظر محتوا نیز با توجه به تفسیرى که از متقلبانه بودن ذکر گردید و آن عبارتبود از عدم توجه و رضایت صاحب مال، جامعیت تعریف مورد اشکال قرار مىگیرد زیرابا توجه به ظاهر تفسیر که عدم رضایت صاحب مال به عدم آگاهى عطف شده است، اگرسارق در حضور مالک با بکار بردن زور، اموال وى را به سرقت برد و یا در صورتىکه صاحب مال به طور اتفاقى شاهد سرقت اموال خودش باشد و معذلک از ترس، اقدامىنکند، عمل مزبور، مشمول تعریف سرقت نخواهد شد، زیرا در هر دو صورت، وى نسبت بهربودن مال خویش آگاهى دارد، اگر چه رضایت ندارد. به دیگر سخن، چنین تعریفىسرقتهایى را که به صورت علنى و آشکار صورت پذیرد، در بر نمىگیرد و حال آنکهغرض از چنین تفسیرى این بود که دزدیهاى علنى و با قهر و غلبه نیز، مشمول تعریفشوند.«50» به نظر نگارنده از آنجا که جرائم و ارکان تشکیل دهنده آن، با توجه به فرهنگ ومذهب، تفاوت پیدا مىکند و بدین جهت در برخى موارد نمىتوان تعریف مورد قبولهمه نظامهاى حقوقى ارائه کرد، منطقى است که در تعریف این گونه جرائم بهزمینههاى آن توجه نمود و نظر قانونگذار را که بر گرفته از همان فرهنگ و مذهباست، در نظر گرفت. از اینرو با توجه به نظام حقوق کیفرى ایران و با عنایت بهآخرین اصلاحاتى که درباره جرم دزدى صورت پذیرفته و قانونگذار عنوان جدیدربودن مال غیر را در کنار سرقت ذکر نموده است، مناسب به نظر مىرسد، جرم دزدىچنین تعریف شود: دزدى عبارت است از: بردن مال غیر بدون رضایت او. درباره تعریف بالا دو نکته قابل ذکر است: اولا: بجاى واژه «ربودن» از «بردن» استفاده شده است; زیرا ربودن در لغت به معناى استلاب و اختلاس آمده است«51» و از آنجا که تعریف بایستى منطقا جامع افراد ومانع اغیار باشد، با وجود واژه ربودن، تعریف شامل دزدیهاى مخفیانه نمىشود،لذا به جاى ربودن، بردن ذکر شده تا هم شامل سرقتهاى حدى و تعزیرى (دزدیهاىپنهانى) و هم در بردارنده ربودنهاى علنى و بطور کلى شامل هرگونه دزدى شود. ثانیا: ممکن است کسى اشکال کند که تعریف یاد شده از دزدى با تعریف جرمکلاهبردارى و خیانت در امانتیکسان است زیرا در آن جرائم نیز بحث بردن مال غیرمطرح است، لذا تعریف مانع اغیار نیست. در پاسخ مىگوییم اگر چه در جرم کلاهبردارى و خیانت در امانت نیز بحث بردن مالغیر مطرح است، با این تفاوت که در جرم کلاهبردارى بردن مال غیر با انجامعملیات متقلبانه صورت مىپذیرد و انجام چنین عملیاتى در تحقق جرم کلاهبردارىضرورى است و در واقع بخاطر اغفال صاحب مال، وى مال را به کلاهبردار مىدهد. درجرم خیانت در امانت نیز مال به شخص خائن سپرده مىشود. برخلاف جرم دزدى که بحثانجام عملیات متقلبانه یا سپردن مال مطرح نیست، بلکه مال، بدون رضایت صاحب آنو به صورت مخفیانه یا آشکارا برده مىشود. از نظر مطالعات حقوق تطبیقى، قانونگذار لبنان در ماده 635 شبیه تعریف فوق رابراى سرقت ذکر نموده و آن را به گونهاى بیان کرده تا دزدیهاى علنى و با قهر وغلبه را نیز شامل شود. در ماده مذکور چنین مقرر شده است: اخذ مال الغیر المنقول خفیه او عنوه، بقصد التملک; گرفتن مال منقول دیگرى بهصورت مخفیانه یا با قهر و غلبه، به منظور مالک شدن آن. شرح دهندگان ماده مذکور گفتهاند، منظور از «خفیه» عدم آگاهى صاحب مال و منظوراز «عنوه» بدون رضایت صاحب مال است. اگر چه وى آگاه به بردن مال خویش است و چون ملاک دزدى نزد آن، بردن مال بدونرضایت صاحب آن بوده است تعریف دیگرى را ترجیح داده و گفتهاند:«52» اخذ المال بدون رضاء المالک.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 02:07:00 ق.ظ ]
|