سال 2050 به سه برابر سال 2000افزایش پیدا کند و به دو میلیارد سالمند برسد. ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه به واسطه بمب جمعیتی مربوط به دهه 1360 با جمعیت بیش از حد انتظار سالمندان درآینده روبرو است و جمعیت سالمندان ایران از 8% کنونی به 22% در سال 1425 افزایش پیدا خواهد کرد. این بحران جمعیتی پدیده سونامی سالمندان ایران را ایجاد خواهد نمود(سازمان جهانی بهداشت[1]، 2011). مشکلات روانی در دوره سالمندی به فراوانی قابل مشاهده است و اثراتی بر وضعیت روانی، عاطفی و رفتاری سالمندان بر جای میگذارد. حدود 15 تا 25% افراد مسن، مسائل روانی مهمی دارند(اینگرسول[2] و سیلورمن[3]، 1978). مهمترین بیماریهای روانی سالمندان به ترتیب عبارتند از 1- اختلالات افسردگی 2- اختلالات شناختی3-حالت ترس 4- اعتیاد 5-خودکشی(هاومنیز[4] و دیگروت[5]، 2003). به طور کلی بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که افسردگی، پرخاشگری، اضطراب و استرس، تأثیر منفی بسزایی روی عملکرد سیستم ایمنی افراد دارند(ساین[6]، 2001). از اختلالات شایع روانپزشکی در دوران سالمندی، اختلالات خلقی به ویژه افسردگی و دمانس میباشد(تابان، قاسمی، فرزانه وکاظمی، 1381). شایعترین علایم افسردگی در سالمندان به شکل بیحالی، خستگی، عدم تمرکز، بیحوصلگی، دل و دماغ نداشتن، بیدار شدن مکرر از خواب، کاهش اشتها و دردهای جسمی بروز می کند(کاپلان[7] و سادوک[8]،2007). این بیماری شایع سالمندان، کیفیت زندگی آنان را مختل کرده، خطر خودکشی و هزینه های مراقبتهای بهداشتی را افزایش میدهد.
اضطراب نیز، یک مسئله شایع در دوران سالمندی است، زیرا این دوره مملو از انواع احساس کمبودها و ناتواناییها میباشد. به عبارتی سالمندان بهویژه آنهایی که در موسسات سالمندی زندگی می کنند، به علت کاهش اعتماد به نفس، نقصان فعالیت و حرکت، از دست دادن دوستان و نزدیکان، کاهش استقلال مادی و جسمانی و ابتلا به بیماریهای مزمن، در معرض استرس و اضطراب بیشتری قرار دارند(چاپ[9]، 2001، لانگ[10] و استین[11]، 2001). شیوع اضطراب در سالمندان از 4% تا 6% در نوسان است(فونتس[12] و کاکس[13]، 1997). از سویی زمانی که افراد خصوصاً سالمندان در معرض سطوح بالایی از استرس قرار میگیرند، بروز بیماریهای مختلفی از جمله تنفسی و قلبی افزایش مییابد، عملکردهای ایمنی سرکوب میشود(سارا[14]، رزمیر[15]، مارتین[16] و روحزنو[17] ، 2008). زندگی با استرس زیاد می تواند روی خلق و خوی اشخاص اثر بگذارد و آنها را به سمت اضطراب، افسردگی و غمگینی نزدیک کند، اما خلق و خوی شاد به طرز قابل ملاحظهای سطح امید را در افراد بالا ببرد(ویلیامز[18]، 2000).
از آنجایی که افسردگی و اضطراب در سالمندان می تواند تأثیرات زیادی بر سبک زندگی آنها داشته باشد، لذا کاهش افسردگی و اضطراب می تواند در میزان سلامت و ارتباط سالمندان با اطرافیان تأثیرات مثبتی داشته باشد. امروزه عموماً شیوهای که برای درمان افسردگی سالمندان بکار برده میشود، عمدتاً دارودرمانی است، هرچند که پژوهشگران میپذیرند که این درمان می تواند نشانه های خاص افسردگی را کاهش دهد، اما متخصصان برای بسنده نبودن آن دلائلی ارائه می کنند. داروهای ضد افسردگی واکنشهای نامناسب قلبی-عروقی، عصبی و هاضمهای ایجاد می کنند. علاوه بر این کسانی که منحصراً تحت درمان دارویی قرار گرفتهاند مهارتهای سازشی را که در مداخلات رواندرمانی برای محافظت فرد در مقابل عود و وقوع دوباره افسردگی ارائه میشوند را یاد نمیگیرند(وات[19] و کیپلیز[20]، 2000)، بنابراین ضروری است از روشها و تکنیکهای درمانی دیگری در کاهش افسردگی و اضطراب استفاده شود تا عوارض ناشی از داروها را کاهش داد. زالاکویت[21] و استینس[22](2006) چهار نوع درمان روانشناختی در درمان افسردگی و اضطراب سالمندان را مطرح کردهاند، این درمانها شامل: درمان شناختی-رفتاری[23]، درمان بین فردی[24]، درمان پویایی مختصر[25] و درمان خاطرهپردازی[26] است. با توجه به اینکه نتایج مداخلات روانشناختی، بخصوص درمانهای شناختی- رفتاری، در پژوهشهای متعدد چهارچوب نویدبخشی را فراهم کرده است(استارک[27]، رینولد[28] و کاسلو[29]، 1987؛ رودلف[30]، هامن[31] و برگ[32]،1997، استارک، کندال[33]، مککارتی[34]، استافورد[35]، بارون[36] و تومیر[37]، 1996)، و با عنایت به اینکه سالمندان در این دوره زندگی به شناختهای غلط و تفکرات غیر واقعی خیلی وابسته میشوند، لذا به نظر میرسد، شناخت درمانی می تواند از جمله روشهای درمانی سودمند برای این گروه باشد. در واقع درمان شناختی، با ایجاد تغییر و دگرگونی در نظام شناختی فرد، موجب میشود که واکنشهای او به وسیلهی کیفیات شناختی تغییر یافته و شخص بتواند به طور صحیح واقعیتها را درک و تفسیر کند(هولون [38]و بک[39]، 1995 ؛ روث[40] و فوناگی[41]،2005 ؛ رینک[42]، ریان[43] و دابویس[44]، 1997). روش مشاوره شناختی بک در برگیرنده آمیزهای از فنون شناختی است که در درمان مشکلات عاطفی و روانی مورد استقبال قرار گرفته و اثربخشی آن تأیید شده است. بک نظریهای تدوین کرده که براساس آن افسردگی بر پایه یک مثلث شناختی منفی(متشکل از سه عامل) استوار است. موضوع اصلی این مثلث به دور تصوراتی سازمان می یابد که انسان، 1) از خود، 2) دنیای خارج 3) آینده دارد و فرد افسرده تمام وقت در حال نجوای جنبههای منفی آن است. این تصورات منفی از تحریفهای منطقی ناشی میشود که فرد را به عنوان بازندهای که همیشه خواهد باخت معرفی می کند(فری[45]، 1999؛ ترجمهی صاحبی، حمیدپور و اندوز، 1382). از سویی دیگر، شناختدرمانی سنتی تنها باورهای عقلانی فرد را تغییر میدهد در حالی که باورهای هیجانی آنها را کمتر دستکاری می کند و گروهی کردن این مداخلات، باعث موثرتر شدن آن میشود(فری، 1999، ترجمه محمدی و فرنام، 1384) و اینکه فرد در گروه، از حمایت سایر اعضای گروه برخوردار شده و می تواند مهارتهای اجتماعی خود را گسترش دهد(مونت گومری[46]،2002)، و این امر باعث رشد بینش و بصیرت او میشود(کوپلیز[47]، 2000). به خصوص اینکه گروهدرمانی برای بهبود عملکردهای عالی بزرگسالان، مؤثرتر از درمانهای فردی است(لورنتزن[48]، بوگوالد[49] و هوگلند[50]،2002). علاوه بر این، مقرون به صرفه بودن اقتصادی و زمانی یکی دیگر از نقاط قوت گروهدرمانی میباشد به ویژه در موقعیتهایی که محدودیت زمانی مطرح است(فیرس[51] و ترال[52]، 2002؛ ترجمه فیروزبخت، 1390). حال با در نظر گرفتن روند صعودی جمعیت سالمندان و تبعاتی که این افزایش بر ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی و سلامتی جامعه دارد و همچنین موضوع افسردگی و اضطراب سالمندان که می تواند نحوهی ادراک آنها از مسائل را تحت تأثیر قرار دهد و موجب افزایش اختلالات و مشکلات ارت
باطی، سلامتی و اجتماعی برای آنها شود، موضوع توجه به افسردگی و اضطراب سالمندان را حائز اهمیت میسازد. از سویی کاربرد شناخت درمانی گروهی در کاهش افسردگی و اضطراب در بین گروهها و جمعیتهای دیگر صورت گرفته است، اما پژوهشهایی که در زمینه اثربخشی شناختدرمانی گروهی بر کاهش افسردگی و اضطراب زنان سالمند باشد، بسیار اندک است و یا تنها بر یک بُعد مثلاً افسردگی متمرکز شده اند، لذا پژوهش حاضر در صدد بررسی این مسئله است که آیا شناخت درمانی گروهی بر کاهش افسردگی و اضطراب زنان سالمند اثربخش است؟
[سه شنبه 1398-12-06] [ 02:36:00 ب.ظ ]
|