2-2-8-  اهمیت فرهنگ سازمانی تأثیر فرهنگ سازمانی بر اعضای سازمان به حدی است که می‌توان با بررسی زوایای آن، نسبت به چگونگی رفتار، احساسات، دیدگاه‌ها، و نگرش اعضای سازمان پی برد و واکنش احتمالی آنان را در قبال تحولات مورد ارزیابی، پیش‌بینی و هدایت کرد. با اهرم فرهنگ سازمانی، به سادگی می‌توان انجام تغییرات را تسهیل کرد و جهت گیری‌های جدید سازمان را پایدار کرد(الوانی، 1378، 43) هر سازمانی الگوهای اعتقادی، افسانه‌ها، داستان‌ها و آداب و رسومی دارد که خود متأثر از آن جامعه است و در هر زمانی آن را احاطه کرده و وجود آنها باعث می‌گردد تا اعضاء شناخت مشترکی پیدا کنند و نوعی یکرنگی و همسویی در بین آنها مشاهده گردد و این جاست که اعضاء با شناخت فرهنگ سازمانی قادر به پاسخگویی به سئوالات زیر خواهند بود:

  • سازمان دارای چه ماهیتی است و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟
  • رفتار و عمل اعضای سازمان باید چگونه باشد؟ (ممی‌زاده، 1373، 86)

فرهنگ سازمانی بر تمام جنبه‌های سازمان تأثیر می‌گذارد. مطالعات و تحقیقات نشان می‌دهد که فرهنگ بر تدوین اهداف، استراتژی، رفتار فردی، عملکرد سازمانی انگیزش و رضایت شغلی، خلاقیت و نوآوری، نحوه تصمیم‌گیری و میزان مشارکت کارکنان در امور، میزان فدارکاری و تعهد، سخت‌کوشی و مانند آنها تأثیر می‌گذارند. هم‌چنین مطالعات نشان می‌دهد که شرکت‌های موفق دارای فرهنگ سازمانی قوی و مؤثر بوده‌اند، به طور کلی در سازمان پدیده‌ای به دور از نقش و اثر سازمانی وجود ندارد و به ویژه فرهنگ مدیران بر تدوین اهداف، تعیین استراتژی‌ها و طراحی سازمانی بسیار مؤثر است. به همین دلیل در مورد فرهنگ سازمانی، نقش و چگونگی تغییر و تحول آن، تحقیقات زیادی توسط محققین و دانشمندان مدیریت در جریان است. «برگ» و «هوردن اشتاین» در مورد اهمیت فرهنگ سازمانی بیان می‌دارند بالندگی سازمان به عنوان یک فرآیند برنامه‌ریزی شده، با دگرگونی فرهنگ سازمانی برابر می‌باشد. در واقع هر گونه دگرگونی در سازمان بدون توجه به فرهنگ سازمانی، مؤثر واقع نمی‌شود. هم‌چنین اگر مدیران در صدد تغییر عملکرد سازمان باشند، باید به عوامل متشکله فرهنگ سازمانی و تغییر آنها توجه داشته باشند. (زارعی متین، 1372، 65) 2-2-9-  کارکردهای فرهنگ سازمانی تقریباً تمامی اعمال انسان تحت تأثیر فرهنگی است که بدان خو گرفته است، و محیط فرهنگی جامعه، عمیق ترین و بلندمدت ترین تأثیر را بر رفتار اجتماعی اکثریت اعضای یک جامعه می گذارد. افراد جامعه براساس معیارهای ارزشی فرهنگ، رفتارهای خود را تنظیم می کنند. لذا رفتار اشخاص، آئینه ای فرهنگ نما بوده و هیچ فرهنگی جدای از افرادی که دارای آنند وجود ندارد. به عبارت دیگر شخصیت بر اثر جریان( فرهنگی شدن ) بوجود می آید و مفهوم شخصیت، نماینده جذب عناصر و مواد موجود در محیط فرهنگی است ( نیک گوهر، 1369، 261 ) . فرهنگ جامعه، ساخته انسان است و به ساخته شدن انسان کمک می کند. زیرا فرهنگ عبارت است از: شیوه های تفکر، احساس، و عمل در هر جامعه انسانی برای ساختن انسان. در نتیجه انسان فرهنگ را می آفریند و فرهنگ انسان را می سازد ( نیک گوهر، 1369، 263 ) . شایان ذکر است که فرهنگ سازمانی روی تمام جنبه های سازمان تأثیر می گذارد و استراتژی سازمان، چگونگی طراحی ساختار و نظام های سازمانی، تدوین اهداف و خط مشی ها، میزان قابلیت های افراد، رفتار فردی و سازمانی، انعکاسی از فرهنگ مسلط مدیریتی است و فرهنگ مسلط سازمانی، در هدایت  سازمان  مهمتر از عوامل محیطی می باشد. هنگامی که استراتژی ها و ساختارها را تغییر می دهند، باید فرهنگ سازمانی آن تغییرات را حمایت کند. در غیر این صورت مدیران در ایجاد تغییرات شکست می خورند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...