کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




یک پرسش[19] تقاضای اطلاعات ازپایگاه داده وزبان پرسش یک زبان مخصوص کاربرپسند می‌باشدکه به رایانه امکان جواب به آن پرسش رافراهم می‌سازد. بطور کلی یک متخصص اطلاعاتی که مسئولیت پایگاه داده رابه عهده داشته باشد مدیرپایگاه داده[20] نامیده می شود. وظایف DBA چهارحوزه برنامه‌ریزی، اجرا، اعمال وامنیت پایگاه داده می باشد (Mcleod, 1998, p.270, 272). 3-متخصصان شبکه: مدیر شبکه، مدیرکارشناس درزمینه تخصصی ارتباطات اطلاعات است وسخت افزار ونرم افزار موردنیاز را پیشنهاد می دهد. مدیر شبکه، اجراونگهداری سیستم ها را نیز هدایت می کند. متخصصان شبکه با تحلیل‌گران سیستم ها وکاربران،  برای تأسیس شبکه ارتباطات داده ها که منابع رایانه‌ای گسترده سازمان رابه هم وصل می کند، کارمی کنند. مهارتهای متخصصان شبکه، ترکیبی از زمینه های رایانه‌ وارتباط ازراه دور می باشد. همه وسایل ارتباطی ورایانه‌ی متصل به هم یک شبکه نامیده می شوند. یک شبکه اساسی شامل یک پایانه ویک رایانه‌ای که توانایی فرستادن ودریافت راداشته باشد؛ مودم هایی که پیامها رااز حالت آنالوگ به دیجیتال واز دیجیتال به آنالوگ تبدیل کنندویک مداری که یک یا چندین کانال رافراهم می آورد، می باشد. انواع اصلی شبکه عبارتند از WAN برای شبکه گسترده ، LAN برای شبکه محلی وMAN برای شبکه های کلان‌شهرمی باشند. پیکربندی معمولی سخت‌افزارهای ارتباطاتی شامل چندین پایانه هستند. 5 نوع پایانه اصلی وجود دارند صفحه کلید، تلفن دکمه ای[21] (شستی)، محل فروش، مجموعه داده ها وپایانه هایی برای اهداف خاص، واحدهای کنترل خوشه ای، چندین پایانه رادریک محل کنترل می کنند. مودمها به جز مواردی که از تلفن دکمه ای به عنوان پایانه استفاده می شود، همیشه موردنیازند. شبکه ها برای اشتراک زمانی، پردازش توزیع شده ، یا ارتباط رایانه‌ای مراجع/سرور (خدمتگر) بکاربرده می شوند. یک شبکه اشتراک زمانی فقط شامل  یک رایانه ویک شبکه پردازش توزیع شده شامل بیش ازیک رایانه می باشند. یک شبکه مراجع/سرور امکان انجام کاربه صورت محلی مرکزی رامی دهد. همه دستورات ونمونه هامی توانند از سرور به مراجعان تغییرجهت دهند. اماقسمتی از مدیریت داده ها همیشه در سرور باقی می ماند. نوع جدیدی از شبکه ها باآمدن اینترنت رایج شده است که بنام اینترانت معروف می باشد. به طوری که اینترنتی که بصورت داخلی اطلاعات فقط خواندن، انتشارات الکترونیکی برای اعضا راقابل دسترسی سازد وامکان دسترسی پایگاه های داده وگروههای کاری رافراهم کند، اینترانت نامیده می شود (Mcleod, 1998, p.301,302). 4-برنامه نویس ها:برنامه نویس شخصی است که مستندات تحلیل گر سیستم ها رابه عنوان یک راهنما به کارگرفته ودستورات برنامه که باعث انجام عملیات لازم توسط [1]Trust [2]intention to use [3] . Ludwig von Bertallanffy [4] . Kenneth boulding [5] . entity [6] . development [7] . growth [8] . Saturation [9] . deterbation [10] . systematic [11] . intuitive [12] . IMS [13] . IBM [14] . Intel [15] . mainframe [16] . SQL/DS [17] . QBE [18] . Oracle [19] . query [20] . DBA

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-12-11] [ 09:38:00 ب.ظ ]





نخستین نظریه پردازان در زمینه «صلح» و «امنیت»، به ترتیب «هابس»، «لاک» و «منتسکیو» هستند که در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی مفاهیم مذکور را به دنبال فرضیه دولت ملی و اصل قرارداد اجتماعی مطرح کرده اند.  هانس معتقد است «امنیت»، برای رهایی مردم از ترس دائمی از مرگ و ابتلائات فیزیکی و جسمی است. جان لاک درباره مفهوم امنیت نظریه مقابل هانس را مطرح می کند و می نویسد: «مقصود از امتیت تنها آن نیست که زنده باشیم بلکه منظور فراهم بودن رفاه و آسایش و ایجاد تسهیلات مشخص می باشد که حق طبیعی ماست و وظیفه دولت است که آن را فراهم و تأمین کند». تعاریف ذیل نیز درباره امنیت ارائه شده است: 1- فقدان و نارسایی که منجر به شورش، اغتشاش داخلی، خشونت و گشترش افراطگرایی می گردد. امنیت یعنی توسعه؛ اما نه توسعه نظامی. امنیت نه زور است و نه فعالیت نظامی؛ بلکه امنیت توسعه است. 2- امنیت بین المللی اساساً به وسیله امنیت داخلی و خارجی سیستم های مختلف اجتماعی، توسعه سیستم هویتی مبتنی بر شرایط و اوضاع خارجی، تعیین می گردد. اهل فن عموماً، امنیت اجتماعی را به عنوان امنیت داخلی تعریف می کنند. کار ویژه اساسی آن، تظمین قدرت سیاسی و اقتصادی طبقه حاکم یا بقای سیستم اجتماعی و درجه مساوی امنیت عمومی است. 3- امنیت فی نفسه، آزادی نسبی از جنگ و با این انتظار برتر توام میباشد که مغلوب کردن، نبایستی ناشی از جنگ باشد. 4- توانمندی یک ملت در تعقیب موفقیت آمیز منافع ملی شان است، آنگونه که خود می بینید در هر نقطه از جهان. 5-یک ملت در شرایطی در امنیت است که خطر از بین رفتن ارزش های اساسی و تقاضایشان، مبنی بر اجتناب از جنگ وجود نداشته باشد و قدرت حفظ آنها را از طریق پیروزی در جنگ دارا باشند. 6- امنیت ملی، شامل سیاست دفاعی سنتی و همچنین رفتار های غیر نظامی دولت برای، تضمین ظرفیت کامل خود برای بقای موجودیت سیاسی به منظور اعمال نفوذ و تکمیل اهداف ملی و بین المللی می باشد. 7- امنیت ملی، احتمالاً به مفهوم توانایی مقاومت در برابر حملات خارجی تعریف شده است. 8- امنیت، عبارت است از: آزادی نسبی از تهدید های خطرناک. 9- امنیت ملی، حفاظت از شیوه زندگی پذیرفته شده مردم است و با نیاز ها و آرمان های مشروع. 10- امنیت ملی، به آن بخش از سیاست حکومت اتلاق می شود که به عنوان هدف ایجاد شرایط، مطلوب سیاسی ملی و بین المللی جهت حمایت یا توسعه ارزش های ملی حیاتی علیه موجودیت و توان حریفان، مورد توجه قرار گرفته است. 11- امنیت، در مفهوم عینی، فقدان تهدید برای حفظ ارزش ها در مفهوم ذهنی، فقدان ترس از، مورد حمله قرار گرفتن ارزش هاست. تعریف فوق، نشان گر سلسله مراتب و سطوح «امنیت»، است که موضوعِ مطالعۀ علوم و گرایش های مختلف از جمله فلسفه سیاسی، حقوق اساسی، جامعه شناسی و … قرار گرفته است. در پیچیدگی و ابهام مفهوم «امنیت»، یک دلیل خارجی نیز دارد و آن تمایل صاحبان قدرت به مبهم و قابل تفسیر ماندن این مقوله است تا بتواند جهت توجیه اعمال خلاف قاعده، مورد استفاده قرار گیرد. از این رو سیاست گذاران از آن که این مفهوم را مبهم و نامشخص نگه دارند، خوشحال هستند، چرا که در حمایت از اهداف متنوع، بهتر می توان بدان تمسک جست. به هر تقدیر اگر چه در ارائه تعریف از اصطلاح «امنیت»، اختلاف و تعارض وجود دارد ولی تعاریف بیان شده حتی با تحول پیش آمده در مفهوم «امنیت»، از تعاریف و معنای لغوی دور نیفتاده است. آنچه مهم است این است که مفهوم «امنیت»، به تدریج با توسعه تمدن بشری تحول یافته است؛ و مرجع برای تشخیص مفهوم «امنیت»، افکار عمومی جامعه «عرف» است. مردم و افکار عمومی جامعه به حداقل رسیدن «نه فقدان چون آرزویی دست نیافتنی است» عوامل تهدید کننده در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فردی، روانی و … را مفهوم «امنیت»، می دانند. این فهم عرفی از مفهوم «امنیت»، توسط افکار عمومی جامعه با نسبی بودن مقولۀ «امنیت»، و چند وجهی بودن آن تناسب بیشتر دارد؛ لذا هر عاملی که این «حداقل ها» را از بین ببرد عرف به آن به عنوان عامل ضد «امنیت»، می نگرد. این فهم عرفی از امنیت «به حداقل رسیدن عوامل تهدید کننده» دارای بُعدِ عینی تر است و باعث می شود مردم جامعه مفهوم «امنیت»، احساس کنند؛ و با فقدان این احساس، تصور نا امنی، که خود نا امن ترین شرایط برای افکار عمومی جامعه است، شکل خواهد گرفت بنابراین، مفهوم «امنیت»، از دیدگاه عرف از بعد عینیِ آن، «فقدان تهدیدِ» ارزش های کسب شده در عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و … است؛ و از بعد ذهنی از فقدان ترس و وحشت از حمله علیه ارزش­های مرموز است. متأسفانه بخش سوم این تبصره و نیز تصریح بند ج ماده 33 همین قانون در خصوص بازداشت موقت موجب گردیده بود تمامی متهمان امنیتی نه اینکه در تحقیقات مقدماتی وکیل همراه نداشته باشند بلکه بعضاً از امضا وکالت نامه و ثبت آن در پرونده خود نیز محروم گردند. هر چند می توان گستره جرائم امنیتی را به فصل اول قانون مجازات اسلامی مواد 498 الی 512 محدود ساخت و از این حیث ابهامی در معنی نباشد لیکن محدودیت دخالت وکیل و حضور وی را منوط به اجازه دادگاه دانستن امری صحیح نیست زیرا علاوه بر آنکه به اصول برائت و آزادی متهم در تضاد می باشد اصولاً برخی از جرائم صدر الاشعار به آن درجه از اهمیت نمی باشند که بتوان چنین محدودیتی قائل شد[52]. در پایان می توان گفت، متأسفانه برخی از موارد سه گانه ذکر شده در تبصره ماده 128، به ویژه مورد دوم «در صورت فساد»، به قدری وسیع و مبهم است که تاب تفسیر های مختلف و متعددی را داشته و امکان سوء استفاده از آن ها برای جلو گیری از حضور وکیل متهم در جریان تحقیقات مقدماتی را فراهم می سازد. در عمل نیز، مواردی از اجرای نادرست این تبصره به چشم می خورد که در آن بازپرسان و دادیاران صرفاً به استناد همین تبصره از قبول وکالت نامه وکیل متهم، با این توجیه ضعیف که متهم در دادسرا حق وکیل ندارد، خودداری می ورزیدند. همچنین به نظر می رسد تبصره ماده 128 ق.آ.د.ک به شکلی کاملاً غیر منطقی، عجولانه و با شتاب زدگی هر چه تمام تر وضع و تدوین شده بود و شاید نوعی اهانت به وکلای دادگستری به شمار می آمد؛ زیرا وکیل متهم، گویی خود متهم است و حافظ حقوق و امین اوست، پس چگونه حضور او ممکن است موجب فساد شود؟ این تبصره با فلسفه آزادی دفاع متهم نیز تناسب ندارد و در هر حال تشخیص محرمانه بودن یا فساد حضور وکیل به عهده دادگاه است. «فساد» و «جرایم امنیتی» این تعابیر چنان مبهم است و اغلب واژه ها نارسا و غیر مشخص است و در مورد حضور وکیل در موارد اعلام شده نیز توضیح مشخصی داده نشده است. قانون گذار باید کلمات را معنا دهد و منظور از هر چیزی را توضیح دهد که متأسفانه این کار صورت نگرفته است و این بهانه­ای برای محرومیت وکلا در دادگاه شده بود. مشکل بسیاری از زندانیان به مرحله تحقیقات مقدماتی یعنی حساس ترین برهه شکل گیری پرونده بر می گردد که وکیل در آن حضور ندارد. چه بسا اگر وکیل حضور داشته باشد بسیاری از پرونده ها ختم به زندان نمی شود یا متهمان گرفتار مجازات مضاعف     نمی شدند. چنین اقدامی از سوی مقنن در جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی  به معنای خلع سلاح کردن متهم از تدارک دفاع مناسب و پذیرش مجرمیت او بود. آیا در جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی مندرج در مواد 498 تا 518 قانون مجازات اسلامی که هر عملی را شامل می شود، محرومیت متهم از چنین تضمینی شایسته است؟ با دقت در این تبصره پی به نوعی اعمال تبعیض از سوی قانونگذار در تدوین قوانین می بریم. در حالی  که متهمین دادسرای نظامی در حق داشتن وکیل به اعتبار تبصره ماده 112 قانون آیین دادرسی سابق شرایط مساوی از این حق برخوردار هستند متهمین دادگاه­های عمومی و انقلاب نسبت به متهمین دادسرای نظامی در شرایط برابر و با جرایم مشابه در اعمال حق داشتن وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی در محدودیت هستند در صورتی که قاضی دادگاه عمومی یا انقلاب می تواند از حضور وکیل مدافع به لحاظ یکی از موارد مندرجدر تبصره ماده 128 خودداری کند. متهم دیگر با شرایط یکسان در داسرای نظامی از این تضمین دفاعی بهره مند می شوند.[53] قانون­گذار در این خصوص تنها به صرف امنیتی بودن جرم انجام یافته به قاضی اجازه داده که از حضور وکیل جلوگیری نماید در حالی که در اینگونه جرایم بیشتر ایجاب می نماید که وکیل حضور داشته باشد چون این جرایم بیشتر ناظر به جرایم سیاسی است در قوانین بسیاری از کشورها برای جلوگیری از اجحاف به متهمان اینگونه جرایم تدابیری را از جمله الزامی بودن حضور وکیل مدافع، علنی بودن دادگاه و حضور هیأت منصفه اتخاذ می کنند. طبق اصل 168 قانون اساسی جرایم سیاسی و مطبوعاتی بایستی علنا و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت گیرد با اینکه این اصل ناظر به مرحله دادرسی است اما از همین اصل میتوان استنباط کرد که اهمیت جرایم سیاسی و نوع جرم ایجاب می نماید که مقنن حداقل در این مورد حضور وکیل را در جرایم امنیتی واجب کند منه اینکه آن را منوط به اجازه قاضی دادگاه نماید و از دیدگاه جرم شناسی نیز بسیاری از مجرمین امنیتی جزو مجرمین بسیاری از آنان فاقد انگیزه مجرمانه در ضربه زدن به امنیت کشور باشند لذا محروم نمودن آنان از داشتن وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی نمی تواند چندان موافق اصول مورد نظر قانون­گذار باشد[54]. مقنن تکلیفی برای قاضی در توجیه دلایل خود در زمینه هریک از موضوعات تبصره مزبور تعیین ننموده فقط قائل به تشخیص قاضی شده بود. در حالی که با عنایت به مفهوم وسیع فساد و محرمانه بودن موضوع و وجود معانی متعدد و اختلاف نظر در تعریف آنها و عدم ارائه ملاک و ضابطه معین و منطقی از سوی قانونگذار به خصوص در جرایم علیه امنیت کشور، در تبصره ماده 128 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 و پذیرش حق تشخیص قاضی در هریک از موارد فوق نوعی استبداد و خودرأیی قضایی ایجاد شده بود و لطمات و صدمات جبران ناپذیری به حقوق دفاعی متهم در این مرحله حساس تحقیقات مقدماتی وارد گردیده و او را از یکی از اساسی ترین تضمینات دفاعی محروم کرده بود. چنین اضرار برای متهمی که هنوز اتهام او به اثبات نرسیده غیر قابل توجیه بود. 3-3: وکیل تسخیری در مرحله تحقیقات مقدماتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:37:00 ب.ظ ]





 

  • نتایج بدست آمده و یافته های پژوهش با بهره گرفتن از دانش موجود و با راهنمایی استاد محترم راهنما و اساتید مبتنی بر نتایج پژوهش ارائه گردید.
  • پیشنهادهایی مبتنی بر نتایج پژوهش ارائه گردید.

  3-4) جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری جامعه آماری شامل کلیه خریداران سهام در بورس اوراق بهادار منطقه ای استان قم در بهار سال 1392 می باشد و روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس[40] است که بر حسب تصادف در تالار بورس اوراق بهادار منطقه ای قم نمونه گیری می شود و حجم نمونه آماری نیز با بهره گرفتن از جدول مورگان و در نظرگرفتن تعداد جامعه آماری تعیین شده است و با توجه به اینکه تعداد جامعه آماری تقریبا نامحدود می باشد با توجه به جدول مورگان 385 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند.   3-5) روش جمع آوری داده ها در جمع آوری داده های پژوهش از دو روش کتابخانه ای (اینترنت، کتب، مقالات، پایان نامه ها و گزارش های پژوهشی) و میدانی(ابزار پرسشنامه) استفاده شده است. جهت بررسی جنبه های مختلف تئوریک و نظری پژوهش، ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق پیرامون موضوع پژوهش، از روش مطالعه کتابخانه ای استفاده گردید. همچنین از روش مطالعه میدانی که شامل توزیع پرسشنامه بین خریداران سهام می‌باشد نیز جهت جمع‌آوری داده‌های پژوهش برای تجزیه و تحلیل آماری فرضیه ها بهره‌گیری شده است. 3-6) ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پس از تعیین فرضیه های تحقیق با توجه به متغیرهای پژوهش پرسشنامه ای کامل برای جمع آوری داده ها و آزمون فرضیه ها توسط پژوهشگر طراحی شد که توضیحات پرسشنامه آورده می شود. 3-6-1) اجزای پرسشنامه پرسشنامه به عنوان یکی از متداول ترین ابزار ها جمع آوری اطلاعات در تحقیقات پیمایشی، عبارت است از مجموعه سوالات هدف مدار که با بهره گیری از مقیاس های گوناگون، نظر دیدگاه و بینش یک فرد پاسخگو را مورد سنجش قرار می دهد. در ساختن یک پرسشنامه باید به چهار جنبه توجه شود که عبارتند از انتخاب موضوع سوال ها؛ محتوای سوال؛ جمله بندی پرسش ها و انتخاب نوع سوال(خاکی، 1382، ص 242). پرسشنامه مورد استفاده در پژوهش را می توان به دو قسمت سوال های عمومی و تخصصی تقسیم کرد. سوالات عمومی: در این قسمت پنج سوال در مورد خصوصیات عمومی پاسخ دهندگان همچون جنسیت، سن، تحصیلات، رشته تحصیلی و سابقه خرید سهام آورده شده است. سوالات تخصصی: در این قسمت نه سوال برای سنجش متغیرهای پژوهش طراحی شده است. با توجه به فرضیه های بیان شده در فصل اول و مدل مفهومی ارائه شده در فصل دوم برای سنجش متغیرهای تحقیق با توجه به وجود یک متغیر وابسته (جذب سرمایه افراد حقیقی) و هشت متغیر مستقل (امنیت سرمایه گذاری، فرهنگ سهامداری، گروه های مرجع، موقعیت مکانی بورس، سرمایه گذاری های غیر بورسی، ریسک سیاسی و اقتصادی، رضایت مندی سهامداران فعلی و شفافیت بورس) سوالاتی در پرسشنامه تعریف گردید. در طراحی این سوالات از مطالعات گذشته که در فصل دوم به آنها اشاره گردید بهره گرفته شد. تعداد سوالات و مولفه های مربوط به سنجش هر یک از متغیرهای پژوهش در جدول 3-1 نشان داده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:37:00 ب.ظ ]






در مورد ثبت علائم و اختراعات نیز به استناد ماده 49 قانون تسرسع محاکمان مصوب 1309  دادگاه‌ها حکم به پرداخت منافع فوت شده صادر می‌نمودند. به موجب این ماده در مورد خساراتی که خواه از مجرای حقوقی و خواه از مجرای جزائی در دعاوی مربوطه به اختراعات و علائم تجاری مطالبه می‌شود، خسارات شامل ضررهای وارده و منافعی خواهد بود که طرف از آن محروم شده است. این ماده نیز به دو رکن اساسی ضرر اشاره می‌نمود. ضررهای وارده به اموال (که شامل تلف مال و ایجاد نقصان در دارائی موجود فرد می‌باشد). و عدم‌النفع (که ممانعت از افزوده شدن دارائی می‌باشد). خسارات عدم‌النفع ویژگی خاصی نداشت که حکم جبران آن محدود و منحصر به موارد یاد شده بماند. لذا بسیاری از محاکم از طریق تنقیح مناط یا اتخاذ وحدت حلاوت این حکم را به سایر موضوعات و موارد مشترک تعمیم و گسترش می‌دادند. به ویژه آنکه در قانون اخیر الذکر به منشأ یا سبب عدم‌النفع نیز اشاره شده بود که می‌توانست ناشی از امور جزائی یا حقوق باشد. بنابراین عدم‌النفع یا محرومیت از منافع چه در اثر ارتکاب جرم یا در اثر ارتکاب عمل موجد مسئولیت مدنی یا نقض قرارداد، قابل جبران شناخته شده بود[71]. این امر حکایت از نظر قانونگذار در خصوص جامعیت و گستردگی عدم‌النفع داشت. در قانون آئین دادرسی کیفری سابق (مصوب 11 شهریور ماه 1290) در بند سوم از ماده 9 در باب مطالبه ضرر و زیانهای ناشی از جرم اشاره شده بود که «… منافعی که ممکن الحصول بوده و در اثر ارتکاب جرم، مدعی خصوصی از آن محروم می‌شود – که عیناً همین ماده در تغییرات دادرسی جدید و تصویب قانون 1378 ابقاء گردید. قانونگذار از تعبیر محرومیت از منافع ممکن الحصول، همان عدم‌النفع را اراده نموده بود. معنای حقیقی عدم‌النفع همان حرمان از منافع و سود کسب و کار و مال می‌باشد. صرفنظر از موارد یاد شده یکی از حقوقدانان قدیمی‌نیز گفته است:[72] کلمه‌ی خسارت هم شامل ضرر حقیقی و هم شامل عدم‌النفع می‌باشد… هرگاه عدم انجام یا تأخیر در انجام تعهد مستند به فعل متعهد باشد، مشارالیه باید از عهده هر منفعتی که متعهدله تفویت نموده است، برآید. (ماده 221 ق. م) از یک طرف در هیچ یک از مواد قانون مدنی عدم شمول کلمه‌ی خسارت به منافع غیر حاصل تصریح نشده است، ولی از طرف دیگر متعارف بودن امری هم در عرف و عادت به طوری که عقد بدون تصریح هم منوط به آن باشد، به منزله‌ی تصریح در آن است (ماده 225ق.م). پس در مواردی هم که عرف منافع غیر حاصل را جزء منافعی تشخیص بدهد که متعهد به واسطه‌ی عدم انجام تعهد یا تأخیر در اجرای آن از متعهدله تفویت کرده است، باید منافع مزبور جزء خسارت منظور شده و متعهد به جبران آن محکوم گردد. علاوه بر موارد یاد شده در بالا، می‌توان به مواد دیگری در خود قانون مدنی اشاره نمود. قانونگذار در ماده 309 در باب غصب چنین گفته است “هرگاه شخصی مالک را از تصرف در مال خود مانع شود، بدون آنکه خود او تسلط بر آن مال پیدا کند، غاصب محسوب نمی‌شود. لیکن در صورت اتلاف یا تسبیب ضامن خواهد بود”. این مورد از جمله مثالهای مشهوری است که در فقه بیان شده است لیکن فقهاء به دلائل دیگری از جمله عدم تحقق ید بر مال و عدم صدق عنوان غصب آنرا ضمان آور ندانسته‌اند.[73] چنانچه تنها منبع مسؤولیت غصب بود. پذیرش عدم مسؤولیت آسان بود اما همانگونه که قسمت اخیر ماده نیز اشعار داشته است، مسؤولیت مانع در این ماده از باب اتلاف یا تسبیب می‌باشد. ماده‌ی 328 قانون مدنی نیز به این مطلب اشاره دارد به موجب این ماده «هر کس مال غیر را تلف کند ضامن آنست و باید مثل یا قیمت آنرا بدهد اعم از اینکه از روی عمد تلف کرده باشد یا بدون عمد و اعم از اینکه عین باشد یا منفعت و اگر ناقص یا معیوب کند ضامن آن مال است». چه فرقی می‌کند که سبب اتلاف یا تفویت منفعت وضع ید غاصبانه باشد یا ممانعت از تحصیل نفع بواسطه‌ی عدم استفاده از مال باشد. به هر حال منفعت انسان نیز ارزش مالی دارد و در بازار کار موضوع داد و ستد می‌گیرد. و در قبال آن پول پرداخت می‌نمایند. به علاوه می‌توان از ماده 331 قانون مدنی در تسبیب نیز چنین استفاده‌‌ای را به عمل آورد. به موجب این ماده، هر کس سبب تلف مالی بشود باید مثل یا «… آیا منفعت اموال یا کسب و کار انسان مال نمی‌باشد. به نظر می‌رسد که امروزه عرف معاملات و تجارت هیچگونه تردیدی به خود روا نمی‌دارد. فرقی نمی‌کند که سبب تلف مال چه باشد، وضع ید غاصبانه یا ممانعت از تصرف یا حتی عدم انجام تعهد یا تأخیر در انجام آن یا اجرای ناقص و معیوب آن. قسمت اخیر ماده‌ی 515ق.آ.د.م نیز مسؤولیت عهد شکن را از باب اتلاف و تسبیب عنوان می کند. در ماده‌ی 536 قانون مدنی آمده است هرگاه عامل به طور متعارف مواظبت در زراعت ننماید و از این حیث حاصل کم شود… ضمان تفاوت خواهد بود. کم شدن حاصل در اثر عدم مواظبت زارع می‌باشد که می‌توان نوعی عدم‌النفع تلقی نمود لازم نیست که در عدم‌النفع متعدله به هیچ وجه نفعی نبرد، بلکه همین اندازه هم از نفع یا سود او کم شود، مشمول عدم‌النفع می‌باشد. مثلاً در اثر معیوب بودن ماشین آلات یا دستگاه های تسلیمی، میزان تولید کسر و به همان اندازه از سود کارخانه کاسته می‌شود. 2- دوره‌ی دوم: یعنی پس از تصویب قانون آئین دادرسی مدنی پس از وضع قانون آئین دادرسی مدنی در مورخه شهریور 1318 تصریح کامل در این زمینه به عمل آمد و قانونگذار در مقام بیان کلی اقسام ضرر و اشاره به عدم‌النفع برآمد. به موجب این ماده ضرر ممکن است بواسطه‌ی از بین رفتن مالی باشد یا بواسطه‌ی فوت شدن منفعتی که از انجام تعهد حاصل می‌شده است. اکثریت حقوقدانان و نویسندگان حقوقی به استناد همین ماده « عدم‌النفع را ضرر دانستند»[74] و دیگر تردیدی در امکان مطالبه آن به خود راه نمی‌دادند. استاد دکتر کاتوزیان در کتاب خود چنین مرقوم داشته‌اند “چنانکه اشاره شد، ضرر مالی که به شخص می‌رسد ممکن است در اثر از بین رفتن مالی باشد (اعم از عین یا منفعت یا حق) یا در نتیجه از دست دادن منفعتی، پیش از این تردید داشتند که از دست دادن منفعت را نیز در زمره‌ی ضررها آورند. ولی امروزه در متون گوناگون «عدم‌النفع»، در شمار خسارات آمده است، که از جمله به همین ماده اشاره داشته‌اند. معهذا معیار آن عرفی می‌باشد و درجه احتمال فوت منفعت باید به اندازه‌‌ای باشد که در دید عرف بتوان ضرر مورد مطالبه را «مسلم» شمرد نه از دست دادن بخت و امکان. همچنین قانونگذار تجارت نیز در لایحه‌ی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 24 اسفند 1347 در قسمت اخیر ماده 133 اشعار می‌دارد «… منظور از ضرر در این ماده اعم است از ورود خسارت یا تفویت منفعت» در اینجا واژه‌ی تفویت منفعت دلالت بر عدم‌النفع دارد. همچنین می‌توان به ماده‌ی 18 قانون کار در مورد مسؤولیت کارفرما نسبت به فرد کارگر در صورت بازداشت غیرقانونی او اشاره نمود. تعداد مواد و مقرراتی که در قوانین خاص وجود دارد، کم نمی‌باشد ولی تحقیق بیشتر از مجال و حوصله بحث خارج است. 3- دوره‌ی پس از تصویب قانون آئین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 تصویب تبصره‌ی 2 ماده‌ی 515 قانون آئین دادرسی مدنی که مقرر می‌دارد «ضرر و زیان ناشی از عدم‌النفع قابل مطالبه نیست» به یکباره فرضیه‌ها و محاسبات را در هم می‌ریزد و با توجه به صراحت و اطلاق آن تفاسیر حقوقی در جهت محدود نمودن آن دچار اشکال می‌شوند. از طرفی این بند امنیت سرمایه گذاری، و تجارت و معاملات کلان بازرگانی را با خطر مواجه می کند. جدیت در انجام تعهدات و وفای به هنگام عقد را تحت تاثیر خود واقع می‌سازد و به متعهد سست مجال آنرا می‌دهد که در اجرای تعهدات خود سستی نماید و هنگامی‌که متعهدله ادعا می کند در اثر عدم بهره برداری از اموال خود دچار آسیب و خسارت شده است و نتوانسته است به طور قانونی و مشروع بر دارائی خود بیفزاید، متعهد به این ماده استناد می‌ورزد و وی را از احقاق حقوق مشروع و قانونی خود باز می‌دارد.


lass="entry-footer">Edit“پایان نامه با عنوان امنیت سرمایه گذاری، دادرسی کیفری، سرمایه گذاری”
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:37:00 ب.ظ ]





بنابراین با توضیحات مزبور، اگر شخص کیف­قاپی با توجه به شرایط خاصی که دارد (نظیر کهولت سن، اعتیاد و یا علیل بودن پایش) در حال فرار از دست مأمورین باشد و مأمور یا مأمورین تعقیب­کننده می­توانند بدون استفاده از سلاح، شخص مذکور را دستگیر کنند ولی با جمیع این شرایط از سلاح استفاده کنند، چون در این قضیه احراز ضرورت بکارگیری سلاح و تیراندازی تقریباً غیرممکن است، می ­تواند موجب مسئولیت کیفری یا مدنی برای مأمورین گردد زیرا با توجه به تبصره مذکور، مأمورین مسلح در صورتی مجازند از سلاح استفاده نمایند که چاره­ای جز بکارگیری سلاح نداشته باشند. 2- رعایت قاعده تحذیر و اخطاردادن در صورت اقتضای شرایط قبل از تیراندازی: مقنن در مواد متعددی، رعایت قاعده فوق را مورد تأکید قرار داده و مأمورین را مکلف نموده که قبل از استفاده از سلاح در صورت اقتضای شرایط، اخطار یا هشدار قبلی بدهند (تبصره یک ماده 3 ق. ب. س.) و یا قبل از بکارگیری سلاح با شورشیان و اخلال­گران، نسبت به استفاده از سلاح اتمام حجت نمایند (بند ب ماده 4 ق. ب. س.) همچنین مستند به تبصره دو ماده 6 ق. ب. س. مأمورین در صورتی می­توانند به سمت وسایل نقلیه تیراندازی کنند که علاوه بر استفاده از وسایل و امکانات هشداردهنده، با صدای رسا و بلند به راننده وسیله­ی نقلیه ایست داده و راننده نیز با جمیع این شرایط، توجهی نکرده باشد (دلیر، 67:1386). وظایف مأموران مسلح هنگام بکارگیری سلاح: مستنبط از قانون بکارگیری سلاح، این وظایف به شرح ذیل است: 1- رعایت مراتب و اصل تناسب در تیراندازی: یکی از اصول مهم حاکم بر تیراندازی که گامی بلند به سوی تحقق عدالت است، اصل تناسب است، متأسفانه رعایت اصل تناسب در قانون بکارگیری سلاح به طور دقیق و مشخص بیان نشده، به عنوان مثال مأمور می ­تواند به کسی که مرتکب سرقت یک قرص نان، قاچاق چند جعبه سیگار، یا حمل یا قاچاق چند گرم مواد مخدر شده، تیراندازی نماید. طبق تبصره سه ماده 3 ق. ب. س. مأمورین مسلح در کلیه موارد مندرج در این قانون در صورتی مجازند از سلاح استفاده نمایند که چاره­ای جز بکارگیری سلاح نداشته باشند و هنگام بکارگیری سلاح باید در صورت امکان مراتب: 1- تیر هوایی 2- تیراندازی کمربه­بالا را رعایت نمایند. بنابراین مأمورین نباید به راحتی و تحت هر شرایطی از سلاح استفاده کنند زیرا همانطور که می­دانیم اصل بر عدم جواز  استفاده از سلاح است و بکارگیری سلاح نیاز  به دلیل منطقی و متعارف دارد، می­توان گفت که مأمورین مسلح و نیروهای پلیس، وظیفه­ی دفاع از امنیت جامعه و مردم در برابر هر نوع حمله و تجاوز نسبت به امنیت و جان و مال و ناموس اجتماع را بر عهده دارند و مسلم است که حتی­الامکان باید دفاع معقول و متناسب با خطری باشد که امنیت جانی و مالی جامعه را تهدید می­ کند زیرا اگر دفاع از حد معقول تجاوز کند، جنبه­ی کینه­جویی به خود می­گیرد و می ­تواند انتقام جویی آسیب­دیدگان را به دنبال داشته باشد، چون استفاده­های زیاد و نابجا از سلاح نه تنها به تامین آرامش جامعه کمک نمی­کند بلکه جامعه را ناامن­تر جلوه می­نماید و نشانه­ای جز توحش و ناامنی را برای جامعه به ارمغان نمی­آورد و می ­تواند حتی منجر به نارضایتی عمومی شود همانطور که در دو سال اخیر عدم رعایت اصل تناسب توسط پلیس در ایالات متحده آمریکا، کشور و دولت مذکور را با مشکلات فراوانی مواجه ساخت که تظاهرات چندین ماهه علیه تبعیض نژادی و کشته شدن چند پلیس بدست معترضان که جنبه­ی انتقام­جویی داشت تنها بخشی از مشکلات بوجود آمده برای کشور ایالات متحده آمریکا بوده است. آموزش علم حقوق به مأمورین، از جمله شناخت حقوق شهروندی و مخصوصاً علم شناخت جرایم و مجازات­ها می ­تواند گام مهمی باشد برای اینکه مأمورین بتوانند اصل تناسب را هنگام انجام مأموریت­ها و استفاده از سلاح رعایت کنند. 2- مأموران مکلفند هنگام تیراندازی به سوی افراد پا را هدف قرار دهند: اهمیت حفظ جان انسان­ها، کرامت انسانی و جلوگیری از ریخته شدن خون بیگناه بر هیچ­کس پوشیده نیست مخصوصاً اینکه وظیفه­ی مأمورین مسلح و نیروی پلیس حفظ و دفاع از جان و کرامت انسان­هاست بنابراین هنگامی که به عنوان آخرین راه چاره نوبت به استفاده از سلاح و شلیک به سمت افراد رسید باید کمربه­پایین و پا را هدف قرار دهند این وظیفه در ماده­ی 7 ق. ب. س. آمده است که اشعار می­دارد: «مأموران موضوع این قانون، هنگام بکارگیری سلاح باید حتی­المقدور پا را هدف قرار بدهند و مراقبت نمایند که اقدام آنان منجر به فوت نشود.» چون هدف اصلی، دستگیری فرد مورد نظر و تحویل به مقامات قضایی برای اجرای قانون است چون ممکن است در دادگاه قانونی بیگناهی فرد مورد تیراندازی قرار گرفته به اثبات برسد و وجود هر چند ضعیف این احتمال باعث می­شود که مأمورین براحتی از رعایت این وظیفه سرباز نزنند. باید تمام مراحل و مراتب تیراندازی مأمورین مطابق قانون باشد و مجرم شناختن افراد نیز به موجب قانون باشد و مأمورین که باید محافظ و مجری قانون باشند حق ندارند اجرای قانون را مختل نمایند و وظیفه­ی خطیر قضاوت را برعهده گیرند چون همانطور که می­دانیم هیچ مقام قضایی نمی­تواند دستور بکارگیری سلاح را صادر کند و تیراندازی طبق دستور مقامات قضایی غیرقانونی است و بکارگیری سلاح تنها باید طبق قانون باشد، طبق قانون مأمورین هم نمی­توانند امر قضاوت را مختل کنند و یا عهده بگیرند و اجرا کنند. 3– مستند به قسمت اخیر ماده 7 ق. ب. س. مأموران مسلح موظفند هنگام بکارگیری سلاح، مراقبت نمایند به اشخاص ثالث که دخیل در ماجرا نمی­باشند آسیب نرسد: مهمترین وظیفه­ی مأمورین مسلح و پلیس، محافظت از جان انسان­هاست و نباید انجام وظایف باعث به خطر افتادن جان انسانها و وظیفه­ی والاتر آنها شود. مثلاً مأمورین در مکان­هایی مانند ایستگاه­های وسایل نقلیه­ی عمومی همچون ایستگاه مترو و یا اتوبوس و تاکسی و همچنین در خیابان ها و بزرگراه­های شلوغ و پرتردد، باید بسیار مراقبت نمایند که در هنگام تیراندازی به اشخاص ثالث آسیبی نرسد و هر وقت که احتمال آسیب به اشخاص ثالث وجود داشت باید از تیراندازی خودداری نمایند زیرا فرار کردن یک متهم و یا مجرم از چنگال عدالت بهتر از این است که بیگناهی صدمه ببیند و یا فوت کند بنابراین حفظ جان انسان­ها مهمتر از هر انجام وظیفه­ایست. توجه به این نکاتی که ذکر کردیم و رعایت آن توسط مأمورین می ­تواند حتی از وقوع جرم پیشگیری کند چون که عدم رعایت این نکات حتی باعث می­شود که مأمورین متهم به ارتکاب جرم واقع شوند. به طور مثال اگر فرد مورد نظر مأمورین در یک پیاده­روی پرتردد و یا مرکز خرید شلوغ است و با توجه به مکان و شرایط نوعی، اگر مأمورین اقدام به تیراندازی کنند این اقدام نوعاً باعث صدمه و فوت اشخاص ثالث می­شود و مأمورین نیز به این موضوع آگاه باشند نباید اقدام به تیراندازی کنند چونکه ممکن است مرتکب جنایت عمدی و قتل عمد گردند زیرا تبصره­ی ماده 292 ق. م. ا. اشعار می­دارد: «در مورد بندهای (الف و پ) هرگاه مرتکب آگاه و متوجه باشد که اقدام او نوعاً موجب جنایت بر دیگری می­گردد، جنایت عمدی محسوب می­شود». بند “پ” در مورد مصادیق جنایتی که خطای محض محسوب می­شود این ماده بیان می­دارد: «جنایتی که در آن مرتکب نه قصد جنایت بر مجنی علیه را داشته باشد و نه قصد ایراد فعل واقع شده بر او را، مانند آنکه تیری به قصد شکار رها کند و به فردی برخورد نماید». به ­نظر می­رسد کلمه­ی شکار در اینجا موضوعیت ندارد و از باب مثال ذکر شده و صرفاً منظور از این کلمه در اینجا، هدف خاص مورد نظر تیرانداز است.

2.2. 4.وظایف و تکالیف دولت و سازمان­های نظامی و انتظامی

در قانون بکارگیری سلاح و قوانین موضوعه­ی ما وظیفه و تکلیفی بر عهده­ دولت و سازمان­های نظامی و انتظامی در خصوص استفاده از سلاح تعیین و مشخص نشده است و فقط مسئولیت دولت و سازمان­های نظامی و انتظامی در قانون مذکور تعیین و تصویب شده است. و این مسئولیت چنین پیش ­بینی شده که اگر مأموران مسلح مطابق قانون بکارگیری سلاح تیراندازی نمایند هر چند که باعث ایجاد جراحت یا قتل یا ایراد خسارت به اموال دیگران شده باشند طبق ماده 12 همین قانون مسئولیت کیفری و مدنی نخواهند داشت و در این موارد مستند به مواد 12 و 13 ق. ب. س. بر عهده­ سازمان مربوطه و دولت است. ماده 13 همین قانون اشعار می­دارد: در صورتی که مأموران با رعایت مقررات این قانون، سلاح بکار گیرند و در نتیجه طبق آراء محاکم صالحه، شخص یا اشخاص بیگناه، مقتول و یا مجروح شده یا خسارت مالی بر آنان وارد گردیده باشد پرداخت دیه و جبران خسارت بر عهده سازمان مربوطه خواهد بود و دولت مکلف است همه ساله بودجه­ای را به این منظور اختصاص داده و حسب مورد در اختیار نیروهای مسلح قرار دهد. تبصره مفاد این ماده در مورد کسانی هم که قبل از تصویب این قانون مرتکب اعمال مذکور شده ­اند جاری است. تبصره ماده 13 اجرای مفاد این ماده را عطف به ماسبق نموده و این شائبه را به وجود آورده که چگونه می­توان فرض کرد مأمور بکارگیری سلاح، سالها قبل از وضع و تصویب قانون بکارگیری سلاح رعایت ضوابط و مقررات قانون مزبور را نموده باشد. این امر میسور و مقدور نخواهد بود مگر اینکه قبول نماییم که قانون بکارگیری سلاح عمدتاً مقتبس از قانون ایالات و ولایات و نظام­نامه هیأت وزرای نظام یکصد سال پیش است (رضازاده، 1388: 113). تبصره یک ماده 41 ق. م. ج. ن. م. عیناً مثل ماده 13 ق. ب. س. نگارش، فقط در این ماده، مرجع پرداخت دیه یا خسارت را بیت­المال به جای دولت معرفی کرده است. در ماده 473 ق.م.ا آمده است که: «هرگاه مأموری در اجرای وظایف قانونی، عملی را مطابق مقررات انجام دهد و همان عمل موجب فوت یا صدمه بدنی کسی شود، دیه بر عهده بیت­المال است». به­ نظر می­رسد مبنای جبران خسارت توسط دولت و یا بیت­المال، احکام حکومتی است و جنبه حمایتی دارد. جای بس تأمل و نگرانی است که در اکثریت قوانین موضوعه­ی ما، سیاست­های پیشگیری از جرم و جرم­زدایی که از مؤلفه­های پیشرفته در حقوق کیفری و جرم­شناسی هستند، پیش ­بینی نشده است. پس لازم است که وظایفی برای دولت و سازمان­های نظامی و انتظامی پیش ­بینی و تعیین شود، مثلاً دولت باید امکانات بسیار خوبی را در اختیار پلیس قرار دهد چون با پیشرفت تکنولوژی، امکانات و روش­های جدیدی برای ارتکاب جرم به ­وجود می­آید. فلذا دولت باید خودروها، سلاح­ها و تجهیزات روز دنیا را برای نیروهای امنیتی و پلیس فراهم کند و همچنین با اتخاذ سیاستهای جنایی و پیشگیرانه، زمینه­ ارتکاب خیلی از جرایم و حتی تیراندازیهای غیرقانونی مأمورین مسلح را به حداقل برساند و اکثر محیط­ها و فضاهای جامعه را در برابر جرایم، مقاوم سازد و برای شناخت فضای قابل دفاع در برابر جرم، توجه به نظریه­ی جرم­شناسی فضای قابل دفاع در برابر جرم می تواند راهگشا باشد. در سال 1970 و در راستای اندیشه های پیشگیری جرم از طریق طراحی محیط، اسکار نیومن[7] دیدگاه فضای مقاوم در برابر جرم (فضای قابل دفاع) را مطرح نمود. وی مشخصات کالبدی و اجتماعی فضاهای شهری مؤثر در کاهش جرم و چگونگی استفاده مردم از آنها را بیان کرد. به­نظر وی این ایده به طراحان محیط شهر کمک می­ کند در ساخت(یا بازساخت) فضاهای کالبدی، به نوعی شهروندان را در کنترل رفتارهای اجتماعی سهیم نمایند. نیومن در این نظریه به خودیاری مردم، بیش از مداخله دولت اهمیت می­دهد و همچنین به قابلیت طراحی کالبدی در افزایش سطح نظارت طبیعی مردم توجه بسیار کرده است (رحمت، 111: 1390). از عناصر مهم تشکیل­دهنده­ی فضاهای قابل دفاع در نظریه­ی مذکور، نظارت است و این نظارت طبیعی می ­تواند با نصب دوربین­های مداربسته در اماکن حساس و امنیتی و خیابان­ها و بزرگراه­ها و همچنین با قابل رؤیت ساختن مناطق و فضاهای غیرقابل دفاع و غیرقابل رؤیت همچون زیرگذرها و زیرپل­ها و فضاهای کم­نور و بدون روشنایی، بهبود یابد. وظایف سازمان­های نظامی و انتظامی هم از قرار ذیل می­باشد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:36:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم