پایان نامه درباره تابعیت، قرارداد |
4. گواهی به حقانیت «ولکن ا سبحانه اراه ان یکون الاتباع لرسله و التصدیق بکتبه.»(5) کلام امام در راستای آیه: «نزل علیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه و انزل التوریه و الانجیل من قبل هدیً للناس و انزل الفرقان» (آلعمران/ 4 و 3) مبین احترام به عقاید اقلیتهای دینی و گواهی به حقانیت کتابهای اصلی و آسمانی آنان است. امام با این سخن نهتنها به معتقدات و آیین پیروان کتابهای آسمانی احترام قائل شده بلکه اصولاً این حق را برای آنان محفوظ شمرده که اهل کتاب میتوانند در چهارچوب عقل و برهان در مورد عقاید مذهبی با مسلمین به گفتگو و بحث بپردازند و بهطور آزاد و دور از تعصب معتقدات خویش دفاع نمایند و در مقام بحث و مجادله نسبت به عقاید اسلامی برآیند. پیامبر اکرم(ص) به نمایندگان و علمأ و روحانیون طوائف غیرمسلمان که به مدینه میآمدند احترام بسیار مینهاد و اجازه میداد آزادانه انتقادها و اشکالات و منطق خویش را بازگو کنند و خود با آنان از طریق برهان و استدلال به گفتگو میپرداخت و واقعیت و حقانیت رسالت آسمانی اسلام را بر آنان اثبات مینمود. همچنین علی(ع) در موارد زیاد طی یک سلسله بحثهای منطقی کسانی را که برای مجادله مذهبی پیش آن حضرت میآمدند شیفته منطق و مقام معنوی و عملی خویش میکرد و به قبول اسلام اقناعشان میفرمود. همچنانکه در عصر سایر پیشوایان مذهبی نیز دانشمندان و روحانیون بزرگ اهل کتاب، رسماً با ائمه اهل بیت علیهمالسلام به بحث و گفتگو میپرداختند و چه بسیار، جلسات رسمی با حضور خلفای وقت و بزرگان و شخصیتهای مذاهب مختلف به همین منظور تشکیل میگردید و پیشوایان اسلام شخصاً در بحث با بزرگان مذهبی یهودیان و مسیحیان شرکت میکردند و در بعضی موارد یکی از یاران خود را برای اینگونه بحثها مأمور مینمودند.(6) رویه برخورد منطقی با اقلیتهای دینی و گفتگوی بین الادیان از دستور قرآنی ریشه میگیرد که در این مورد بهطور صریح چنین بیان میکند: «… و جادلهم بالتی هی احسن» (نحل/ 125) با مخالفان و پیروان ادیان دیگر به طریقی که نیکوتر است گفتگو نمایید و در خصوص اقلیتهای دینی توصیه میکند که: «و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن»(7) با پیروان کتابهای آسمانی جز از راهی که نیکوتر است مجادله ننمایید. مشروعیت گفتگو بین ادیان توحیدی و احترام به عقاید آنان و التزام به شیوههای پسندیده در گفتگوها از آنجا ناشی میگردد که اسلام، کتب آسمانی اهل کتاب را تصدیق کرده است: «نزل علیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه و انزل التوریه و الانجیل – من قبل هدیً للناس و انزل الفرقان.» (آلعمران/ 4 و 3) خداوند این کتاب (قرآن) را بر تو بهحق نازل کرده که تصدیقکننده کتابهای پیشین است و از پیش تورات و انجیل را برای هدایت مردم فرستاده و فرقان را نازل فرمود. «والذی اوحینا الیک من الکتاب هو الحق مصدقاً لما بین یدیه» (فاطر/ 31) آنچه از این کتاب (قرآن) بهتو وحی کردیم حق است و کتابهای پیشین را تصدیق میکنند. با توجه به این نوع روش دعوت، میتوان گفت که اهل کتاب راه انبیا را ادامه دهند: «یا ایها الذین اوتوا الکتاب آمنوا بما نزلنا مصدقاً لما معکم.» (نسأ/ 47). بررسی آیات در این زمینه، آموزههای بسیاری بدست میدهد که هرکدام بهنوبه خود حائز اهمیت فراوان میباشد: «قولوا آمنا با و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی و ما اوتی النبیون من ربهم لا نفرق بین احدٍ منهم و نحن له مسلمون.» (بقره/ 136) بگویید: بهخدا و آنچه که بر ما نازل گشته و آنچه که بر ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و اخلاف آنان نزول یافته و آنچه به موسی و عیسی وحی شده و آنچه که به سایر انبیا از پروردگارش نازل گردیده ایمان آورده و میان هیچیک فرق نمیگذاریم و ما در برابر آن سر تسلیم فرود میآوریم. «آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کلُّ آمنَ با و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احدٍ من رُسله.» (بقره/ 285) پیامبر بدانچه که بر او از پروردگارش نازل شده ایمان دارد و مؤمنین همگی بهخدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبران خدا ایمان دارند و میان هیچکدام از آنان فرقی نمیگذاریم. در برخی از آیات سرگذشت انبیأ گذشته بعنوان سرمشق و مایه قوت قلب پیامبر اسلام(ص) یاد شده است : «و کلاً نقص علیک من انبأ الرسل ما نثبت به فؤادک.» (هود/ 120) همه آنچه از اخبار و سرگذشت پیامبران بر تو بازگو میکنیم برای آن است که تا بدان وسیله دل تو را استوار سازیم. قرآن پیروی از شیوههای رفتاری انبیای گذشته را به پیامبر اسلام توصیه میکند: «فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل.» (احقاف/ 35) پایدار باش چنانکه پیامبران بزرگ صاحب ثبات پایداری نمودند. «و ان یکذبوک فقد کذبت رسلٌ من قبلک.» (فاطر/ 4) اگر تو را تکذیب نمایند پیامبران پیش از تو را نیز تکذیب نمودهاند. و در پارهای از آیات آنجا که با مشخصات بارز پیامبر اسلام(ص) بیان میگردد وی را بهعنوان پیامبر تصدیقکننده پیامبران و آیین و کتاب وی را بر صدق کتابها و آیینهای آسمانی گذشته معرفی می کند: «نزل علیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه و انزل التوریه و الانجیل – من قبل هدیً للناس و انزل الفرقان.» (آلعمران/ 4 و 3) خداوند این کتاب (قرآن) را بر تو به حق نازل کرده که تصدیقکننده کتابهای پیشین است و از پیش تورات و انجیل را برای هدایت مردم فرستاد و فرقان را نازل فرمود. «والذی اوحینا الیک من الکتاب هو الحق مصدقاً لما بین یدیه.» (فاطر/ 31) آنچه از این کتاب (قرآن) به تو وحی کردیم حق است و کتابهای پیشین را تصدیق میکنند. و در آیه دیگر چنین میخوانیم: «و کیف یحکمونک و عندهم التوریه فیها حکما.» و در آیه 111 سوره توبه، تورات و قرآن در یک ردیف یاد شده: «و عداً علیه حقاً فی التوراه و الانجیل و القرآن.» 5. تابعیت اکتسابی اقلیتهای دینی «و لا تنقضون عهدهم لمعتبه عاتب»(8) اقلیتهای دینی متعهد در دیدگاه امام بهعنوان بیگانه و اقلیتی که اختیاری در تعیین حقوق و سرنوشت خود ندارند شناخته نمیشوند و نیز اقلیتهای دینی بدانگونه که از نظر نژاد و زبان و یا عناصر مادی دیگری (که تابعیت در حقوق معاصر براساس آن تعیین میگردد) در جامعه اسلامی وجود ندارد. مفهوم تابعیت در دیدگاه امام براساس خون، زبان، خاک و سایر عناصر مادی دیگر شکل نمیگیرد تابیعت یک تأسیس حقوقی مبتنی بر اختیاری و مربوط به اراده و عقیده افراد است. هر فرد با قبول اسلام به تابعیت جامعه اسلامی پذیرفته میشود و به عضویت امت اسلامی مفتخر میگردد در این نگاه امتیازات و اختلافات مادی و صوری از میان میرود عالی و دانی، فقیر و غنی، بزرگ و کوچک، سیاه و سفید، سرخ و زرد، نژاد آریایی و سامی، عرب و عجم، آسیایی، اروپایی، آمریکایی و آفریقایی… و همه و همه برادر و عضو مسؤول جامعه اسلامی محسوب میشوند.(9) قرآن بجای واژه ملت کلمه «امت» را بکار برده و جامعه متشکل و در عین حال مختلف از نظر تمایزات مادی را امت واحد خوانده است.(10) علی(ع) این اصل مسلم اسلامی را در برابر کسانی که به استناد شرافت خونی و نژادی از وی مطالبه امتیازاتی مینمودند با یک بیان کوتاه و عمیق چنین اعلام فرمود: «هر فردی که آیین ما را بپذیرد و پیمان ما را بعهده بگیرد ما حکم قرآن و قانون و مقررات اسلامی را درباره وی اجرا میکنیم و هیچ فردی را بر دیگری برتری نیست مگر به تقوی و وارستگی.» در این نظام تابعیت، اقلیتهای دینی نیز میتوانند – با شرایط خاصی – به تابعیت اکتسابی نایل آیند و بهطور رسمی به امت اسلامی ملحق شوند و طی یک معاهده دوجانبه تابعیت قراردادی کسب نمایند این نوع تابعیت که بهطور قرارداد دوجانبه تحقق مییابد در اصطلاح فقه اسلامی تحت عنوان «ذمه» نامیده میشود و کسانی را که چنین پیمانی را با مسلمین امضأ نمایند ذمی میگویند. در این معاهده یهودیان و مسیحیان و مجوسیان (آتشپرستان) میتوانند شرکت نمایند و پس از امضأ قرارداد تابعیت (ذمه) به عضویت جامعه بزرگ اسلامی و تابعیت قراردادی امت – قرارداد تابعیت (ذمه) به عضویت جامعه بزرگ اسلامی و تابعیت قراردادی امت – اسلامی درآیند و بهعنوان متحدین همپیمان در سراسر قلمرو حکومت اسلامی از آزادی و امنیت و حقوقی اجتماعی بر طبق قرارداد (ذمه) برخوردار گردند. نمونه بارز این معاهده و قرارداد اتحاد ملی پیمان مشترکی بود که در نخستین روزهای هجرت پیامبر اکرم به امضأ آن حضرت و یهودیان مدینه رسید.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1398-12-12] [ 12:16:00 ب.ظ ]
|