2-خبر اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) که از پدرش امام باقر از امام علی (ع) نقل میکنند :« ولد الزنا و ابن الملاعنه ترثه امه و اخواله واخوه امه او عصبتها » از ولد زنا و ملاعنه مادرشان ارث می برد ودر صورت نبود مادر ، دایی ها و خاله ها و خواهران مادریش و درصورت نبودن آنها عصبه شان ارث می برند که البته گفته اند این خبر شاذ و ضعیف است و راوی خبر ولد زنا را مانند ولد ملاعنه فرض کرده بوده است .[229] با توضیحات فوق آشکار شد که نظر فقها و قانون مدنی ایران بر این است که ولد نامشروع به عنوان وارث پدر ومادر طبیعی خویش شناخته نمی شود ودر صورت فوت پدرومادر از ماترک آنان چیزی به این فرزند نخواهد رسید ، ولی چنان که این ولد خود دارای فرزندان مشروع و یا زوجه باشد ، بین آنان توارث بر قرار خواهد بود . نکته ی دیگر این که بین فرزندان نامشروعی که از یک پدرو یامادر و یا پدر و مادر مشترک به وجود آمده اند ، هیچگونه ارتباطی موجود نیست و از لحاظ نسب باهم رابطه ای ندارند ، بنابراین بین برادران وخواهران طبیعی، توارثی وجود ندارد. همچنین بین فرزندان طبیعی و نامشروع پدر و مادر و فرزندان مشروع وناشی از ازدواج صحیح آنان رابطه ای نسبی وجود ندارد و از لحاظ ارث ، توارث میان آنان وجود ندارد . ولی چنان که خواهد آمد ، بین آنان تحریم ازدواج وجود دارد و از نظر حرمت نکاح نسب ناشی از زنا با نسب ناشی از نکاح صحیح یکسان شناخته شده است . قانون مدنی نیز در ماده 1045 حرمت نکاح بین اقارب نسبی ناشی اززنا را پذیرفته است. آنچه درمورد محرومیت از ارث ولد زنا گفته شد ، عقیده فقهای امامیه است ، لیکن بر خلاف این نظر ، اکثر فقهای عامه معتقدند که ولد نامشروع در ارث مانند ولد ملاعنه است .یعنی بین او و پدرش توارث موجود نیست، ولی بین فرزند و مادرش توارث برقرارمی باشد.[230] اهل سنت معتقدند که ولد ناشی از زنا فقط از ارث پدر طبیعی خودمحروم است.  اینها معتقدند که در زنا فقط بین فرزند و پدر طبیعی عدم نسب وجود دارد و چون زن نیز با مرد ارتباط سببی ندارد، مادر وفرزند با یکدیگر مربوط بوده و از یکدیگر ارث می برند . زیرا او قبل از جدا شدن ازمادر (از رحم) همانند عضوی از اعضایش می باشداز لحاظ حسی وحکمی حتی اینکه با غذای مادر تغذیه می شود وداخل درخرید و فروش وعتق و غیر آن از تصرفات می شود و به تبع مادر است پس به جانب مادر ارجح است .[231] البته ارثشان بالفرض است جز حنفیه که قائل به رد نیز میباشند، یعنی در تقسیم ارث بین ولد زنا  و مادر واقربای مادریش فقط از جهت فرض که سهم شخص بوده و در قرآن بیان گردیده است ازهم ارث می برند و مادرش نیز فقط از جهت فرض از او ارث می برد.[232] شافعیه نیز معتقد است اگر مادر بمیرد ،فرزندش اگر مذکر باشد همه ی مالش را ارث می برد.[233] ابن حزم علاوه بر موارد ذکر شده عقیده داردکه چنین مادری دارای حق امومت نیز بر این فرزندخواهد بود ، بنابراین واجب است که فرزند نفقه ی او را بپردازد وکلیه حقوقی که باید نسبت به مادر واقعی رعایت  کند درباره ی او نیز باید اجرا کند.[234] ابن تیمیه پا را از این فراتر گذارده و می گوید اگر فرزندی ناشی از زنا باشد چنانچه پدر طبیعی علی رغم اقرار به نامشروع بودن نسب ، او را فرزند خود بنامد ، شرعاً او به چنین پدری ملحق خواهد شد.[235] و در دلیل این مطلب می گوید همچنان که زنا درباره ی مادر که از هم ارث می  برند ثابت می باشد درباره ی پدر نیز این زنا ثابت است وهمچنین به علت اینکه نسب ولد ضایع نشود و ضرر وعاری را به جهت جرمی که مرتکب نگردیده متحمل نشود .وهمچنین بر اساس آیه قرآن که میفرماید:« ولاتزر وازره  وزر اخری »[236] باید بین او و پدرش توارث بر قرار باشد .[237] مبحث دوم : آثار و احکام غیر مالی نسب طبیعی پس از بررسی حقوق مالی فرزند طبیعی در این مبحث آثار واحکام غیر مالی فرزند طبیعی را بررسی می نمائیم تا بتوانیم دراین پژوهش ، تکلیف تمام حقوقی مدنی  را که ممکن است فرزند طبیعی از آنها برخوردار باشد ، روشن نماییم . گفتار اول :ولایت و قیمومت چنانکه گفتیم ، قانون مدنی به پیروی از فقه اسلامی و در راه حمایت از خانواده مشروع و به منظور جلوگیری از گسترش روابط جنسی آزاد وافزایش اطفال نامشروع ، طفل متولد اززنا را ملحق به زانی نمی داند . مفهوم عدم الحاق بنا بر تفسیری که قبل از صدور رأی وحدت رویه دیوان عالی کشور مورخ1376 از آن می شد، این بود که قانون نسب طبیعی طفل نامشروع  را نا دیده می گیرد و آثار قانونی نسب مانند ولایت قهری، حضانت و ارث بر آن مترتب نمی شود. بنابراین تفسیر، حقوق وتکالیفی که در قانون برای اولاد نسبت به ابوین وسایر اقربای خط صعودی شناخته شده بود مخصوص اطفال مشروع بود و اطفال طبیعی که نسب آنان به رسمیت شناخته نشده بود ، فاقد این حقوق وتکالیف بودند . قبل از تصویب رأی وحدت رویه مذکور با توجه به اینکه درخصوص ولایت قهری نص خاصی راجع به اطفال نامشروع در قانون مدنی نیامده بود ، مقتضای عدم الحاق ، بنابر تفسیر سنتی ، این بود که نسب نامشروع دارای این اثر نباشد و فرزند نامشروع چون نسبتی با کسانی که باعث تولد وی شده ، نداشت ، لذا ولایت اینگونه اطفال به پدر و جد طبیعی آنان تعلق نخواهد  گرفت . این اطفال فاقد ولی خاص هستند و مطابق  ماده 1218 ق . م باید برای آنان نصب قیم نمود. لیکن رأی وحدت رویه 617-1376 به تبعیت از نظربرخی از فقهای معاصر ، عدم الحاق را منحصر به مورد ارث دانست واز جهات دیگر اطفال مشروع و نامشروع رادر یک ردیف قرار داد. بنا به نظر اکثر فقهای امامیه وعامه ، ولایت از آثار حقوقی نسب مشروع می باشد و به دلیل آن که طفل نامشروع  از نظر شرع نسبتی با ابوین خود ندارد ، از این رو پدر و جد پدری ولایتی بر اینگونه کودکان ندارند. آیت الله فاضل لنکرانی در پاسخ به استفتایی که از ایشان به عمل آمده ، به طور صریح ، ولایت زانی را از ولد زنا نفی نکرده و فرموده است که ظاهراً ولایت و سرپرستی ولدزنا با پدر عرفی است.[238] ولایت بر کودک ونظارت بر مصالح او در فقه به ترتیب اولویت بر عهده افراد زیر است که درصورت نبودن یکی ، ولایت به دیگری منتقل می گردد: 1-پدر و جد پدری ؛ 2-وصی پدر  یا جد پدری؛  3-حاکم شرع؛ 4-مؤمنان عادل.بنابراین ،اگر ولایت پدر نباشد ، ولایت کودک نامشروع برعهده امام خواهد بود . [239] در این زمینه مرحوم آیت الله گلپایگانی معتقد است که اگر کودکی فاقد پدر یا جد پدری باشد ، ولی شرعی اومجتهد جامع الشرایط یا کسی است که مجتهد او را قیم قرارداده باشد .[240] اکثر فقهای امامیه معتقد به عدم ولایت مادر و جد مادری هستند .[241] اما تعداد کمی از جمله ابن جنید معتقد به ولایت مادر وجد مادری می باشند.[242] اکثر فقهای عامه اعتقاد دارند که اگر طفلی پدرو جد پدری نداشته باشد ولایت به عصبه می رسد  که البته درمورد ولد زنا مصداق ندارد . بنابراین ولایت به حاکم می رسد زیرا حاکم ناظر بر مسلمین می باشد .[243] بعضی از فقهای شافعیه ، برای مادر ، ولایت قهری قائل شده و بعد از پدر و جد پدری ، مادر را به عنوان ولی قهری قرار میدهند که بدین لحاظ مسأله ی ولایت طفل نامشروع حل میشود زیرا آنان طفل نامشروع را به مادر منتسب می دانند.[244] همچنین بعضی از فقهای حنفیه درولایت بر نفس بر امور شخصی و غیر مالی درصورت نبودن اقربای ذکور پدر گفته اند ولایت بر مادر تعلق می گیرد ودر صورت نبودن مادر ، خویشان مادری با رعایت درجه ی قرابت ، ولی بر نفس خواهند بود.[245]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...