ج) ترس از افزایش سن و کاهش فرصت ازدواج در شرایطی که جوانی و چهره زیبا مهمترین ملاک انتخاب دختر می باشد (البته جوانگرایی در تمام دنیا وجود دارد)ترس از دست دادن زیبایی و جذابیت، ورود به سنین بالاتر و کاهش فرصت انتخاب و احتمال عدم ازدواج بر افکار فرد سایه می افکند و احساس ناامنی در وی به وجود می آورد. این شرایط فرد را به سوی گزینش ناخواسته سوق می دهد. د) رهایی از تنهایی و اضطراب گاهی برخی افراد به این دلیل ازدواج می کنند که از تنهایی و اضطراب  می ترسند، اکثر انسان ها نمی توانند تنهایی را تحمل کنند و افسرده و پریشان می شوند، به همین دلیل تصمیم به ازدواج می گیرند. این انگیزه گاه در جهت منفی چنان شدت می گیرد که فرد دست به انتخابی تعجیلی می زند. هـ) لجبازی با خواستگاران قبلی گاهی دختر با عدم تایید خواستگاری خاص مواجه می گردد، یا آنکه فردی اظهار علاقه ظاهری می کند، ولی خواستگاری نمی نمایند، در این حال احتمال اینکه دختر  سریع و شتاب زده با فردی دیگر ازدواج کند، بسیار زیاد است، زیرا او با خود می اندیشید که از این طریق بتواند نشان دهد که برای ازدواج هیچ مشکلی نداشته و افراد بسیاری بوده اند که خواستار ازدواج با وی بوده اند. در حالی که این ازدواج ناخواسته، می تواند فرد را تا آخر عمر با مشکلات خاص خود مواجه نماید و زندگی او را تباه سازد. ن) اصرار خواستگار در برخی شرایط خواستگاران، دختر را تحت فشار روحی و اصرار و ابرام قرار می دهند. این امر معمولاً قدرت تحقیق، تفکر و تحلیل را سلب می کند و او را ناخواسته به سوی پاسخ مثبت و ازدواج ناخواسته می کشاند. ر) رهایی از سوالات اطرافیان معمولاً در مجامع عمومی، مهمانی های جمعی یا فامیلی، از دختر سوال می شود که آیا ازدواج کرده ای یا نه؟ چرا؟!… در حالی که اغلب افراد می دانند که خواستگاری و ازدواج، توسط پسران انجام می شود، ولی چنین سوالاتی می تواند موجب اضطراب و ناراحتی دختر شود و شرایط را بر وی تنگ نماید، تا حدی که تصمیم بگیرد خواستگاری را که تمایل چندانی به وی ندارد، انتخاب کند. ز) فقدان خواستگاران متعدد ازدواج ناخواسته برخی دختران به جهت فقد ان خواستگاران مناسب است، لذا در این شرایط، دختری که خود را مقید به انجام خواستگاری از دسوی پسر می نماید، مجبور است که منتظر بماند تا فردی او را مورد پسند قرار دهد، حتی اگر رغبتی به وی ندارد، ازدواج کند. ل) فرار از تحصیل در برخی خانواده که بیش از حد به تحصیل اهمیت می دهند، حتی تحصیلات را جهت پرستیژ خانوادگی ضروری می دانند، والدین اصرار بر ادامه تحصیل دخترشان دارند، در حالی که دختر علاقه ای به تحصیل ندارد و ازدواج را مفری برای رهایی از فشارهای خانواده برای ادامه تحصیل می شمارد، لذا تلاش می کند با ازدواج، ترک تحصیل نماید. خ) ترحم و دستگیری از خواستگار زناشویی را نباید به منظور دستگیری و ترحم به فردی انجام داد، حس ترحم تا چه مدت            می تواند سبب تسکین نیازمندی های دیگر حیات زناشویی باشد.[87] این انگیزه نادرست در واقع به طور غیر مستقیم قدرت انتخاب فرد را تحت الشعاع قرار می دهد. ی) پیروی از لذت نفسانی هر چند برخی دختران می اندیشند ازدواج با فردی که عاشق او می باشد، در واقع اوج خوشبختی و سعادت است، اما در یک تحلیل دیگر می توان بیان داشت از آنجا که عشق، قدرت درک و تصمیم گیری عاقلانه را سلب می کند، نوعی ازدواج کورکورانه، ناخواسته، دور از دقت کافی است. در این شرایط فرد تسلیم لذات پوچ شده و سر به قهرمان دل می سپارد. اغلب چنین ازدواج هایی ناپایدار است. بند دوم: علل خانوادگی الف) رهایی از شرایط نامناسب خانه پدری دختران، در برخی خانواده ها، با احساس سربار بودن، تحمیل فشارهای اقتصادی بر خانواده و حس سرافکندگی مواجه هستند. این احساس که در شرایطی مانند برخوردهای کلامی و اعتراضات مستقیم پدر یا سایر اعضای خانواده (تنی یا ناتنی) اوج می گیرد، می تواند فرد را به این تصمیم نادرست سوق دهد که ازدواج تنها راه رهایی از این مشکلات است، لذا با وجود عدم علاقمندی به فرد مقابل، فقط به جهت ناخشنودی از رفتارها و مناسبات  اعضای خانواده، ناخواسته تن به ازدواج با فردی می دهد که شرایط مناسبی ندارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...