کارآفرینی درون سازمانی، سرمایه های اجتماعی |
2-7) مفهوم کارآفرین در مورد فرد کارآفرین و مجموعه ویژگی های چنین فردی، تبیین های متفاوتی ارائه شده است. از یک منظر می توان گفت که ” کارآفرین فردی است که دارای ایده نو و جدید است و از طریق فرآیند تأسیس و ایجاد یک کسب و کار (شرکت) و قبول مخاطره، محصول یا خدمات جدید را به جامعه معرفی می کند” (احمدپور، 1379: 129). تراپ مان و مورنینگ استار (1989، به نقل از خنیفر، 1385) معتقدند که کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری. کارآفرین فردی است که فرصت ارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکری جدید برای یک مشکل قدیمی را می یابد، کارآفرین فردی است که می خواهد تأثیر اندیشه، محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند. اصطلاح کارآفرین توسط کانتیلون (1730) به مفهوم خوداشتغالی به کار برده می شد که تا فرا رسیدن وضعیت خوب اقتصادی محتمل، تحمل و رویایی با ریسک را می پذیرفت (جزنی، 1386). کارآفرین مبتکر و سازمان دهنده چند ساز و کار اجتماعی و اقتصادی است و ریسک ورشکستگی را می پذیرد (آلبرت شاپیرو، 1975، نقل از احمدی، 1387). کارآفرین کسی است که خوداشتغالی و دیگر اشتغالی ایجاد کند، ارزش افزوده ایجاد کند، خلاقیت و نوآوری کاربردی داشته باشد، فرصتها را به دستاوردها تبدیل کند، منابع و امکانات را به سوی هدف هدایت کند و اید های خلاق را به ثروت تبدیل کند( جعفری نژاد، 1388). از دیدگاه» جان باتیست سی« کارآفرین سازمان دهنده بنگاه اقتصادی می باشد و در عملکرد تولید و توزیع آن نقش محوری دارد. در واقع وی تنها بر اهمیت کارآفرینی در کسب وکار تأکید دارد و کارآفرین را در ارتباط با نوآوری یا ایجاد سرمایه مورد بحث قرار نمی دهد. رابرت لمب نیز مهم ترین ویژگی کارآفرین را تصمیم گیری می داند. از نظر او کارآفرینی یک نوع تصمیم گیری اجتماعی است که توسط نوآوران اقتصادی انجام می شود و نقش عمده کارآفرین را اجرای فرایند گسترده ایجاد جوامع محلی، ملی و بین المللی و یا دگرگون ساختن شعار های اجتماعی و اقتصادی می دانست ( پالمر، 1987، به نقل از نیازی و کهتری،1389). “جفری تیمونز کارآفرین را ایجاد کننده یک چیز ارزشمند از هیچ می داند” (سعیدی کیا، 1382: 18). کار و تلاش عنصر اساسی در نقش آفرینی انسان در طول حیات خویش است و این مهم در نظام ارزشی و دینی همواره مورد تأکید بوده است. با یک نگاه کلی به ویژگی های یک فرد کارآفرین و خصوصیاتی که اسلام از یک انسان با تقوا انتظار دارد، می توان فهمید انسان مؤمن به تمام معنا، می تواند یک کارآفرین باشد چرا که ویژگی های یک کارآفرین، مانند مسئولیت پذیری، دستیابی به درجات بالاتر اجتماعی، تحمل شکست و امید و فعالیت، در اسلام نیز برای موفقیت و کامیابی دنیوی و اخروی به انسان ها توصیه شده است (خنیفر، 1385). “از نظر اسلام، کارآفرین تلاشگری است که با اتکا به نفس و توکل به خداوند بتواند از حداکثر توانایی های جسمی، مادی و تخصصی خود از راه حلال برای منافع خود در جامعه ای که در آن زندگی می کند استفاده نماید” (محبی، 1386 :12). بنابراین می توان گفت کارآفرین فردی است که با فکر و ایده ای خلاقانه و با بهره گرفتن از شناخت فرصت ها و پذیرش ریسک به منظور ارائه خدمت و یا محصول جدید به جامعه، به ایجاد کسب و کاری کوچک، یا بزرگ اقدام می کند. 2-8) اهمیت کارآفرینی ” اهمیت و ضرورت کارآفرینی در خلق ثروت و توسعه جامعه به وسیله صاحب نظران مختلفی چون شومپیتر (1934) مک کلند (1953)، کوگ (1965)، ونیتر (1969)، کرایزنر (1973)، کاسون (1982)، لاوومک میلان (1988)، کیرچوف (1989)، سینگ (1989)، شاور و اسکات (1991)، بالدوین (1995) و آکس (1997) مورد تاکید قرار گرفته است” (نیازی و کهتری، 1389: 13). سیاستگذاران در اروپا و ایالات متحده بر این باورند که برای رسیدن به سطوح بالای رشد اقتصادی و نو آوری کار آفرینی بیشتری نیاز است. چرا که تحقیقات تجربی از روابط مثبت بین فعالیت کار آفرینانه و نتایج اقتصادی مانند رشد اقتصادی و نو آوری حمایت می کند. (وان پراگ و ورسلوت ، 2007 ، به نقل از استربیک و همکاران ، 2010). ” کارآفرینی از منابع مهم و پایان ناپذیر همه جوامع بشری است. منبعی که بر توان خلاقیت انسان ها بر می گردد، از یک سو ارزان و از سوی دیگر بسیار ارزشمند و پایان ناپذیر است. امروزه همگان در یافته اند که جوامعی که بر منابع انسانی نسبت به جوامعی که به منابع زیر زمینی متکی بوده، در بلند مدت موفق تر بوده اند، منابع زیر زمینی در کشورهای جهان سوم بر خلاف مزیت های آن از جمله، موانع توسعه یافتگی محسوب شده است، در صورتی که عدم وجود این منابع در بعضی کشورها باعث شده است تا آن ها با بهره گرفتن از نیروی فکر، خلاقیت و ابتکار و یا در یک محله کارآفرینی از جمله کشورهای پیشرو در جهان کنونی شوند ” (اکبری، 1380 : 171). “به دلیل اهمیت کارآفرینی و تآثیراتی که در ساختارهای متفاوت داشته است. عاملی برای کمک به سازمان ها برای ارتقا سازمانی و استعدادهای کارکنان شان شده است” (شاه حسینی و همکاران، 2009 : 100). با کارآفرینی است که نیازها شناخته می شود و با رفع نیازها، پیشرفت حاصل می شود. کشورهای صنعتی به این دلیل پیشرفته اند که در فناوری اطلاعات پیشرفت کرده اند و توسط آن، هم اقتصاد جهان را در اختیار گرفته و هم تبدیل به قدرت نظامی شده اند و حال فرهنگ جهان را به سوی خواسته های خود هدایت می کنند (حسینی و کاظمی، 1390). حقیقی (1385) پیامدها و آثار مثبت جانبی کارآفرینی را چنین بر می شمارد؛ – رشد اقتصادی و تحرک اجتماعی: طبق نظر شومپیتر عامل رونق چرخه اقتصادی، فعالیت کارآفرینان است. – اشتغال: اگر کارآفرینی یک فرایند دائمی و بلند مدت باشد، نمی توان انتظار داشت که کارآفرینان نقش »شغل آفرینی» را نیز به خوبی ایفا کنند. – پیوند علم و بازار: امروزه ثابت شده است که یکی از بهترین روش ها، استفاده بهینه از علم در بازار، گسترش کارآفرینی فردی و کارآفرینی درون سازمانی است. – گسترش اخلاق در اقتصاد: از آن جا که پایه و اصل اولیه فعالیت کارآفرینی اخلاق است، توسعه کارآفرینی باعث گسترش سرمایه های اجتماعی، صداقت، ازخودگذشتگی و اعتماد خواهد شد. مطالعات انجام شده در آمریکا نشان داده که بیشتر از 95% از ثروت ها از سال 1980به بعد ایجاد شده اند و این در نتیجه کارآفرینی و ایجاد کسب و کار های کوچک بوده است. از نگاه دیگر کارآفرینی موجب اشتغال و توزیع متناسب در آمد می شود، کیفیت زندگی را بهبود و اضطراب های اجتماعی را آرامش می بخشد، هم چنین باعث بهره برداری از منابع و فعال شدن آن ها برای بهره وری عظیم ملی و سود اجتماعی از طریق دولت می شود (سالازار، 1383). اهمیت این مسئله آنگاه مشخص تر میشود که به این واقعیت مهم توجه کنیم که در جهان امروز و در ذیل مبحث توسعه، شاخصهای سخت افزاریو سرمایه های فیزیکی مشهود، جای خود را به قابلیتها و توانمندی های نرم افزاری هم چون خلاقیت، نوآوری، خلق محصولات جدید و ارائه ایده های جدید داده که عموماً در قالب آنچه اصطلاحاً اقتصاد دانش محور خوانده می شود، از نقش و جایگاهی برجسته در رشد و توسعه جوامع مختلف برخوردار می باشند. از این منظر در در شرایط کنونی و در مسیر گذر از یک جامعه صنعتی به یک جامعه اطلاعاتی به جای توجه صرف به بازوی نیروی انسانی، به مغز آن ها توجه شده و در چنین فضایی پدیده کارآفرینی نیز بر مبنای دانایی، توانایی و دانشی که فرد بتواند به میزان بیشتری آن را تولید نماید، مورد تأکید قرار می گیرد (احمدپور ،1382). در واقع، ضمن آنکه کارآفرینی به عنوان یکی از ضروریات هزاره جدید مطرح می باشد (حسینی لرگانی و همکاران، 1387) باید از آن به عنوان عامل رشد و توسعه و نیز یکی از شاخص های مهم در رصد کردن چشم انداز مطلوب هر جامعه یاد کرد که این امر بر تأثیرات عمیق آن در به چالش کشیدن انسان عصر پست مدرن دلالت دارد (کلارک، 2004). به علاوه، تحولات سریع و شتابان اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، پیچیدگیها و رقابتی شدن اقتصاد جوامع، چالشها و مشکلات ناشی از توزیع ناعادلانه درآمد، کیفیت نامطلوب زندگی برخی گروه های انسانی زمینه ای را فراهم آورده تا امروزه انسان کارآفرین به عنوان راه حل اصلی مشکلات مذکور و منبع نامحدود توسعه مورد توجه قرار گرفته و ایجاد رفتار و روحیه کارآفرینی در میان شهروندان مورد تأکید قرار بگیرد (زمانی و همکاران، 1387). نتیجه و حاصل این رویکرد آن است که افرادی تربیت شوند که با خلاقیت و خطر پذیری خود اقدام به نوآوری کرده و راهکار های جدید را جایگزین روش های قدیمی و ناکارآمد قبلی نمایند (مرادی و همکاران، 1387). بدیهی است تحت شرایطی که تفکر و اندیشه ارزش است، جوامعی می توانند توسعه یابند که از منبع انسانی که منشأ فکر و ایده و اساسی ترین عنصر ارزش آفرینی است، حداکثر بهره را داشته باشند (قانع بصیری، 1373).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 05:26:00 ب.ظ ]
|