داوری با درخواست طرفین داوری شروع می شود آن چه که در رسیدگی های داوری دارای اهمیت خاص است و آن را به رسیدگی های قضایی نزدیک می کند ترافعی بودن رسیدگی هاست دلایل و مدارک هر یک از طرفین باید به رؤیت و اطلاع طرف مقابل برسد و هر دو طرف باید حق حضور داشته باشند و از این فرصت برخوردار باشند که اظهارات و دلایل خود را در اثبات ادعا یا دفاع از آن ارائه نمایند[139]. داور اگر از یکی از طرفین اظهاریه ای دریافت کند که برای طرف دیگر ارسال نشده باشد، باید طرف دیگر را مطلع گرداند و به طور معمول، رونوشتی از اظهاریه را برای او ارسال کند. داور همچون دادرس اختیار دارد که دستور بازرسی موضوع دعوا، برای مثال یک محموله یا کشتی، را صادر کند. داور باید به همان ترتیبی با موضوع مطرح شده در نزدش رفتار کند که دادرس منصوب از سوی دولت رفتار می کند. او باید مطلقاً بی طرف باشد. او نباید به نفع یکی از طرفین، جانبداری نشان دهد و نباید به نحوی رفتار کند که یک فرد متعارف را به این نتیجه سوق دهد که او جانبداری می کند[140] و در نهایت داور همچون دادرس پس از ختم رسیدگی، مبادرت به انشای رأی می کند. 5-3 اجرای رأی داوری: یکی از مزایای عمده ی داوری در مقابل سایر شیوه های جایگزین حل و فصل اختلافات، این است که آرای داوری با سهولت بیشتری اجرا می گردد. در حالی که در حال حاضر عقیده بر این است که نتایج حاصل از سایر شیوه های ای. دی. آر به عنوان قرار داد تلقی می شود و در نتیجه در صورت استنکاف از اجرای رأی، ذینفع می تواند بر مبنای قرار داد در دادگاه اقامه ی دعوا نماید، رأی داوری در قلمرو داخلی همچون رأی دادگاه ملی به موقع اجرا گذارده می شود. در داوری های تجاری بین المللی نیز برخلاف احکام دادگاه های خارجی اجرای آرای داوری اصطکاک چندانی با حاکمیت کشورهای محل اجرا پیدا نمی کند. اجرای این آرا با سهولت بیشتر و مشکلات کمتری نسبت به احکام و دادگاه های خارجی اجرا می گردد[141]. بند دوم: میانجی گری از دیگر شیوه ­های جایگزین حل و فصل اختلافات، میانجی گری است که بعد از داوری، پرکاربردترین شیوه ی حل و فصل اختلافات است. در این روش طرفین اختلاف مشکلات و اختلافات خود را با وساطت شخص ثالث حل و فصل می کنند. در تعریف میانجی گری گفته شده است: «مداخله یک شخص ثالث مورد قبول (بی طرف) که اختیاری برای صدور رأی ندارد و به طرفین درگیر در اختلاف برای اینکه به طور اختیاری به حل و فصل دو جانبه قابل قبول راجع به موضوعات مورد اختلاف دست یابند، کمک می نماید[142] » بنابراین در میانجی گری از فرد بی طرف تقاضای اظهار نظر و تصمیم گیری در ماهیت اختلاف نمی شود بلکه او از طریق مذاکره بین طرفین، زمینه را برای رسیدن به تفاهم و مصالحه مهیا سازد. هنر عمده میانجی گر آن است که بتواند فضای رسیدن به مصالحه را ایجاد نماید[143]. چنان چه میانجی در پایان رسیدگی های خود نظری جهت حل اختلاف داشته باشد این نظر، برای طرفین اختلاف    الزام آور نیست بلکه صرفاً جنبه ی پیشنهادی دارد. لذا به گفته ی حقوقدانان: «نظر به این که میانجی در رسیدگی به اختلاف، اختیار اتخاذ تصمیم ندارد، اصولاً نمی توان او را مسئول شناخت. ولی اگر در انجام وظایف خود، جانب بی طرفی و حسن نیت را رعایت نکند در چنین صورتی مسئول خواهد بود[144].» میانجی گری شباهت فراوانی به داوری دارد از جمله این که اراده ی طرفین در انتخاب میانجی گری نقش بسیاری دارد و نیز شیوه ی حل اختلاف همانند داوری، غیرعلنی و خصوصی می باشد اما با این وجود آن چه که باعث تفاوت میان میانجی گری و داوری می گردد نیتجه ی حاصل از رسیدگی آن هاست به این معنی که داور پس از رسیدگی همانند دادگاه رأی صادر می کند و رأی صادره الزام آور است. در واقع داوری روشی ترافعی است اما میانجی گری روشی غیرترافعی است لذا هر گونه حل و فصل اختلاف در نهایت باید با توافق طرفین اختلاف صورت پذیرد و نظر و پیشنهاد میانجی گر برای طرفین الزام آور نخواهد بود. نحوه ی ارجاع به میانجی گری علی الاصول به دو طریق است: 1- قبل از بروز اختلاف و به عنوان یکی از شروط قرار داد اصلی و دیگری بعد از حدوث اختلاف و به عنوان قراردادی مستقل از قرار داد اصلی. میانجی گر در رسیدگی به اختلاف طرفین دارای آزادی عمل بسیاری است تا جایی که می توان گفت هیچ محدودیتی ندارد مگر آن که طرفین اختلاف آن را به نوعی محدود نمایند. البته در صورتی که میانجی گری به صورت سازمانی جریان یابد مقررات مؤسسه یا سازمانی که طرفین بر اجرای قواعد آن توافق کرده اند حاکم بر میانجی گری خواهد بود[145] از جمله سازمان های میانجی گری می توان به سازمان میانجی گری دیوان داوری بین المللی لندن اشاره کرد. ماده 5 این سازمان به میانجی اجازه داده که میانجی گری را با توجه به اوضاع و احوال قضیه و خواسته های طرفین و آنگونه که خود مناسب تشخیص می دهد برگزار نماید. در خصوص شخص میانجی باید گفت در هیچ قانونی بیان نشده که باید دارای چه خصوصیات و ویژگی هایی باشد. اما به نظر می رسد شخص میانجی علاوه بر دانش و آگاهی در زمینه های ارجاعی باید دارای توانایی لازم جهت تعامل با طرفین اختلاف و نیز توانایی کافی برای برگزاری یک رسیدگی غیررسمی اما سریع و منصفانه را دارا باشد. بند سوم: سازش سومین شیوه از شیوه های حل و فصل اختلافات، سازش است. سازش یک روش ساده غیررسمی و انعطاف پذیر است که از طریق آن حل و فصل اختلافات میسر می شود. طبق بند 2 ماده (1) قانون نمونه سازش تجاری بین المللی[146] : سازش به فرآیندی اطلاق می شود که طرفین اختلاف از شخص یا اشخاص ثالثی تقاضا می کنند که به  آن ها کمک کنند تا آن ها بتوانند اختلافات ناشی از رابطه قرار دادی یا حقوقی خود را از طریق دوستانه حل و فصل نمایند. در ماده 33 منشور ملل متحد سازش نیز به عنوان یکی از روش های دوستانه حل اختلافات معرفی شده است. به لحاظ شباهت فراوانی که بین سازش و میانجی گری وجود دارد بعضی از حقوقدانان معتقدند که تفاوتی بین آن دو وجود ندارد[147]. لیکن بعضی دیگر با اشاره به فعالتر بودن نقش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...