زنان ناشزه و احکام آن:

قرآن مجید درباره شیوه برخورد با زنان ناشره و نافرمان سخن می‌گوید و در برابر آنان سه حکم را (به نحو ترتیب) ذکر می‌کند نخست باید آن‌ها را انداز دارد و با سخن مهر آمیز و هشدار دهنده با وظایفشان آشنا ساخت و در مرحله بعدی اگر موعظه تأثیر نداشت، دوری گزیدن از آن‌ها در بستر از پیشنهاد می‌کند و در صورت ادامه سرکشی مرد اجازه دارد با تنبیه بدنی زن را به وظایفش آشنا سازد. در زن ناشزه قرآن کریم راه این‌گونه حلّ را ارائه دهد:

1. موعظه:

ابتدا باید با لحن ملائم او را نصیحت کند و از حقوقی که به گردنش واجب است او را آگاه سازد و برایش بگوید از خدابترس، از نافرمانی و نشوز دست بردار؛ چون اگر ناشزه باشی در این حال در دنیا ،حق نفقات ساقط می‌شود دیگر حق نفقه نخواهید داشت و در آخرت هم خداوند بر اثر این نافرمانی و عدم تمکین تو را مورد بازخواست قرار داده و مآخذه خواهد کرد، پس چه بهتر که آن وظایفی را که خدا به گردنت گذاشته آن انجام دهی.

2. هجرت در خوابگاه:

و اگر نصیحت مؤثّر نشد در بستر خواب به او پشت کند یا این‌که بستر خود را جُدا کند و ترک سخن نماید، امّا ترک کلام نباید بیش از سه روز باشد چون مورد نهی رسول اکرم (ص) قرار گرفته است. امّا هجرت، تا از نشوز برنگشته می‌تواند آن را ادامه می‌دهد به محض این‌که از او سرپیچی برگشت و از شوهر اطاعت نمود دیگر شوهر بیش از آن حق ندارد که از زوجه دور بماند و باید به او کمال محبّت و احترام لازم را داشته باشد.

3. تنبیه بدنی:

باتوجه به مراحل قبل اگر تأثیر گذار نشد می‌تواند او را تنبیه نماید چون در منابع فقهی کلمه ضرب آمده که در فارسی به معنی زدن یا تنبیه کردن است. منتهی اندازه زدن مشخص شده است مرد حق ندارد هر اندازه که دلش بخواهد بزند ضرب باید غیر مبرح باشد یعنی ملائم باشد به گونه‌ای که استخوان را نشکند و جسم را مجروح نسازد و اگر چیزی توسط زدن از زوجه تلف شود زوج آن را ضامن خواهد بود. در بعضی روایات آمده است منظور از زدن با چوب مسواک است دیگر این‌که برای حسی انتقام جویی و دل خنک کردن نباشد بلکه به قصد اصلاح باشد و با آن زدن امید برگشتن زوجه باشد و همین‌طور پشت سر هم در یک جا نباشد بلکه، به صورت پراکنده باشد و از ناحیه سر و صورت پرهیز شود و از مواضع خطر هم پرهیز شود.[288]

نشوز مرد و احکام آن:

پس از بیان نشوز زن و احکام آن به سراغ نشوز مردان و احکام آن می‌رویم تا در پایان با جمع بندی و ابهام زدایی به فهم مجموعه این آیات و راز و رمز تفاوت احکام زن و مرد در نشوز بپردازیم. «وَإِنِ امْرَأَهٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا»[289] و اگر زنی از طغیان و سرکشی یا اعراض شوهر بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم صلح کنند،   و صلح بهتر است، اگرچه مردم بخل می‌ورزند و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.

آیه در یک نگاه:

این آیه در بیان حکم نشوز مردی است، که پاره‌ای از حقوق زوجیت را مراعات نمی‌کند. اگر زن در همسرش علائم سرکشی در انجام وظایف زوجیت و یا اعراض و روی گردانی از او را مشاهده کرد، می‌تواند برای حفظ حریم زوجیّت و بقای پیوند زناشویی از در صلح و سازش با شوهر در آید و با گذشت از بخشی از حقوقش به ادامه زندگی کمک کند. در ادامه آیه برای جلوگیری از سوء استفاده مردان، آن‌ها را به احسان و تقوا سفارش می‌کند. بر خلاف حالت نشوز زن که به مرد اختیار داده شد، تا تنبیه بدنی زن بیش برود در این‌جا زن در صورت نشوز شوهر چنین حقّی ندارد.[290] ترغیب به صلح با تأکید‌های مکرر ادبی نشان اهتمام اسلام به آن است زیرا در این جمله اوّلا کلمه [صلحاً] به عنوان مفعول مطلق تأکیدی ذکر شده ثانیاً با این‌که با این‌که اکتفا به ضمیر ممکن بود با اسم ظاهر در جمله و الصلح خیر بیان شده ثالثاً با کلمه خیر که مصدر یا صفت مشبه است از آن خبر داده شد.[291] در این‌جا باید روایاتی که در ذیل آیه 128 سوره نساء و بیان آن صادر گردیده است، ملاحظه شود. بررسی این آیه و روایات ما را در تفاوت زن و مرد در نشوز، یاری می‌کند. 1- عن أبی عبد الله (ع): النشوز قد یکون من الرّجل و المرأه جمیعاً فأما الذی من الرّجل فهو ما قال الله فی کتابه {وَإِنِ امْرَأَهٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا} و هو أن تکون المرأه عند الرّجل لاتعجبه، فیرید طلاقها، فنقول له: أمسکنی و لاتطلّقنی و أدع لک ما علی ظهرک و احلّ لک یومی و لیلتی، فقد طاب ذلک.[292]

  1. روایت صحیحه حلبی: عن أبی عبد الله قال: سألته عن قول الله عزّ و جلّ (وَإِنِ امْرَأَهٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا) فقال هی المرأه تکون عند الرّجل فیکرهها فیقول لها انّی ارید أن اطلقک فتقول له لاتفعل انّی أکره أن تشْمتُ بی و لکن انظر فی لیلتی فامنع بها ما شئت و ماکان سوی ذلک من شیء فهو لک و دعنی علی حالتی فهو قوله تبارک و تعالی [فلاجناح علیهما أن یصلحا بینهما صلحا] و هو هذا الصّلح.[293]
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...