هر دو برداشت توامان در مفاهیم نسبت و درجه اعمال می شوند. از اینرو یک «مقیاس» خاص اشیامعین و یا وقایع وعملکردهایی  را از نظر اندازه با هم مقایسه می نماید.برخی از این اشیامعین و یا وقایع وعملکردها مطابق با اندازه ی مطرح شده خواهند بود و برخی نخواهند بود. 534/7 اندازه ی مطرح شده بوسیله ی واژه ی  «تجاری» بیان شده است. واژه ی «تجاری» می تواند به طرق مختلفی شرح و وصف شود. دو تعریف ذیل درطول این دوره دادرسی مطرح شدند: -1درگیر شدن در تجارت: هر اقدامی که مرتبط یا در راستای تجارت باشد. 2-تمایل به بازگشت مالی در عوض دست آوردهای هنری ، به دست آوردن سود احتمالی, بعنوان موضوع محض ومطلق از کسب و کار در نظر گرفته شده. 535/7 : هیات منصفه تعریف اول را شایسته ومناسب تلقی می نماید؛ این عبارات شامل ((بازرگانی ))است ،که ممکن است، به نوبه ی خود شرحی بر «خریدو فروش» یا مبادله‌ی کالا یاخدمات و غیره,بخصوص در یک مقیاس بزرگ در نظر گرفته شود،چنین برداشتی از شرح و توصیف “تجاری” نشانگر این مطلب می باشد ،که اساسا” معانی کلمه‌ی “تجاری” با خرید و فروش سروکار داشته و یا با آن مرتبط  و به آن متکی است. ترکیبی از تعریف توسعه یافته ی «تجاری» و شرح و تعریفی از واژه «مقیاس» یک معنااز لحاظ دامنه یا مقدارنسبی،درگیردر فرایند «خرید وفروش »یا مرتبط به آن و تحت شعاع «خرید و فروش» را پشتیبانی می نماید؛ تمامی این موارد پیوندی را با بازارهای تجاری  ترسیم می نمایند. 536/7همچنین ایالات متحده نیز اظهار می نماید، که کلمه مقیاس «تجاری» پیوندی با بازارهای تجاری ترسیم می کند،اگرچه این اضهارات به عناصراول و دوم از تعریف دوم اشاره می نماید،اما معنای دوم” به دست آوردن سود احتمالی” را در نظر نمی گیرد ، زیرا موضوع دوم جدای از دو  تعریف دیگر می‌باشد. 537/7. هیات پنل خاطر نشان می نماید،تعریف دوم که در برگیرنده ی عباراتی نظیر « تمایل به بازگشت مالی در عوض دست آوردهای هنری»و « محض ومطلق » به کاربردهایی از قبیل «هنرمند تجاری»، «فیلم تجاری» یا «نگارش تجاری» اطلاق می‌شود؛در واقع به افرادی که  بیش از اینکه به ارزش هنری کار بیاندیشند،به بازده مالی گرایش داشته وبه اعمالی که اساساً از طریق آن کسب منفعت می‌نمایند؛ و فقط ارزش مالی و تجاری آن آثار منهای ارزش‌های دیگر مدنظر این افراد می باشد. 538/7: از اینرو هیات  پنل تعریف اول پاراگراف 534/7  را مناسب قلمداد می نماید؛ اما ترکیبی از تعریف «تجاری»همراه با تعریف  «مقیاس» مشکلی را بوجود می‌آورد،بدین شرح که مقیاس مفهومی کمی است در حالیکه تجاری مفهومی کیفی دارد، بدین این معنا که به ماهییت اقدامات خاص و معیینی دلالت دارد،که درواقع برخی از این اقدامات خاص و معین تجاری محسوب شده در حالی که برخی دیگر تجاری محسوب نمی‌شوند؛هر اقدام به فروش می‌تواند صرفنظر از ارزش و مقدار آن در این تعریف اولیه تجاری بنظر برسد. اگر واژه ی «تجاری» را صرفا  کیفی قلمداد نماییم،به تمام اقدامات مرتبط و وابسته یا تحت شعاع دادو ستد،ارجاع داده می شود؛ چنین قرایتی واژه‌ی “مقیاس”را از متن خارج می نماید،اقداماتی دریک مقیاس تجاری به تنهایی و همان فعالیتهای تجاری محسوب می گردند؛وعبارت «دریک مقیاس تجاری» تنها معنای «تجاری» خواهدداد؛ استفاده از چنین تفسیری در تمام اصطلاحات معاهده با شکست مواجه می گردد،و مغایر با قاعده‌ی تفسیراثربخش معاهده می باشد. 539/7در موافقت‌نامه‌ی تریپس  هیچ استفاده ا‌ی از  کلمه «مقیاس» به غیراز جملات اول و چهارم ماده 61 نشده است؛اگرچه متن موافقت‌نامه‌ی تریپس نشان می‌دهد،به کرات ازلغت«تجاری»درکناربسیاری از اسامی دیگر استفاده شده است، با این وجود لغت «تجاری» در هیچ جایی از معاهده‌ی فوق با کلمه‌ی «مقیاس» بکار نرفته است. دیگراسامی که واژه‌ی «تجاری» توامان با آنها بکار رفته است، به شرح ذیل می‌باشد: «اجاره تجاری،  اهداف  تجاری، بهره‌برداری تجاری، شرایط تجاری، استفاده غیر تجاری عمومی، بهره برداری اولیه  تجاری، رسوم شرافتمندانه تجاری، ارزش تجاری، بهره برداری غیر منصفانه تجاری، ماهیت غیرتجاری و منافع تجاری مشروع». 540/7مقررات کنوانسیون پاریس(1967)ترکیبی از ماده2.1 موافقت ‌نامه‌ی تریپس  می باشد، که کلمه «تجاری»را در عبارت «تشکیلات تجاری، صنعتی»(به صورت جمع یا مفرد) شامل شده و در عبارت «محتوای تجاری یا صنعتی» و «فعالیت‌های تجاری یا صنعتی» بکار برده شده است. مقررات کنوانسیون بِرن (1971) ترکیبی از ماده9.1  موافقت‌نامه تریپس بوده که در برگیرنده عبارت «هر هدف تجاری» می باشد؛شروط معاهده ی IPIC ترکیبی از ماده35 موافقت‌نامه‌ی تریپس   بوده که عبارت «بهره‌برداری شده به لحاظ تجاری» و «بهره برداری هایی عادی به لحاظ تجاری» را دربر می‌گیرد. 541/7 – متن نشان  می‌دهد که  مذاکره کنندگان فعالیتهای خاصی را از قبیل بهره برداری و اجاره برای تعیین شرح افعال تجاری برگزیده اند. همچنین آنها اسامی گوناگونی را برای کلمه «تجاری» یا «غیر تجاری» برگزیده‌اند، همچون «شرایط، ارزش، ماهیت و  منافع». مشابهاً آنها موافقند که تعهدات مندرج در جمله اول ماده 61 در خصوص بازار «تجاری» جعلی یا استفاده غیر قانونی از حقوق انحصاری بکار خواهد رفت، که از قبل برنامه‌ریزی شده است.این کُنش شامل تمام فعالیت‌های تجاری خواهد بود. علاوه بر این گزارشات ثبت شده از مذاکرات موافقت‌نامه تریپس نشان می‌دهد که این فرمولاسیون در حقیقت (بوسیله ایالات متحده) در مراحل اولیه پیشنهاد شده است. 542/7 -متن نشان می‌دهد که طرفین مذاکره از لغت «اهداف تجاری» در دو ماده در حوزه محافظت از بخشهای خاص حقوق مالکیت فکری استفاده نموده اند,و اینکه  ضمیمه کنوانسیون بِرن (1971)در حال حاضر از این اصطلاح درمقررات منحصر بفرد در جهت محدودیت‌های احتمالی  در حقوق خاص استفاده می نماید. با این وجود، مذاکره کنندگان با اعمال تعهدات  مندرج در جمله اول ماده 61 درخصوص موارد جعل علامت تجاری یا سرقت ادبی که  با (اهداف تجاری ) صورت گرفته اند، موافق نبودند،چرا که در آن صورت  شامل تمام فعالیتهایی که در جهت دست آوردهای مالی و کسب سود می باشد ، نیز خواهد گردید. 543/7- مذاکره کنندگان درمورد  ماده 61 برای استفاده از عبارت مجزای «در یک مقیاس تجاری» به توافق رسیدند؛ این نشان می‌دهد که کلمه «مقیاس» انتخاب سنجیده‌ای بوده و می‌بایست بدان ارزش تفسیری مناسبی داد؛«مقیاس» بر میزانی نسبی دلالت دارد و منعکس کننده‌ی قصد و نیت مذاکره کنندگان در باب اعمال محدودیت‌هایی بر تعهدات مندرج در جمله اول ماده 61به اندازه جعل علایم تجاری و سرقت ادبی از آثار حمایت شده دارد، از اینرو، درحالیکه کلمه «تجاری» کلمه‌ای کیفی است اگر به تنهایی با این لغات استفاده شود اشتباهاتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...