2-8-1- منشا پیدایش فرآیند اوراق بهادارسازی دارایی­‌ها

نخستین مورد ثبت شده از خلق فرآیند اوراق بهادارسازی دارایی­ها، به وسیله موسسه ملی وام­های رهنی دولتی[16] در ایالات متحده آمریکا در سال 1970 صورت گرفته است. موسسه یادشده “گواهی سهیم بودن[17]” که نوعی اوراق بهادار مبتنی بر وام­های رهنی و تضمین شده توسط وام­های رهنی اداره مسکن فدرال[18] و اداره امور سربازان جنگی[19] است، توسعه داد. “گواهی سهیم بودن” با پشتوانه وام­ها، نشان دهنده مالکیت مستقیم در یک سبد وام­های رهنی است که از نظر سررسید، نرخ بهره و ویژگی­های کیفی مانند هم دارند. روند کار به این صورت است که سبد به یک “شرکت ضامن[20]” واگذار شده و گواهی­های مالکیت به طور مستقیم به سرمایه ­گذاران فروخته می­شوند؛ به طوری که هر گواهی­نامه حاکی از یک طلب در برابر تمام مجموعه دارایی­ها است (Greenbuam, 1995). بعد از آن بانک­ها به این بازار پیوستند. در سال 1977 بانک آمریکا[21] نخستین گواهی سهیم بودن بخش خصوصی را منتشر کرد که مبتنی بر وام­های رهنی متعارف بود. تا سال 1985 اقدامی در جهت اوراق بهادارسازی دارایی­ها به وسیله بانک­ها صورت نگرفت. لازم به یادآوری است، تاکنون اوراق بهادارسازی دارایی­ها از سوی بیش­تر نهادهای مالی مورد پذیرش قرار گرفته است و حتی برخی از بورس­های اوراق بهادار نیز در حال روی آوردن به دادوستد اوراق قرضه مبتنی بر دارایی­ها هستند. (Vinod, 2004)

2-8-2- دلایل توجه به پدیده اوراق بهادارسازی دارایی­‌ها

پدیده اوراق بهادارسازی دارایی­ها در گذر زمان تکامل یافته و در حال حاضر نیز به شدت در حال گسترش است. دلایل زیادی را می­توان برای توجیه این روند برشمرد. بازارهای مالی در واکنش به نیاز جهت افزایش تعداد سرمایه ­گذاران در بازار گسترش پیدا کرده­اند. طبق یک قانون ساده بازار، در صورت افزایش تعداد سرمایه ­گذاران، سهم هر سرمایه­گذار از کل بازار کاهش می­یابد. زیرا افزایش حجم و اندازه بازار به معنای تقویت مبنای فعالیت عده بیش­تر سرمایه­گذارانی است که نیازمند ابزار مالی با سرعت نقدشوندگی بالا و درک راحت­تر هستند. این دو نیاز، زمینه تکامل ابزارهای مالی را فراهم آوردند. ابزارهای یاد شده دارای این ویژگی هستند که مطالبات مالی را به اسناد و ابزارها نقدشونده، قابل درک و همگن تبدیل کرده و گاهی اوقات نیز دارای مدارکی مبنی بر سطح کیفیتشان از لحاظ رتبه­بندی اعتباری یا بیمه خطر احتمالی هستند و دیگر این که جهت برقراری تناسب و سازگاری با بودجه همه افراد، به صورت واحدها و اجزای کوچک­تر از نظر ارزش موجود هستند. برخی از دارایی­ها در مقایسه با بقیه آنان جهت تبدیل به اوراق بهادار نمودن آسان­تر و مناسب­تر به نظر می­رسند. با این توصیف، می­توان گفت که اوراق بهادارسازی در یک معنای کلی، جز ضروری حوزه مسایل و موضوعات مالی است و عنوان این مطلب که فرآیند اوراق بهادارسازی دارایی­ها دربرگیرنده تمام طیف­های موجود در قلمروی اسناد و ابزارهای مالی بوده، حقیقتی انکار نشدنی است. در نتیجه می­توان این موضوع را به کل بازار مالی نیز تعمیم داد. دلایل زیادی وجود دارد که می ­تواند گویای علت افزایش جذابیت این پدیده مالی باشد. چهار گروه عمده که از اوراق بهادارسازی دارایی­ها منتفع می­شوند، شامل شرکت­های تجاری، بانک­ها، بیمه­ها و دولت هستند (فیصل احمد منجو, 1386).

2-8-3- مزایای اوراق بهادارسازی دارایی­‌ها

اوراق بهادارسازی دارایی­ها از جمله روش­هایی است که احتمال دارد یک شرکت جهت تامین مالی، از آن استفاده نماید. به طور کلی دلایل زیر را می­توان به عنوان انگیزه­های اوراق بهادارسازی دارایی­ها برشمرد (فیصل احمد منجو, 1386):

  1. افزایش بازدهی سرمایه: معمولاً فرآیند اوراق بهادارسازی دارایی­ها نسبت به تامین مالی به شیوه سنتی ترازنامه­ای[22] به سرمایه کمتری نیاز دارد.
  2. افزایش روش­‌های تامین مالی: در صورت عدم وجود سایر اقسام تامین مالی در شرایط رکودی، بانک­ها اغلب تمایلی به اعطای تقاضای وام ندارد و طی دوران رونق اقتصادی نیز در اکثر مواقع نمی­توانند پاسخ­گوی مشتریان خود باشند.
  3. بهبود بازدهی دارایی­‌ها: فرآیند اوراق بهادارسازی می ­تواند منبع ارزانی برای تامین مالی باشد، گرچه این موضوع به هزینه­ های مربوط به منابع تامین مالی جایگزین ارتباط دارد.
  4. متنوع نمودن منابع مالی دست یافتنی: به طوری که وابستگی به منابع بانکی یا وجوه اندک نهادهای مالی کاهش می­یابند.
  5. کاهش میزان مواجهه با ریسک اعتباری: برای دارایی­های خاص (برای نمونه، زمانی که نوع وام­دهی مرتبط با ترازنامه توسعه می­یابد، اوراق بهادارسازی دارایی­ها می ­تواند موجب حذف برخی از دارایی­ها از ترازنامه شرکت گردد).
  6. هماهنگی و تنظیم منابع مالی جهت دستیابی به انواع معینی از دارایی­‌ها: از لحاظ فنی، دارایی­های رهنی دارایی­های 25 ساله هستند و بخشی از آن­ها بایستی با ابزارهای بلندمدت تامین مالی شوند. معمولاً اوراق بهادارسازی دارایی­ها موجب تقویت روش­های تامین مالی با سررسید بلندمدت­تر از آن­چه که در سایر بازارها وجود دارند، انجام می­شود.
  7. کسب مزیت نظارتی و سیاست­‌گذاری: از آن­جایی که معمولاً فرآیند اوراق بهادارسازی دارایی­ها مخاطراتی که موجب نگرانی برخی از ناظران و قانون­گذاران می­شود، برطرف می­نماید، از نظر وجود برخی از شیوه ­های تامین مالی می ­تواند منافعی را به دنبال داشته باشد (در کشور انگلستان شرکت­های وام ساختمان[23]، فرآیند اوراق بهادارسازی دارایی­ها را به عنوان ابزاری جهت کنترل موانع موجود در برابر توانایی­های تامین مالی وسیعشان مورد توجه قرار می­ دهند).(فیصل احمد منجو, 1386)

2-8-4- تاثیر اقتصادی اوراق بهادارسازی دارایی­‌ها و مزایای آن برای دولت‌­ها

دولت می ­تواند از تکنیک اوراق بهادارسازی که در زمینه اجرای سیاست­های عام­المنفعه، فواید و کاربردهای بالقوه­ای دارد، بهره ببرد. این کاربردها شامل تامین مالی کاراتر، اصلاح و بهبود ترازنامه، مدیریت بهتر ریسک و بهبود سیاست مالی است. وجود این عوامل موجب محدود شدن گستردگی مزایای یاد شده می­گردد. نخست، توانایی دولت در اخذ مالیات، این امکان را فراهم می­سازد که با هزینه­ های اندک اقدام به استقراض نماید. بنابراین در شرایطی که نیازهای مالی دولت قابل پیش ­بینی باشد، بهره­ گیری از تکنیک اوراق بهادارسازی، گزینه­ای پرهزینه خواهد بود. دیگر این­که، کثرت و شدت “میزان ریسک” مالی که وضعیت بودجه دولت را تحت­الشعاع خود قرار می­دهد، امکان برآورد منافع حاصل از مدیریت ریسک ناشی از به کارگیری تکنیک اوراق بهادارسازی را نیز دشوار می­نماید. استفاده از فرآیند اوراق بهادارسازی دارایی­ها جهت افزایش درجه اعتبار مالی، دارای چارچوب خاصی به ویژه در قلمروی کسورات بازنشستگی بوده و تداوم­پذیری و میزان اعتبار سیاست در پیش گرفته شده، عوامل تعیین­کننده موفقیت آن محسوب می­شود. از سوی دیگر، شرط لازم فرآیند موفق اوراق بهادارسازی حقوق بازنشستگی کارکنان دولت، داشتن تاریخچه و شرح حال مخارج پایدار از نظر مالی و نیز مدیریت کارآمد هر یک از “دارایی­های حمایتی و کمکی[24]” است (Nick, 2000).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...