آموزش شهروندی به عنوان یک واقعیت اجتماعی از مولفه های نظام دموکراسی- سیاسی و شاخص کلیدی برای تحقق دموکراسی در حوزه عمومی جامعه مدنی است. آموزش شهروندی به عنوان یک واقعیت اجتماعی در ساختار فرهنگی جامعه ایران در قالب سه شکل ” امتناع شهروندی” و” امکان شهروندی”و” ایجاب شهروندی” رشد کرده است. فرایند آموزش شهروندی به عنوان یک واقعیت تربیتی شامل مقتضیاتی است که در هر دوره ای ازجامعه باید به افرادآن جامعه که عضویت دارند و مطالبات معینی را دنبال می کنند ارائه داد.درواقع زمینه های اصلی و شکل دهنده تربیت یا آموزش شهروندی شامل سنت تاریخی، موقعیت جغرافیایی، ساختار اجتماعی و سیاسی، نظام اقتصادی و گرایش های نوین جهانی می باشد.در واقع سیر تحولاتی آموزش شهروندی از بعد تربیتی در ساختار جامعه ایران از یک سابقه و قدمت تاریخی بسیار غنی برخورداراست. آموزش شهروندی از بعد سیاسی در واقع توسط نظام سیاسی حاکم بر جامعه تعیین و مشخص می شود.حاکمیت از طریق آموزش شهروندی الگوهای توسعه سیاسی جامعه که همان آگاهی و بالا بردن توانایی سیاسی شهروندان به منظور نهادینه ساختن الگوهای انسجام و همبستگی اجتماعی از یکسو وتعمیم پذیری الگوهای مشارکت و توزیع مناسب منابع می باشد، را مد نظر دارد. آموزش شهروند سیاسی در هر جامعه ای هدفش پرورش سیاسی، شکل دادن رفتارهای کودکان و نوجوانان به اقتضای قالب های اجتماعی و سیاسی است، آموزش شهروندی با ارتقاء فرهنگ شهروندی ارتباط مستقیم دارد، این مولفه در جهت دادن رفتار شهروندان و کیفیت مشارکت آنان در امور جامعه به عنوان یکی از الزامات اساسی سرمایه اجتماعی و شاخص های توسعه فرهنگی یافتگی نقش موثر دارد. آموزش شهروندی یک آمیختگی و رابطه تنگاتنگ با اخلاق و روابط اخلاقی دارد. این عنصر از شهروندی علاوه بر زمینه های سیاسی بر روابط اخلاقی بین اعضای جامعه و شرایط یگانگی و همبستگی اجتماعی و اخلاق مدنی ناظر است.در جهان معاصر مفهوم برنامه درسی و تعریف برنامه ریزی درسی، گسترده گردیده، به گونه ای که علاوه بر مواد درسی، کلیه فعالیت های یادگیری و تجارب دانش آموزان را در بر می گیرد (صافی، 1373). فتحی واجارگاه (1381) برخی از مولفه های دانش شهروندی را چنین برمی شمرد از جمله : – آگاهی از نحوه به دست آوردن اطلاعات – آگاهی از عقاید و دیدگاه های احزاب سیاسی – آگاهی از عقاید و دیدگاه های احزاب سیاسی عمده کشور – آگاهی از حوادث و رویدادهای جامعه – آگاهی از قوانین و مقررات اجتماعی – آگاهی از حقوق شخصی و بین الملل

2-18- پژوهش­های داخلی و خارجی

گوازی (1387) به بررسی شناخت شباهت ها و تفاوت های میان شیوه های انتخاب و سازماندهی محتوای برنامه درسی مطالعات اجتماعی و نحوه آموزش شهروندی در مقطع ابتدایی ایران با سوئد پرداخت. وی دریافت: در ایران شیوه انتخاب و سازماندهی محتوا بر اساس رویکرد موضوعات درسی (رشته های مجزا) بوده و محتوای برنامه درسی از علوم اجتماعی گرفته می شود و بر آنچه که مراجع تصمیم گیری برای یادگیری بچه ها می دانند، مبتنی است، در حالی که در سوئد مبتنی بر موضوع و بر اساس رویکرد تلفیقی بین رشته ای انجام می پذیرد و جهت سازماندهی تلفیقی برنامه درسی علوم اجتماعی همه رشته ها درگیر در برنامه درسی با مطالعه موضوع معینی در برنامه واحدی به نام مطالعات اجتماعی با هم پیوند می خورند. از ویژگی های آموزش شهروندی در ایران وجود مدیریت متمرکز بر سیستم آموزشی؛ عدم مشارکت دادن کلیه ذی نفعان در تهیه، اجرا، و ارزیابی برنامه ها، استفاده ناکافی از روش ها و شیوه های فعال و مشارکت جویانه و تکیه بر کتاب و جزوه محوری؛ و عدم توجه به موضوع ها و مفاهیم مرتبط با تربیت شهروندی و جهانی در کتاب های درسی و برنامه های آموزشی مدارس است. در حالیکه آموزش شهروندی در سوئد به شیوه تلفیقی و مبتنی بر رویکرد میان رشته ای، مشارکتی و تعاملی است که با زندگی افراد در ارتباط بوده و در محیطی آزادانه حاکی از احترام متقابل و مبتنی بر اصول انسانی، اخلاقی و جهانی است. و از چالش های تنوع اجتماعی آگاه بوده  علاوه بر مدرسه با همکاری والدین، جامعه و سازمان های غیر دولتی در راستای تربیت شهروندی جهانی جهت زندگی در دهکده جهانی صورت می پذیرد. لطف آبادی (1385) در بررسی آموزش شهروندی ملی و جهانی همراه با تحکیم هویت و نظام ارزشی دانش آموزان نشان داد که گروه های قابل توجهی از نوجوانان و جوانان دانش آموز ایرانی دچار ضعف های اساسی در هویت اجتماعی و مدنی و گرفتار نگرش های ضد اجتماعی و خلافکاری و روحیه سرکشی هستند. در چنین وضعیتی، آموزش حقوق و مسئولیت های محلی و ملی و جهانی در جوانب گوناگون شهروندی در برنامه درسی و فعالیت های کلاس و مدرسه و آموزش رفتار مبتنی بر تفکر درست، مسئولیت پذیری و تصمیم گیری اندیشمندانه ضرورت دارد. فتحی واجارگاه و واحد چوکده (1385) در بررسی شناسایی آسیب های تربیت شهروندی در برنامه درسی پنهان از دیدگاه معلمان متوسطه زن شهر تهران دریافتند که: جو اجتماعی، ساختار سازمانی، تعامل میان معلم و دانش آموز از اساسی ترین آسیب های تربیت شهروندی می باشد. سپیانی، سعادتند و کریمی (1386) به بررسی شیوه های آشناسازی دانش آموزان دوره متوسطه فریدونشهر با حقوق شهروندی پرداختند. نتایج نشان داده بود که آموز شهای اجتماعی، آموزش های فرهنگی، آموزش های اداری ـ سیاسی و آموزش های اقتصادی در آشناسازی دانش آموزان با حقوق شهروندی موثر بوده است. اسفندیاری (1382) به بررسی شناسایی مهارت های زندگی مورد نیاز بزرگسالان از دیدگاه صاحب نظران تعلیم و تربیت، کارشناسان برنامه ریزی درسی متوسطه نظری و دانش آموزان شاخه نظری دبیرستان های بزرگسالان دولتی شهر تهران پرداخت، نتایج موید آن بوده که در شناسایی انواع مهارت های زندگی در شش طبقه مهارت های ذهنی ـ شناختی، فردی ـ زیستی، ارتباطات میان فردی، مهارت های زندگی خانوادگی، مهارت های محل کار و شهروندی. مهارت های فردی ـ زیستی در اولویت اول، مهارت های محل کار در اولویت دوم و مهارت های ذهنی ـ شناختی در اولویت سوم قرار گرفته است. دیبا (1381) در بررسی ویژگی های شهروند خوب جامعه ایران از دیدگاه معلمان مدارس و میزان انطباق برنامه ی درسی مدارس با این ویژگی ها نشان داده است که ویژگی های مطرح شده توسط محقق برای جامعه ایران از دیدگاه مخاطبان مهم و اساسی ارزیابی شده است. نتیجه دیگر آن که در مراحل طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامه ها توجه کمی به پرورش ارزش های شهروندی می گردد و اصلاحات اساسی در این زمینه اساسی و ضروری می باشد. حکیم زاده، کیامنش و عطاران (1386) به بررسی محتوای کتب درسی دوره راهنمایی با توجه به مسائل و مباحث روز جهانی در حوزه برنامه پرداختند. نتایج حاکی از آن بود که به آموزش های محیطی و آموزش چند فرهنگی بیش از حد انتظار، به آموزش شهروندی و آموزش توسعه در حد انتظار، به آموزش سلامت و آموزش برابری و صلح و حقوق بشر و آموزش رسانه ها کمتر از حد انتظار توجه شده است و در درون هر مفهوم نیز مولفه های متعدد به صورت متوازن مورد توجه قرار نگرفته است. طالب زاده نوبریان، ابوالقاسمی و جمالی تازه کند (1391) در بررسی برنامه های درسی علوم اجتماعی در پرورش مهارت های شهروندی به این نتیجه رسیدند که تنها 3 درصد محتوای کتاب های درسی علوم اجتماعی مهارت های مورد نیاز شهروندی را مورد توجه قرار داده است. و شاخص های مهارت شهروندی در محتوای کتاب های درسی از توزیع نرمالی برخوردار نیستند. قلتاش، فرخی نژاد و صالحی (1389) در پژوهشی تحت عنوان بررسی میزان توجه به مولفه های حقوق بشر در کتب تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی به این نتیجه رسیدند که مولفه های حقوق بشر که خود از مصادیق تربیت شهروندی هستند توجه لازم صورت نگرفته است. برون[12] (1996)درکانادا به بررسی شهروند مطلوب پرداخته است و ویژگی هایی نظیر توانایی برای مذاکره و مشارکت با دیگران، احترام به تفاوت ها و تضادها، گوش دادن سازنده به دیگران، بیان عقاید و ایده ها، داشتن عقاید مستقل، عقل مستقلانه و مسئولیت پذیری، دانش درباره نحوه عملکرد دولت وآگاهی از عقاید و دیدگاهای سیاسی را برای شهروند مطلوب عنوان نموده است. لی[13] (1996) در سطح آسیا به بررسی مولفه های شهروند خوب پرداخته و مواردی همچون آگاهی از مسایل و مشکلات جامعه، مشارکت فعال در امور جامعه، مسئولیت پذیری، رفتار مبتنی بر اخلاق، پذیرش انتقاد، توانایی انتقاد،توانایی تصمیم گیری آگاهانه، آگاهی از حکومت و دولت، حس وطن پرستی، پذیرش مسئولیت خانواده، آگاهی و دانش نسبت به جامعه جهانی، احترام به تنوع و تکثر فرهنگی را برشمرده است. اتسو[14] (2001) در بررسی تربیت شهروندی در ژاپن نشان می دهد که برنامه درسی تربیت شهروندی در ژاپن بر اساس کتب منتشر شده از سوی وزارت آموزش و پرورش ژاپن صورت می گیرد. علاوه بر این کلاس های تعلیمات مدنی و برنامه درسی شامل وقایع مربوط به مدرسه و فعالیت های شورای دانش آموزی می گردد. و در مدارس دولتی و خصوصی ارزش های ضمنی مربوط به زندگی مدرسه ای نسبت به  ارزش های آشکار مطرح شده در برنامه های درسی تربیت شهروندی از تاثیر بیشتری برخوردار می باشد در مدرسه مدل دانشگاهی فعالیت های همراه با شایستگی هم به طور آشکار و هم به طور ضمنی با اهمیت در نظر گرفته می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...