مزیت رقابتی پایدار، تحلیل استراتژیک |
1-5- الگوی نظری پژوهش یکی از چارچوبهایی که برای کمک به مدیران در خلال تصمیمگیری در خصوص همسو نمودن فعالیتهای فناوری اطلاعات با استراتژی کسبوکار استفاده میشود، توسط مک فارلن و مک کنی (1982) با عنوان “شبکه استراتژیک” مدون شده است. شبکه استراتژیک و تحلیل جایگاه شرکت مکفارلن و مککنی با بررسی تاثیر فناوری اطلاعات بر روی شرکتهای مختلف، دریافتند که فناوری اطلاعات تاثیرات متفاوتی بر روی شرکتها و صنایع میگذارد. از زمانی که شبکه استراتژیک توسط مکفارلن و مککنی در سال 1982 معرفی شد، به طور مرتب توسعه یافت و مورد استقبال بسیاری از پژوهشگران، استراتژیستها، مشاوران و مدیران قرار گرفت. یکی از علل اقبال عمومی به این چارچوب را میتوان در سادگی و قدرتمندی آن دانست. علت دیگر تحلیلهای بیشماری است که بر روی این شبکه به طور مرتب انجام میشود و همچنان در حال توسعه و گسترش است. مکفارلن و مککنی در ابتدا تنها قصدشان بیان تفاوت شرکتها و صنایع در برخورد و سرمایهگذاری بر فناوری اطلاعات و یا به قول خودشان ارائه “رویکردی اقتضایی به مدیریت فناوری اطلاعات” بود. اما کاربردهای متنوع دیگری برای این چارچوب پیدا شد، و همچنان میشود. هم اکنون این چارچوب به عنوان ابزاری استاندارد در تحلیل استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات در سازمانها محسوب میشود، و دامنه کاربرد آن بسیار گسترش یافته است. نکته لازم به ذکر این است که متاسفانه در ایران توجه چندانی به این چارچوب نشده است و دانشجویان و مدیران آشنایی چندانی با آن ندارند. شاید یک دلیل آن سلطه رویکرد فناورانه و غیراستراتژیک بر ادبیات و عملیات فناوری اطلاعات در کشورمان باشد. شبکه استراتژیک مک فارلن نشان میدهد که سازمانها از فناوری اطلاعات به روشها متفاوتی بهره میبرند. برخی از آنها کمترین سرمایهگذاری را بر روی آن انجام میدهند و تنها به استفاده از سیستمهای پردازش مبادلات پایهای بسنده میکنند؛ و برخی دیگر از سازمانها از آن به عنوان سیستمهای اطلاعاتی مهمی که فرآیندهای کسبوکارشان را موثرتر و کارآمدتر میسازد مینگرند. برخی دیگر هم از سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات به عنوان ابزار و سلاحی استراتژیک، به منظور خلق و حفظ مزیت رقابتی پایدار، استفاده میبرند. در این چارچوب دو عامل بسیار مهم برای مدیریت فناوری اطلاعات در یک سازمان تلقی میشود. عامل نخست تاثیر فناوری اطلاعات بر عملیات روزمره کسب وکار سازمان است. برخی از سازمانها که فرآیندهای کسب وکار آنها با زیرساختهای فناوری و سیستمهای اطلاعاتی گره خورده است این مورد قابل درک است. به طور نمونه برخی از شرکتها اگر تنها برای چند ثانیه سیستمهای اطلاعاتی و یا زیرساختهای فناوری آنها دچار وقفه شود، در ارائه خدمات و تولید محصول تاثیر جبران ناپذیری بر سازمان خواهد گذاشت. در چنین سازمانهایی قابلیت اطمینان زیرساختهای فناوری و سیستمهای اطلاعاتی باید نزدیک به 100% باشد، و تحمل خطا در چنین سازمانهایی بسیار پائین است. به اصطلاح کیفیت عملیات فناوری اطلاعات در چنین سازمانهایی خطا-صفر بایستی باشد. امروزه بانکها، نمونهای از چنین سازمانهایی هستند. از طرفی دیگر سازمانهایی هم یافت میشوند که در صورت بروز اشکال و وقفه در عملیات فناوری اطلاعات آنها، حتا برای مدتی طولانی تاثیر جبران ناپذیری بر فرآیند و عملیات کسب وکار آنان نخواهد گذاشت. بنابراین کسب وکار به عملیات خود به طرق دیگری ادامه میدهد. عامل مهم دوم در مدیریت فناوری اطلاعات، اقدامات و تحقیقاتی است که اهمیت و تاثیر استراتژیک بر سازمانها خواهد گذاشت. اما در برخی از سازمانها، پروژههای توسعه برنامهها و سیستمهای اطلاعاتی کاربردی هستند اما استراتژیک نیستند. مک فارلان و مک کنی (1982) چهار دسته از سازمانها را شناسایی کردهاند که فناوری اطلاعات تاثیرات متفاوتی بر روی آنها میگذارد. نمودار زیر این تقسیم بندی را براساس دو معیار یا طیف، تاثیر فناوری اطلاعات بر عملیات سازمان و تاثیر آن بر استراتژی سازمان، در یک جدول دو در دو نشان میدهد. نمودار 1-1- شبکه استراتژیک
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 10:52:00 ق.ظ ]
|