فصل سوم:تاریخچه ومقایسه حق مؤلف درایران وفرانسه

مبحث اول : بررسی شکل گیری قوانین حقوق پدیدآورندگان در اروپا

با توجه به مطالعه کتاب ها و رویدادها و وقایع طولانی که در شکل گیری حقوق پدیدآورندگان یا در به وجود آمدن هر قانون دیگر می توان پیش بینی کرد می بینیم بوجود آمدن این قانون کاری نبوده است که یک شب انجام شود بنابراین در این بخش سعی خواهم کرد ابتدائی ترین قوانین و مقررات ثبت شده درباره حقوق پدیدآورنده را مورد بررسی قرار دهیم.

مبحث دوم:نخستین اختلاف قضایی ثبت شده در اروپا درباره حقوق مؤلف

نخستین اختلاف قضایی ثبت شده در اروپا بر سر حقوق مؤلف مربوط به یک کتاب به سال 567م می شود. در آن سال یک طلبه مسیحی ایرلندی به صومعه ای می رود و بدون اجازه از روی کتابی نوشته «راهب سالتِر»  نسخه برداری می کند. راهب زمانی که به این امر پی می برد، از طلبه می خواهد تا نسخه جدید را به او تحویل دهد، اما طلبه مسیحی نمی پذیرد، راهب نزد شاه شکایت می برد و شاه دستور می دهد تا نسخه جدید تحویل راهب شود و طلبه به این حکم عمل می کند.[51]

مبحث سوم:نخستین قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان در اروپا

طبیعتا برای این که بتوان از اثری حمایت کرد باید آن اثر به چاپ می رسید یا نوشته می شد. پس از بوجود آمدن دستگاه چاپ و اختراع چاپ بسیاری از افراد رو به نوشتن مطالب و نظرات و دیدگاه های خود کردند. با این حال ویراستاری آثار نویسندگان کلاسیک، تطبیق متون و بازنگری آنها نیازمند دانش و تخصص بود. گاهی خود ناشر دانش کافی برای ویراستاری و بازنگری متون را داشت ولی اگر ناشر چنین دانشی را نداشت مجبور بود افرادی را استخدام کند که به ویراستاری و آماده سازی متون بپردازند و به آنها پول پرداخت کند. طبیعتا اگر کسی خود چنین دانشی را داشته باشد و دیگران را استخدام نکند هزینه های چاپ و انتشار برای وی ارزان تر از کسی خواهد بود که به دیگران برای ویراستاری پول پرداخت می کند. از این افراد می توان به جان ایسیرایی ناشر کتاب های سیسرو اشاره کرد که بعد از این که این کتاب ها را ویراستاری می کرد و وارد بازار می نمود چاپخانه های دیگری با کپی برداری از کتاب های انتشار یافته توسط وی خیلی ارزانتر (به دلیل این که برای ویراستاری هزینه ای پرداخت نمی کردند) از وی همان کتاب را وارد بازار می کردند. در نتیجه وی نزد دولت جمهوری ونیز شکایت برد و در 1469 سنای ونیز حقوق انحصاری چاپ و نشر کتاب های سیسرو پلینی را به مدت 5سال به او واگذار نمود. به این ترتیب برای نخستین بار دولتی با وضع قانون، از حقوق یک پدیدآورنده حمایت کرد. این حمایت فقط برای دو کتاب و برای مدتی محدود، یعنی 5سال معتبر بود و فقط در درون مرزهای یغمان جمهوری اعتبار داشت، اما به هر حال زمینه مناسبی را فراهم آورد تا چند قرن بعد، قوانین حمایتی بشر تدوین گردد.[52] تقاضای ثبت انحصار نشر کتب از دولت ونیز به سرعت به عادت و روال عادی و جاری تبدیل شد. و می توان گفت دادن حق و حقوقات ناشر به کتاب جز قوانین عادی آن کشورها محسوب گردید و در سال 1491 دولت ونیز اعضای چاپ و نشر کتاب فارینکس را به نویسنده آن، پیتر راوینایی واگذار نمود تا خود با هر ناشری که مایل است همکاری کند و اثرش را چاپ نماید. شاید این نخستین حق مؤلفی بود که به طور مستقیم به نویسنده ای واگذار شد.

مبحث چهارم:بررسی نخستین قراردادهای دوجانبه بین کشورهای اروپایی

با توجه به این که در کشورهای اروپایی آثار نویسندگان فرانسوی بیش از آثار دیگر کشورها مورد سرقت ادبی قرار می گرفت و آثار نویسندگان این کشور گاهی با ترجمه و در بعضی از کشورها به دلیل تشابه زمانی بدون ترجمه به چاپ می رسید بنابراین دور از ذهن نبود که فرانسه پیشگام باشد در عرصه بین الملل برای حل معضل دزدی ادبی، این کشور تا سال1852 با دولت های هلند، ساردینا، پرتقال، هانوور و انگلستان قراردادهای دوجانبه امضا کرد. در این قراردادهای دوجانبه، طرفین پذیرفتند که از چاپ آثار نویسندگان کشور مقابل بدون مجوز صاحب امتیاز اثر جلوگیری نمایند و مقرر شد که هر گاه اثری در یکی از کشورهای طرف قرارداد تحت پوشش قوانین مربوط به حقوق پدیدآورندگان قرار گرفت به طور خودکار تحت پوشش مشابه در کشور دیگر نیز قرار گیرد.[53]

مبحث پنجم : بررسی تطبیقی بین حقوق فرانسه و ایران درباره حق مؤلف

با توجه به این که فرانسه از کشورهایی است که نظام حقوقی خود را بر نظام رومی-ژرمنی قرار داده است و این کشورها اصولا برای اشخاص حقوقی نیز حق مؤلف قائل می شوند باید بپذیریم که فرانسه نیز حق مؤلف را برای اشخاص حقوقی قائل شده است. برای مثال به موجب بند 2 ماده1-111 قانون فرانسه که بیان می کند : «وجود یا انعقاد قرارداد کار و سفارش تاثیر در بهره مندی از حقوق مؤلف  توسط خالق آن ندارد» می توان این ماده را چنین بیان کرد که اگر شخصی با شرکتی قراردادی ببندد برای کار یا پژوهش و در آن زمینه چیزی را به دست بیاورد، آن حق و حقوق متعلق به شرکت است نه پدیدآورنده آن اثر. حقوقدانان نظرات گوناگونی را ذکر کرده اند ولی به نظر بنده این ماده درست است چون اگر شرکت سرمایه گذاری نمی کرد و آن شخص را استخدام نمی کرد شاید وی هیچ گاه به چنین اثری پیدا نمی کرد. این رویه در فرانسه گسترش پیدا کرده همانطور که می توان در رأی 3جولای 1996 شعبه اول مدنی دیوان عالی در دعوای Areo به خوبی مشاهده کرد. «شخص حقوقی که اثری را تحت نام خود منتشر و بهره برداری می کند در مقابل اشخاص ثالث نقض کننده حقوق مؤلف  دارای حقوق غیرمادی در اثر محسوب می شود.»[54]

گفتار اول:دیدگاه ایران درباره حقوق مؤلف نسبت به اشخاص حقوقی

با توجه به این که طبق ماده588 قانون تجارت مصوب 1311 که اعلام می دارد : «شخص حقوقی می تواند دارای کلیه حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افراد قائل است مگر حقوق و وظائفی که بالطبیعه فقط انسان ممکن است دارای آن باشد مانند حقوق ابوت، نبوت و امثال ذلک» و چون نمی توان گفت که حق مؤلف فقط مخصوص انسان می باشد بنابراین می توان نتیجه گرفت که اشخاص حقوقی نیز می توانند از حق مؤلف برخوردار شوند در حالی که ایران چنین نیست و اشخاص حقوقی به هیچ عنوان نمی توانند مؤلف محسوب شوند بلکه آنها تنها می توانند حق و حقوقاتی که مربوط به اثر دیگری است را بگیرند و در این صورت آنها مالک حق و حقوق آن اثر می شوند و به هیچ عنوان مؤلف نمی توانند شناخته شوند. این در حالی است که در نظام کامل **** اصولا اشخاص حقوقی مؤلف می توانند محسوب شوند و در حقوق فرانسه نیز همانطور که بیان شد شخص حقوقی استثنائا مؤلف محسوب می گردد.

گفتار دوم:آیا دادن حق مؤلف به اشخاص حقوقی مفید است یا خیر؟

این که شخص حقوقی مؤلف محسوب شود از نظر بنده مفید است به این دلیل که اگر شخص بداند خود او صاحب اثر است مطمئنا برای پروژه یا تحقیقی که به دست آورده سرمایه گذاری بیشتری می کند کما انیکه ممکن است بسیاری از مؤلفین نتوانند سرمایه گذاری که باید را انجام بدهند. دلیل دیگر این است که اگر شرکتی بداند که وقتی نیرویی را استخدام می کند تا بر روی پروژه ای تحقیق کند و هر چه او به دست بیاورد متعلق به شرکت خواهد بود نه پدیدآورنده، مطمئنا تمایلش برای این کار بیشتر از زمانی خواهد بود که بداند به هیچ عنوان مؤلف اثر شناخته نخواهد شد. سومین دلیل این است که یک شرکت با توجه به اعتباری که در بازار دارد خیلی راحت تر از یک شخص عادی می تواند اثر را گسترش بدهد و مطمئنا مردم نیز وقتی ببینند اثری توسط شرکتی معتبر به ثبت رسیده بیشتر استقبال خواهند کرد تا یک فرد عادی. به نظر بنده حقیر دادن حق مؤلف به اسخاص حقوقی باعث بیشتر شدن سرمایه گذاری در زمینه اختراع و اکتشافات خواهد شد و این خود باعث شکوفایی خواهد بود در صورتی که اشخاص حقوقی نیز از پدیدآورندگان حمایت همه جانبه را داشته باشند. البته بحث در این زمینه جای تأمل بسیار دارد که از ادامه آن خودداری می کنم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...