مقاله درباره کرامت ذاتی انسان، شبیه سازی انسان |
گروه نخست میگویند: اساساً در زمان نزول آیات و صدور روایات، مردم از اطلاعات جدید پزشکی که کودک حاصل لقاح اسپرم و تخمک است، آگاهی نداشتند و زنِ صاحب رحم را مادر میدانستند. پس مبنای داوری زاییدن بود.(محقق داماد بیتا، 145) مهمترین آیهای که همهی آنها به آن استدلال کردهاند، آیهی 2 سورهی مجادله است «…. ان امهاتهم الا اللاتی ولدنهم»: آنان مادرانشان نیستند. مادران آنها تنها کسانیاند که ایشان را زادهاند. این گروه چنین استدلال میکنند که خداوند مادر را در قرآن چنین توصیف کرده است:« و وصینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امه و وضعته کرهاً» (احقاف/15): انسان را نسبت به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم. مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد. برخی از فقها مانند صاحب جواهر، ولادت را معیار لحوق فرزند به زن دانستهاند )نجفی، 41/398). گروه دوم انتساب فرزند را به مادرش بر اثر دو عامل میدانند: ارتباط تکوینی و وراثتی که به وسیلهی تخمک حاصل میشود، و ارتباط حملی، ولادتی وحضانتی که به وسیلهی رحم محقق میشود. این گروه هر دو عامل را همزمان برای انتساب مادر ضروری میدانند.(نجفی 1375، 398) گروه سوم اعتقاد دارند که ملاک مادر بودن در نظر عرف، مانند ملاک پدر بودن است. بنابراین نوزاد شبیهسازی شده به صاحب سلول منتصب است. (موسوی اردبیلی بیتا، 369) گروه سوم اعتقاد دارند که ملاک مادر بودن در نظر عرف ،مانند ملاک پدر بودن است بنابراین نوزاد شبیه سازی شده به صاحب سلول منتسب است.(معرفت بیتا) 3-8- منشأ انتساب فرزند به پدر حدیثی از رسول اکرم (ص) در این باب داریم که از طریق فریقین روایت شده و عامهی فقهای مسلمان آن را پذیرفتهاند. مفاد حدیث، مستند احکام فقهی فراوانی نیز به شمار میرود. حدیث آن است که فرزند همواره به فراش زوجیت، یعنی به پدر و مادر شرعی خود، منتسب میگردد و ادعای زناکار درباره فرزند شرعی، مسموع نیست و از او بهرهای ندارد. برخی از صاحبنظران درخصوص معنای حدیث اظهار نظر کردهاند که ممکن است به معنی بستر باشد و از » فراش « معنی کلمهی آن نزدیکی اراده شدهباشد و ممکن است معنی آن رابطهی زوجیت موجود بین زوجین باشد.(علوی قزوینی بیتا، 180) تردیدی نیست که حضرت رسول اکرم(ص) در این حدیث در مقام حکم شرعی بودهاند، نه اخبار. از اینرو در اینجا فراش یعنی شوهر قانونی و شرعی. چرا که برای اجرای اماره فراش، اصولاً اثبات مجامعت و نزدیکی بین زن و مرد که امری پنهان است و اقامهی دلیل بر آن متعسر است، لازم نیست. بلکه وجود علقه زوجیت میان مرد و زن کفایت میکند (پیشین ص 196). در قضاوتهای حضرت رسول اکرم (ص) میبینیم که معیار الحاق فرزند به والدین آن بوده است که نخست ازدواج شرعی میان آن دو وجود داشته باشد. دیگر آنکه آنان فرزند را از آن خود بدانند. افزون بر این شرط، شرط دیگری وجود ندارد (نه مشابهت فرزند به والدین، نه امتزاج مائین و نه چیز دیگر). نسب خانوادگی همانطور که گفته شد، امری عرفی است و اسلام آن را امضا کردهاست. در شبیهسازی، اگر انسانی متولد شد، پدر او دهندهی هستهی سلول به شمار میرود. در علمای اهل سنت، و ریاض احمد عوده الله (الاشقر، الاستنساخ فی میزان الشریعه الاسلامیه، ص34) نیز از گفتهی معروف رسول اکرم (ص) « که الولد للفراش» نتیجه میگیرند که اگر زنی شوهردار، فرزند شبیهسازی شدهای به دنیا آورد، شوهر آن زن پدر شرعی آن فرزند خواهد بود. 3-9- شبیهسازی و کرامت انسان حاصل آن که میتوان حداقل در یک شق شبیهسازی، یعنی شبیهسازی در چارچوب زوجیت، از ابهام ادعایی انساب پیشگیری کرد و روابط را به روشنی تعریف نمود. خداوند در آیهی 70 سورهی اسراء میفرماید:« و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیرٍ ممن خلقنا تفضیلاً»: ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم، و آنها را در خشکی و دریا حمل کردیم، و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم. جدیترین دلیل اخلاقی ضد شبیهسازی انسانی در میان تقریباً همهی مخالفان آن است که این کار کرامت انسان را نقض میکند و او را به حد حیوانات تنزل میدهد. زیرا انجام این عمل نیازمند آن است که با انسان نیز مانند خوکچهی هندی و موش آزمایشگاهی رفتار شود. طبق این نگرش، کرامت ذاتی انسان در گرو نحوهی تولیدمثل و شکل باروری و زادن اوست .و تولیدمثل غیرجنسی، کرامت انسانی را نقض میکند. طبق این استدلال، هر جا که نحوهی تولید و زایش برخلاف سنت معمولی باشد، باید حکم به نقض کرامت انسانی داد .این موضوع دربارهی نحوهی تولد حضرت عیسی(ع) مشکلساز خواهدبود. همچنین، طبق آن باید نحوهی لقاح برون رحمی نیز خلاف شرع و حرام شود. نه تنها شبیهسازی انسانی که هر نوع آزمایشی روی انسان غیراخلاقی خواهد بود. به همین سبب، متخصصان اخلاق زیستی به جای مخالفت با این قبیل آزمایشها، کوشیدهاند تا اصولی را تدوین کنند که راهنمای عمل محققان در این قبیل آزمایشها باشد. برآیند این تأملات بیان چهار اصل اساسی حوزهی اخلاق زیستی است که عبارتاند از: 1- :اصل لاضرر،2- اصل سودمندی، 3- اصل علامت، 4- اصل خودمختاری یا استقلال انسان.( www.Nathaneil.org.nz) فصل چهارم: تحلیل و ارزیابی شبیه سازی انسان از نگاه حقوق
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 05:38:00 ب.ظ ]
|