در این رابطه نظرات بسیاری بیان شد. مارک آنسل در مقدمه آخرین چاپ کتابش خاطر نشان می کند که «شکست بازپروری در زندان تقریباً حتمی شده است.»[204] همچنین جرمشناسان و حتّی سیاستگذاران جنایی هم تحقق هدف اصلاح و درمان بزهکاران از طریق کیفر زندان را به یک رویا تشبیه کرده اند.[205] اینگونه بود که حقوقیّون وادار به ایجاد و ابداع گونه های جدیدی از مجازات ها شدند که سودمند تر از زندان باشد. هم نتایج مثبت زندان را با خود داشته باشد  و هم در عین حال عاری از آثار منفی آن باشند. و چنین شد که مجازات های جایگزین حبس شکل گرفت. اشکال مختلفی از مجازات های جانشین حبس از دیرباز در نظام های حقوقی کشورهای گوناگون دنیا به چشم میخورده است امّا به عنوان یک مجازات جایگزین مدّ نظر نبوده اند. به مرور و با تقویت اندیشه جایگزین ها علاوه بر قرار گرفتن تعدادی از مجازات های از پیش موجود، در دایره شمول این اقدامات ، اشکال نو بنیاد دیگری نیز پا به عرصه نهاده و به دنبال دست یافتن به اهداف مجازات ها وارد زرّادخانه کیفری کشور های مختلف شدند. آن تعدادی که از گذشته ها در نظام حقوقی کشور ها وجود داشتند نام جایگزین های سنّتی به خود گرفتند همچون آزادی مشروط و تعلیق . دسته دوّمی که به تازگی ابداع شدند جایگزین نوین نامیده شدند مانند حبس خانگی و پادگان های آموزشی و درمانی. امّا جدا از نامگذاری و دسته بندی این قبیل مجازات ها تمام آنها تنها یک هدف به دنبال داشتند و آن این است که با دوری از آثار مخرب زندان به اهداف واقعی مجازات ها دست یابیم. از آنجایی که بعضی از این شیوه های تنبیهی سالها است که در کشور های مختلف مورد استفاده قرار می گیرند ، تجربیات بسیاری در مورد سودمندی و یا عدم سودمندی آنها به دست آمده است. امّا به طور کلّی در رابطه با مجازات های جایگزین حبس باید گفت که تجربه نشان داده است که بهره گیری از این شیوه ها می تواند مفید به حال فرد و جامعه باشد و با تأثیر بر میزان نرخ تکرار جرم حتّی به میزان کم در بازه زمانی طولانی منافع عدیده ای نصیبمان نماید ، منافعی که چون زنجیره ای در هم تنیده اندو هر یک مؤثر در ایجاد دیگری هستند. ابتدا می توانیم از کوچکترین جزء  و اوّلین حلقه این زنجیره سخن گوییم یعنی خود فرد مجرم. دور نگه داشتن فرد که در هرحال ممکن است مستعد برای یاد گیری و اثر پذیری از محیط به شدّت نامساعد زندان باشد ، بخشیدن حس اعتماد به نفس و ممانعت از مطرود شدن او از بطن جامعه ، کمک به انجام فعّالیّت اقتصادی و ایجاد حسّ مفید بودن ، کمک در جهت آموختن حرفه یا هنری خاص که بعدها می تواند تعیین کننده مسیر زندگی او باشد دور نگه داشتن  فرد از  خوردن برچسب زندانی و مجرم خطرناک ، از آثار مثبت مجازات های جانشین حبس هستند. به علاوه افراد  احساس نمی کند که دیگر آب از سر شان گذشته است و سایرین و حتّی خودشان از خودشان مأیوس و ناامید گشته اند، پس می توانند باز هم دست به ارتکاب جرم و یا جرایمی جدید و جه بسا خطرناک تر از گذشته زنند. در حلقه دوم خانواده قرار دارد. همین که خانواده ای از هم نمی پاشد و موارد طلاق کاهش می یابد، کودکان در کنار والدین خود بزرگ می شوند و فرد مجرم البتّه به شرط  اصلاح درست، تمام جهد خود را در راه تربیت صحیح فرزندانش به کار می بندد تا آنها را از رفتن در مسیر تاریکی که خود پیشتر آن را تجربه کرده است دور نماید، همین که مادر خانه مجبور نیست تا برای سیر کردن شکم کودکان گرسنه خویش که از این پس چشمانشان به دستان وی دوخته شده است ، تن به انجام هر عملی دهد، همین که کلّ خانواده به واسطه وجود یک محکوم و مجرم از جمع دوستان ، آشنایان و کلّ جامعه طرد نمی شوند ، یا اینکه کودکان با نوعی عقده حقارت و خود کم بینی بزرگ نمی شوند و آینده آنان بدین سبب تهدید نمی گردد کفه ترازو را به نفع مجازات های جایگزین سنگینتر میکند. حلقه بعدی جامعه است واحد بزرگ تری که متشکلل از تک تک اجزاء کوچک خود است و برای بهبود و ارتقا به تمامی آنها نیازمند است. هر چه میزان جرمی در یک کشور کمتر باشد امنیّت بیشتری حکمفرما خواهد بود ، افراد را به بودن در اجتماعات ، همکاری با سایرین و مفید بودن برای دیگران ترغیب می کند ، کشور را در مسیر شکوفایی ، پیشرفت و ترقّی علمی ، فرهنگی ، هنری ، اقتصادی و سیاسی قرار داده و از نیروی انسانی به بهترین شکل استفاده می شود. هزینه های گزاف برای زندانی کردن مجرمین صرف نمی شود و در عوض برای مقاصد امنیّتی ، بهداشتی ، آموزشی ، علمی و یا عمران و آبادانی مورد استفاده قرار می گیرد و بدین شکل سطح زندگی افراد بالا تر می رود و احساس آرامش و رضایت بر کلّ کشور حکمفرما می گردد. این مسئله حتّی بر وجهه مملکت در عرصه بین الملل نیز مفید واقع می گردد. در ضمن نباید این مورد را هم نادیده گرفت که با اقدامات درست می توان مانع از این شویم که وقتی در جمعی ، فردی از خانواده یک مجرم که زخم خورده اقدامات و ندانم کاری های اوست ،قرار دارد و حال، او هم در صدد مجرمیّت برآمده است می تواند سایرین را نیز فاسد کند پس بر اطرافیانش اثر گذاری منفی خواهد داشت و آنان را نیز به سوی مسیر خود فرا می خواند در حالی که اگر فرد مجرم آن خانواده به شیوه ای جز حبس مجازات و اصلاح شده باشد بار روانی منفی کمتری بر سایر اعضای خانواده خواهد داشت و کمتر آنان را به مسیر خطا      می کشاند. و در نهایت حلقه آخر جامعه جهانی قرار دارد. اگر کشوری مملو از جرم و جنایت و خشونت باشد بر کلّ منطقه و نهایتاً تمام دنیا اثر منفی می گذارد . حتّی ممکن است در مرحله نهایی به شکل جرایم سازمان یافته بین المللی چهره به جهانیان بنمایانند . نه تنها از آن پس از آن کشور و منطقه به خوبی یاد نخواهد شد بلکه ممکن است در بعد وسیع تر خود منجر شود تا سایر کشور ها به جهت عدم وجود احساس امنیّت، خود را مستحق حمله به آن کشور بدانند ، چیزی که متأسفانه امروزه به وفور دیده می شود. در مقابل این نتایج مثبت، نتایجی منفی نیز به چشم می خورد.از جمله اینکه؛ الف) این قبیل مجازات ها تنها نسبت به مجرمین کم خطر قابل اعمال هستند و مجرمین خطرناک تر به هیچ عنوان مناسب برای بهره گیری از این اقدامات به حساب نمی آیند پس به ناچار همچنان هم باید از مجازات حبس برای آنان استفاده نماییم. ب)تمام جایگزین ها نیازمند یکسری زیر ساخت های اساسی هستند که در ابتدا فشار مالی بسیاری بر دولت و جامعه وارد می سازد. پ)ایراد بسیار مهّم دیگری که در این رابطه وجود دارد برآورده نشدن انتظارات ما از جایگزین ها در کاهش نرخ تکرار جرم است. نمی توان مدّعی شد که این شیوه ها هیچ تأثیری در کاهش بزهکاری مجدد نداشته اند ، در حالی که بر عکس اثر گذار هم بوده اند امّا با این حال آنگونه که ما انتظار داشتیم ، ارقام جرایم کاهش نیافتند و هنوز هم ممالک دنیا با افزایش روز افزون جرم روبه رو هستند. ت)زمانی که محکومین را پیش از اصلاح واقعی درون جامعه نگاه می داریم ، امکان تأثیر گذاری آنان بر سایر افراد و سوق دادن آنان به سمت مسیر اشتباه خودشان وجود دارد . ث)مردم هنوز هم آنگونه که باید نتوانسته اند با مقوله مجازات های جایگزین کنار آیند و آن ها روش هایی ضعیف و غیر مؤثر قلمداد می کنند. بر مبنای این تحقیق اگر بخواهیم به مقایسه و تطبیق اجرای مجازات های جایگزین در دو کشور ایران و آمریکا بپردازیم باید گفت که: 1-در کشور آمریکا تاریخچه استفاده از انواع مجازات های جایگزین بسیار طولانی تر از ایران است و سالها است از در این کشور از شیوه هایی استفاده می شود که به تازگی وارد نظام کیفری ما شده اند و با این حال هنوز هم مورد استفاده قرار نگرفته اند. 2-اشکال مختلف جایگزین ها در هر دو کشور تا حدود بسیاری شبیه به هم هستند و تقریباً در بیشتر موارد شبیه به هم اجرا می شوند. 3-کشور آمریکا از نظر زیرساخت های مورد نیاز برای اجرای مجازات های جانشین چند گامی از ایران جلوتر است و به همین دلیل امکان استفاده از این مجازات ها با سهولت و اثر بخشی بهتری وجود دارد. برای مثال نهادها و مراکز نظارتی و اجرایی مختلف و مأموران مراقبتی بسیاری به منظور کنترل رفتار محکومین وجود دارد و یا منابع مالی بیشتری برای این بخش در نظر گرفته می شود در مقابل از آنجایی که مجازات های جایگزین به تازگی وارد قوانین کشور ما شده است هنوز این زیرساخت ها به حدّی که باید باشند ، نرسیده اند. 4-به ندرت پیش می آید که در کشور آمریکا از یک مجازات جایگزین به تنهایی استفاده شود و اصولاً برای دست یافتن به نتیجه بهتر از چند روش توأم با هم استفاده می شود مانند تعلیق و حبس خانگی به شکل منع عبور و مرور شبانه و یا تعلیق مجازات و در کنارش خدمات عام المنفعه البتّه این مورد در کشور ما هم در مواردی دیده می شود به عنوان نمونه استفاده از تعلیق مراقبتی فشرده به معنای استفاده از مجازات تعلیق و در کنارش مراقبت ونظارت های مورد نیاز است و یا فراهم بودن امکان استفاده از حبس خانگی و نظارت الکترونیکی در کنار هم از جمله این موارد است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...