واضح است که منظور از واژه «مکلفین» افراد عاقل و بالغ است که «قابلیت خطاب» و تکلیف دارند، نه کسانی که بالفعل مخاطب تکلیف قرار گرفته اند. هم چنین، اطلاق غیر مکلف به اشخاص صغیر یا مجنون به این اعتبار است که از قابلیت خطاب و تکلیف بی نصیب و محرومند، نه فقط از این رو که بالفعل خطاب و تکلیف به آن ها تعلق نگرفته است2.( عاملی 1385 ،2) بر همین سیاق، اگر چه مسئولیت در معنای واقعی کلمه مشروط به ارتکاب جرم است، اما این واژه، در مفهوم بالقوه و انتزاعی می تواند درباره کسی به کار رود که نظر به آمادگی روانی و رشد عقلی کافی، از «قابلیت عقاب یا مسئولیت» برخوردار است، هر چند هنوز به جرمی مبادرت نکرده است. برای مثال دو تن از حقوق دانان معاصر در تألیف خود به صراحت واژه «مسئول» را در مورد کسی به کار برده اند که از «قابلیت» تحمل مسئولیت برخوردار است، یعنی دارای ادراک و اختیار باشد. در آغاز اظهار می دارند: انسان بودن، شرط کافی برای مجرم بودن [متهم] نیست، بلکه علاوه بر آن لازم است که «مسئول» یعنی، [برخوردار از] قابلیت مؤاخذه هم باشد.3 (مطهری1388 ،228) به همین منوال، واژه «غیر مسئول» را می توان بر شخصی فاقد رشد یا شعور اطلاق کرد، نه از این جهت که در برابر جرمی که انجام داده است مجازات نمی شود بلکه از این رو که به علت فقدان آمادگی روانی و ذهنی، نا مسئول است، یعنی بر فرض ارتکاب جرم، قادر به تحمل بار مجازات و مسئولیت نیست. بند هفتم: تفاوت میان مسئولیت و مجرمیت مجرمیت که همان سوء نیت است یکی از ارکان متشکله جرم است در صورتی که مسئولیت نتیجه حقوقی جرم است. برای وجود مجرمیت ارتکاب تقصیر جزایی به معنی وسیع کلمه (اعم از تقصیر عمومی یا تقصیر ناشی از بی احتیاطی و بی مبالاتی) که در حقیقت عنصر معنوی جرم را تشکیل می دهد لازم است. اگر تقصیر وجود نداشته باشد مجرمیت نیز وجود ندارد و به علت فقدان عنصر معنوی ارتکاب جرم نیز وجود نخواهد داشت و بنابراین مسئله مسئولیت جزایی نیز به طور کلی مطرح نخواهد شد. بند هشتم:اختلاف میان مسئولیت و قابلیت انتساب این دو اصطلاح را نباید با یکدیگر اشتباه نمود قابلیت انتساب  به معنی داشتن قدرت و استعداد دانستن و خواستن است. قابلیت انتساب بدین معنی است که بتوانیم شخص را از لحاظ جزایی گناه کار بدانیم و ارتکاب جرم را به حساب او بگذاریم. در عمل بسیاری از قانون گذاری ها قابلیت انتساب و مسئولیت جزایی را با یکدیگر اشتباه می کنند به طور ساده می توانیم بگوییم عنصر روانی جرم از دو جزء تشکیل شده است: سوء نیت یا قصد مجرمانه (که در جرایم غیر عمد تقصیر جزایی جانشین آن می شود) و آن عبارت از این است که کسی با علم و اطلاع و به قصد ارتکاب جرم عملی را مرتکب شود و در حقیقت اثبات وجود رابطه میان مجرم و عمل انجام شده است. 3-1-3 سابقه تاریخی مسئولیت به طور کلی وقتی پیدایش جامعه و زندگی اجتماعی بشر را در نظر آوریم متوجه خواهیم شد که قواعد و مقررات حقوق کیفری، قدیم ترین و ریشه دارترین قوانین موجود بشری است که با پیدایش زندگی اجتماعی انسان ها و ملت ها متولد شده و همگام با پیشرفت اجتماعات به رشد حیات خود ادامه داده است. ضرورت وجود حقوق و قوانین موضوعه در جامعه انسانی، مطلبی است که در جای خود به اثبات رسیده است. اصولاً لازمه زندگی افراد با یکدیگر موجب می گردد که برخی به خاطر جلب منفعت بیشتر و یا به دست آوردن موقعیت و مقام بهتر، با دیگر همنوعان خود به خصومت و نزاع بر خیزند و مرتکب اعمالی شوند که از نظر حقوق کیفری، از آن ها به نام جرم و جنایت یاد می شود. به همین جهت از ابتدای حیات جمعی، انسان ها با جرم و جنایت نیز به عنوان پدیده اجتماعی، آشنا شده اند. در کتاب های مقدس مذهبی و داستان ایام باستان، نمونه های فراوانی از جرم و جنایت به چشم میخورد. داستان هابیل و قابیل آیات قرآن مجید مؤید این مدعا است چنان که خداوند کریم در سوره بقره آیه 30 می فرماید: و اذ قال ربک للملائکه- انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا تجعل فیها من مفسد فیها و سیفک الدماء و نحن سبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون، به یاد آر آن گاه که پروردگار تو به ملائکه فرمود من در زمین خلیفه خواهم گمارد ملائکه گفتند پروردگارا! می خواهی در زمین کسانی را بگماری که فساد کنند و خون ها بریزند و حال آن که ما خود تو  را تسبیح و تقدیس می کنیم. خداوند فرمود من از اسرار خلقت بشر چیزی می دانم که شما نمی دانید. بنابراین بدون تردید از همان اوان تشکیل زندگی اجتماعی افراد بشر و به دنبال وقوع تعدی و تجاوز، موضوع مسئولیت کیفری نیز مطرح شده است. النهایه در قدیم الایام طرز تلقی از مسئولیت و نوع عکس العمل اجتماعی بر علیه شخص مسئول، تابع قانون و قاعده مشخصی نبوده و بیشتر جنبه انتقام شخصی داشته است که از ناحیه شخص مجنی علیه و یا افراد و منسوبین او علیه متجاوز و مسئول اجرا شده است. ظاهراً قدیم ترین پندار و افکار حاکم درباره مسئولیت در عهد باستان (مسئولیت جمعی) است. بدین معنی که هر گاه یکی از اعضای گروه های مختلف اجتماعی به حقوق دیگران تعدی و یا تجاوز می کرده، اعضای آن گروه یا قبیله همگی مسئول آن حادثه شناخته می شدند و به همین جهت نزاع دسته جمعی میان آن گروه ها عمومیت پیدا کرده است. آن چه مسلم است فکر جمعی بودن مسئولیت در میان بعضی از ملل گذشته و حال وجود داشته و دارد.. این طرز فکر، هنوز هم در میان بعضی از جوامع و قبایل اهمیت خود را از دست نداده است. در میان این قبایل و مردم، هرگاه کس دیگری را به قتل برساند، بستگان مقتول خشم خود را متوجه برادر و یا خواهر یا پدر یا مادر و سایر بستگان و افراد قبیله می سازند1.( صانعی1384 ،46) در قوانین موضوعه کشورمان آثار فکر مسئولیت جمعی به خوبی قابل رؤیت و ملاحظه است. الحاق و تصویب مقررات قانونی، به عنوان ماده 175 مکرر، به ماده 175 قانون جزای سابق مصوب سال 1313، نمونه ای از این طرز فکر را ترسیم نموده است. بر حسب این ماده قانون، هرگاه در جریان وقوع قتل عمدی، عده ای یا گروهی مداخله داشته باشند، بدون این که معلوم گردد مرتکب اصلی قتل، کدام یک از اعضای آن گروه بوده است؛ قانون گذار همه مداخله کنندگان را مسئول داشته و برای هر یک از آن ها مجازات 3 تا 10 سال حبس در نظر گرفته است1.( کمانگر 1389 ،106) به هر حال، مطالعه تاریخ حقوق، نشان می دهد به تدریج که در حیات جمعی بشر پیشرفتی حاصل شده و انسان ها به سوی شهر نشینی و تمدن روی آورده اند در اثر استقرار حکومت های متمرکز و اطاعت مردم از اصول و مبانی ادیان الهی نظاماتی برای حفظ حقوق و آزادی های آنان به وجود آمده است و با گذشت زمان، کم کم، انسان با تکیه بر نیروی عقل و اراده اش اطاعت و پیروی از مجموعه قواعد زندگی اجتماعی را خواه به جهت حساب گری و مصلحت اندیشی، خواه از روی ناچاری پذیرفته و متعاقب آن به تدریج توانسته است که (مسئولیت) کسانی را که به ناحق به حقوق و آزادی های سایر افراد تعدی و تجاوز کرده اند. مورد توجه قرار دهد و با تعیین انواع رفتار مجرمانه و مضر به حال فرد و جامعه، زمینه مطالعه و بررسی چگونگی مسئولیت مرتکبان جرم را بیشتر فراهم کند. الف) مسئولیت در قدیم الایام. ب) مسئولیت در دوران معاصر.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...