لوبو و ژو[55](2001) میزانی که شرکتها به مدیریت سود می‌پردازند را به عنوان عامل تعیین کننده مهمی جهت تصمیم گیری در ارتباط با میزان افشاء اطلاعات معرفی می‌نمایند. تجزیه و تحلیل‌های تجربی ارائه شده توسط این محققین بیانگر وجود رابطه منفی بین کیفیت افشاء و مدیریت سود در حالت وجود مدیریت سود فرصت طلبانه، همچنین وجود رابطه منفی بین کیفیت افشاء و مدیریت سود در حالت وجود مدیریت سود ناشی از تبادل اطلاعات است . گلوستن و میلگرام[56](1985) در ارتباط با رابطه بین افشاء شرکت و عدم تقارن اطلاعات، مدلی ارائه نموده‌اند که این مدل بیانگر رابطه معکوس بین افشاء شرکت و عدم تقارن اطلاعات می‌باشد. بطوری که هرچه سطح افشاء شرکت افزایش می‌یابد عدم تقارن اطلاعات کاهش پیدا می‌کند . ترومن و تیتمن[57](1988) به روش تحلیل نشان دادند که وجود عدم تقارن اطلاعات بین مدیریت و سهامداران، وضعیت ضروری برای مدیریت سود است. ومیزان مدیریت سود با سطح عدم تقارن اطلاعات افزایش می‌یابد. در واقع می‌توان چنین گفت که هر چه کیفیت افشاء اطلاعات بهتر باشد، عدم تقارن اطلاعات کاهش یافته و بدنبال آن مدیریت سود نیز کاهش خواهد یافت (بداغی، 1387، 178). 2-1-12) اندازه گیری مدیریت سود روش های کشف مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی در بررسی‌های انجام شده روی مدیریت سود، اقلام تعهدی نقش بسیار مهمی دارند. اقلام تعهدی حاصل کسر جریان‌های نقد عملیاتی از سود شرکت می‌باشد، بنابراین با فرض اینکه نتوان جریان‌های نقدی را دستکاری نمود تنها راه دستکاری سود افزایش یا کاهش اقلام تعهدی است. اقلام تعهدی می‌تواند به دو بخش اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری تقسیم گردد . اقلام تعهدی غیراختیاری به طور متعارف به سطح فعالیت بستگی داشته و تحت کنترل مدیران نمی‌باشد در حالی که اقلام تعهدی اختیاری تحت کنترل مدیران بوده و توسط آنان به راحتی قابل دستکاری است (حسنی آذر، 1385). لذا تفکیک اقلام تعهدی اختیاری از کل اقلام تعهدی به عنوان معیاری از مدیریت سود و اعمال آن در واحدهای تجاری از اهمیت خاصی برخوردار است. یک عامل بنیادی در آزمون مدیریت سود در شرکت ها، تخمین عامل اختیار و اعمال نظر مدیران در تعیین سود است. بررسی ادبیات مبتنی بر مدیریت سود، بیانگر وجود رویکردهای متفاوت با شناسه ای مختلف در تخمین و اندازه گیری اختیار مدیریت در تعیین سود گزارش شده است. یکی از مهم ترین این رویکردها، مبتنی بر کاربرد اقلام تعهدی اختیاری بعنوان شاخصی برای تعیین و کشف مدیریت سود در واحدهای تجاری است . هیلی[58] (1985)، دی آنجلو[59](1986) و جونز[60](1991)، در طی انجام مطالعلاتی در زمینه مدیریت سود، با بکار گیری اقلام تعهدی برای کشف مدیریت سود اقدام به ارائه مدل هایی کرده‌اند که در تحقیقات بعدی، بارها آزموده شده اند. در حال حاضر پنج مدل اساسی جهت جداسازی بخش اختیاری از کل اقلام تعهدی و نیز اندازه گیری مدیریت سود توسط اندیشمندان در این حوزه ارائه شده است. با توجه به اهمیت این مدل‌ها در ادامه به شرح و توصیف آنها پرداخته می‌شود : الف)مدل هیلی این مدل در سال 1985 ارائه شده است. در این مدل فرض می‌شود که بخش غیراختیاری اقلام تعهدی از یک فرایند میانگین تبعیت می‌کند. در مدل هیلی برای محاسبه اقلام تعهدی اختیاری ابتدا اقلام تعهدی غیراختیاری از طریق فرمول زیر محاسبه می‌شود: 1)                                      =  1 NDA که در آن: NDAt: اقلام تعهدی غیراختیاری درسال t TA: کل اقلام تعهدی A: کل ارزش دفتری دارایی‌های شرکت n : تعداد سالها در دوره برآورد λ : عبارتست از سال اندیس که دارای بازده (t-1 , …,t-n. t-n +1) میباشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...