1-1 مقدمه در دنیای پویای امروز، سازمان ها به طور مداوم در جستجوی راهی برای سازگار ساختن خود با شرایط جدیدند که آن ها را در جهت بقا در یک محیط رقابتی آماده سازد. رشد اقتصاد دانش محور تأکید بر ارزش اطلاعاتی دارد که مزیت رقابتی ایجاد می کند، این اطلاعات به شرکت ها کمک می کند تا از سرمایه های دانش خود در گذشته استفاده نموده و در آینده به طور اثربخش تری عمل نمایند. در چنین شرایطی از دنیای امروز عجیب نیست که مفاهیمی چون مدیریت دانش به عنوان یکی از محبوب ترین دیدگاه های مدیریت تغییر استراتژیک در اوایل قرن بیست و یکم پدیدار شوند. برای سازمان های مدرن دانش یک منبع استراتژیک است که باید در جهت بقا و حفظ مزیت رقابتی ایجاد گردد (Hung et al ,2010). دراکر (1993) دانش را در کنار سرمایه و نیروی کار به عنوان تنها منبع معنادار اقتصادی در جوامع دانشی مطرح کرد. بنابراین تمرکز بر دانش و مدیریت دانش نیاز اساسی سازمان ها می باشد. سازمان هایی که در زمینه ی مدیریت دانش موفق اند تمایل دارند، دانش را به عنوان یک دارایی مورد توجه قرار دهند و ارزش ها و هنجارهای سازمانی، که خلق و تسهیم دانش را حمایت می کند توسعه دهند (Keran et al,2013). دانش به عنوان یک منبع کلیدی برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار است. در پاسخ به محیط های رقابتی شدید بسیاری از سازمان ها جهت موفقیت کسب و کارشان به استفاده و مدیریت بهتر دانش در سازمان روی آورده اند (Wu,2012). مدیریت دانش، نگهداری و توزیع دانش در یک سازمان را به منظور دستیابی به مزیت رقابتی تسهیل می کند. به عبارتی مدیریت دانش مفهوم گسترده ایست که بیانگر کلیه ی فرآیندهایی که سازمان از طریق آن دانش را گسترش می دهد می باشد که این فرآیندها شامل :کسب، نگهداری و ذخیره، توزیع، تسهیم و کاربرد دانش در یک سازمان است (Keran et al,2013). مدیریت دانش به خودی خود در سازمان پا نمی گیرد .اجرای برنامه های مدیریت دانش نیازمند رهبری و اداره مؤثر دانش در کلیه ی سطوح سازمانی است. در سازمانی که مفهوم رهبری دانش در آن تحقق یافته است، دانش به عنوان یک منبع راهبردی سازمان مطرح می باشد که برای مدیریت این منبع ارزشمند، طرح راهبردی مدونی بر اساس چشم انداز و مدیریت دانش سازمان تدوین شده است (ابطحی و صلواتی ،1385). 2-1 بیان مسئله در اقتصاد مبتنی بر دانش، دانش به عنوان یک فاکتور کلیدی نقش محرک درونی برای رشد و توسعه ی اقتصادی را داراست. امروزه هنر مدیریت در سازمان ها در حال تبدیل شدن به هنر «مدیریت دانش» است به این معنی که یک مدیر صرفاً افراد را مدیریت نمی کند بلکه دانش آن ها را مدیریت می نماید و رهبری یعنی فراهم کردن شرایط مناسب برای تولید دانسته های ارزشمند از طریق تفکر نیروی انسانی و به انجام رسانیدن این کار به طریقی که افراد را به مسئولیت پذیری شخصی ترغیب کند (حسنوی ، اخوان، سنجقی،1389). رهبری یکی از ضرورت های اساسی برای انجام فعالیت های بسیاری از سازمان های امروزی است و در عین حال یک نقش کلیدی در موفقیت سیستم مدیریت دانش بازی می کند، زیرا رهبران در نقش الگویی هستند که رفتارهایشان برای مدیریت دانش تقلید می شود(wong,2005). علاوه بر این از دیگر قابلیت های رهبری که مهم می باشند شامل فرمان تغییر کارها، رساندن اهمیت مدیریت دانش به کارکنان،کمک به حفظ روحیه ی آن ها و ایجاد فرهنگی که خلق و تسهیم دانش را تسهیل می کند می باشد (Lingbo & kaichao,2012). مسئله ی اساسی در بسیاری از سازمان ها نادیده گرفتن این بعد مهم در انجام اقدامات مربوط به  مدیریت دانش است که منجر به کاهش کارایی این اقدامات می گردد، با وجود آنکه انتخاب سبک رهبری مناسب می تواند به عنوان یک عامل توانمندساز مدیریت دانش عمل کند، بی توجهی به این موضوع و عدم تناسب سبک رهبری در سازمان با اصول حیاتی مدیریت دانش می تواند نقش مانعی، بر سر راه پیاده سازی موفق مدیریت دانش را داشته باشد. بنابراین یکی از مسائل اساسی در سازمانهای امروزی و از جمله ی آن ها صندوق ضمانت صادرات ایران، تبیین و تعیین سبک رهبری هماهنگ با چارچوب های اساسی مدیریت دانش است .که در صورت تحقق این امر کارایی اقدامات مدیریت دانش در سازمان افزایش معتنابهی خواهد داشت. لذا سؤال اصلی در این تحقیق این است که کدام سبک رهبری در بهبود فرآیند مدیریت دانش در صندوق ضمانت صادرات ایران مؤثرتر است ؟ 3-1 اهمیت و ضرورت موضوع عامل موفقیت سازمان ها در عصر اطلاعات و همچنین در صحنه های رقابتی پیش روی آن ها، حرکت به سوی دانش محوری و به تبع بکارگیری سیستم مدیریت دانش در سازمان می باشد. البته با توجه به اینکه دانش و اطلاعات در سراسر سازمان پراکنده شده و برای همه قابل تشخیص نمی باشد و با توجه به نیاز مبرم کارکنان به این دانش و اطلاعات و بکارگیری آن ها برای پیشرفت و رقابت و همچنین از آنجایی که مدیریت کردن دانش در سازمان از خود دانش مهم تر و حیاتی تر می باشد، طراحی و اجرای سیستم مدیریت دانش که هدف آن تولید، تسهیم و گسترش دانش در سازمان و حفظ مزیت رقابتی سازمان می باشد، ضروری به نظر می رسد(Loyer,2008) . یکی از ابعاد مهم پیاده سازی موفق مدیریت دانش سبک رهبری حاکم بر سازمان می باشد. از آنجایی که سبک رهبری در هر سازمان با توجه به نوع سازمان و مسائل حاکم بر آن از سازمان های دیگر متمایز است. تعیین سبک رهبری توانمندساز مدیریت دانش در هر سازمان به صورت مجزا ضرورت می یابد. از طرفی با توجه به نقش مهمی که صندوق ضمانت صادرات ایران از طریق پوشش ریسک های تجاری و سیاسی صادرات و تأمین منابع مالی مورد نیاز صادرکنندگان در رشد سیاسی و اقتصادی کشورمان ایفا می کند و همچنین ماهیت دانش محوری فعالیت های آن اهمیت اقدامات مدیریت دانش را در این سازمان آشکار می سازد، که این امر مستلزم آن است که سبک رهبری متناسب با توانایی کارکنان که در عین حال تسهیل کننده و تسریع کننده ی اقدامات مدیریت دانش باشد، تعیین و اتخاذ گردد . در زمینه ی عوامل موفقیت پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان های مختلف تحقیقات زیادی صورت گرفته است و در اکثر این تحقیقات به صورت کلی به فاکتور رهبری به عنوان یکی از عوامل مهم و اثرگذار بر موفقیت مدیریت دانش اشاره شده است. اما در این تحقیقات به بررسی دقیق سبک های رهبری و در نهایت تعیین سبک رهبری توانمندساز مدیریت دانش پرداخته نشده است که این امر ضرورت پرداختن به این موضوع و انجام تحقیقات لازم در این حوزه را آشکار می سازد. 4-1چارچوب نظری تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...