گفتار اول: اطلاع رسانی و تفهیم حقوق زنان بزه دیده برای آنکه دادگستری از وقوع هر جرمی آگاه شود و اقدامات لازم را پیش بینی کند بزه دیدگان باید به اقامه شکایت تشویق شوند و مورد حمایت قرار گیرند و لازم است بزه دیدگان با حساسیت و دقت بالا مورد پذیرش قرارگیرند و از طریق مراکز پلیس نسبت به حقوق خود اطلاع یابند. بنابراین اولین تکلیف این مراجع در برخورد با بزه دیده پیش بینی یک پذیرش محترمانه که در آن بزه دیده با اعتماد و احساس امنیت به راحتی مشکلات و مسائلی را که در زمان ارتکاب جرم به آن دچار شده را شرح دهد و در قدم دوم اطلاع رسانی و آشنا ساختن بزه دیده با حقوق خود است که سبب جلوگیری از بزه دیدگی ثانویه وی می شود و یا حداقل دوره بازسازی آنها با کمترین فشار روحی روانی پشت سر گذاشته شود که با آشنایی از قانون حقوق از دست رفته خود را بدست آورد و امید بیشتری خواهد داشت از این رو اصولاٌ افرادی که از قوانین و حداقل حقوق خود بی اطلاع هستند بیشتر در معرض بزه دیدگی قرار می گیرند و یا اگر مورد بزه واقع شوند به راحتی ممکن است بر اثر تهدید و تطمیع شخص بزهکار از طرح شکایت و یا پیگیری پرونده خود منصرف شوند از این رو است که مسئولان و افرادی که در مرحله اول با بزه دیدگان سروکار دارند باید با اظهار حساسیت علاقمندی خود را نسبت به سرنوشت بزه دیدگان اعتماد آنان را جلب کنند و حقوقشان را برای رسیدن به اجرای عدالت به آنان تفهیم نمایند. بنابراین برای رسیدن به این هدف باید افرادی که در نظام عدالت کیفری کار می کنند به گونه ای آموزش ببینند که که نسبت به نیازها و سرنوشت بزه دیدگان حساسیت و علاقمندی بیشتری نشان دهند که این مهم نیازمند آموزشهای ویژه ای است که باید این مسئولین ببیند تا بدانند بزه دیدگان چه نیازهایی دارند و این نیازها به چه طریقی برطرف می شود.[104] گفتار دوم: تأمین امنیت زنان بزه دیده مفهوم امنیت تنها در مواردی که بتواند دگرگونیهای بوجود آمده در قلمرو پلیس را تبیین کند که پیدایش آن دو همزمان باشد در مورد پیدایش امنیت اختلاف نظر وجود دارد از این رو حقوق دانان و نیز برخی از جامعه شناسان مفهوم امنیت و امنیت عمومی را از هم جدا نمی کنند و بین آن دو تفاوتی نمی بینند و بر این عقیده اند که امنیت ناامنی مسائل جامعه قدیمی اند با توجه به اینکه از دیر باز تنها دولت قوه مجریه را در اختیار دارد زمینه های ساختاری مفهوم امنیت و سیاستهای امنیتی روشن و مشخص می شود. ایجاد احساس امنیت در بزه دیده آنچنان از اهمیت بالایی برخوردار است که باید بلافاصله پس از رسیدگی وضعیت جسمانی وی مورد بررسی قرار گیرد.[105] در دهه های اخیر با تقویت دیدگاه های بزه دیده مدار توجه به نیازهای قربانی جرم نیز قوت گرفت این نیازها با توجه به تنوع جرایم متفاوت گسترده است آنچه به بزه دیدگی خشونت خانوادگی ویژگی خاص می بخشد رابطه عاطفی نزدیک بین بزه دیده و بزهکار از دست دادن مکان زندگی قربانی و نیز از دست دادن منبع درآمد وی است، اصولا ٌنیازهای زنی که در خانواده مورد خشونت واقع می شود با توجه به وضعیت ویژه هر زن تفاوت می کند، گاهی اوقات زن از حمایت مادی و معنوی خانواده یا دوستان و نزدیکان خود برخوردار است در نتیجه تنها به حمایت های تخصصی نظیر حمایتهای پزشکی یا مشاوره ای، روان پزشکی یا راهنمایی های حقوقی احتیاج دارد اما زنانی هم هستند که از جانب اطرافیان حمایت نمی شوند و نه تنها مورد خشونت واقع می شوند بلکه با از دست دادن مسکن خود و فرزندان در تأمین خوراک و پوشاک نیز ناتوان هستند و یا در بسیاری از مواقع مشاهده می شود که مردان علاوه بر خشونت خانوادگی و ضرب و جرح همسر خود آنها را از منزل بیرون می کند لذا علاوه بر نداشتن خوراک و پوشاک فاقد امنیت جانی و حیثیتی می باشند و لذا در گفته های برخی از این زنان آمده که بارها به دلیل اخراج آنها از منزل و پناه آوردن به نیروی انتظامی جوابی دریافت نکرده اند و سفارش شده اند یا به منزل برگردند و یا شکایت کنند که این شکایت هم روند طولانی خود را دارا است آیا طرح شکایت می تواند نیاز فوری زنی که پناهگاهی برای تأمین امنیت جانی و حیثیتی خود را ندارد را تأمین نماید اینجاست که باید دستگاه و سازمانی وجود داشته باشد که در شرایط بحرانی زنان بزه دیده بتوانند پاسخگوی آنها برای مدت کوتاه باشند. این امر طبیعی است که تدارک مکانی برای زن بزه دیده که در آن احساس امنیت داشته باشد از جمله نیازهای ابتدایی قربانی پس از وقوع خشونت است در بسیاری از مواقع مشاهده می شود که زنان مورد خشونت قرار می گیرند. ادله کافی برای طرح شکایت و پیگیری پرونده را دارند ولی مورد تهدید همسران خود قرار می گیرند که از طرح شکایت و یا پیگیری پرونده منصرف شوند و این موضوع حتی به کرات در کلانتریها و دادگاهها مشاهده می شود در حالی که مسئول حاضر و رسیدگی کننده بر پرونده هیچگونه حساسیت نسبت به موضوع نشان نمی دهد، حمایت از بزه دیده در مقابل آسیب رسانی و تهدید بزهکار که با هدف مجبور کردن وی به ترک تعقیب یا تلافی صورت می گیرد، یکی از وظایف عمده پلیس است این حمایت به ویژه زمانی که بزه دیده و بزهکار ارتباط نزدیکی با هم دارند ( مانند خشونت خانوادگی ) تمهیدات ویژه آن مانند : دور نگهداشتن شوهر از خانه برای مدت موقت و یا جدا کردن اتاقهای انتظار در کلانتری و دادگاه را می طلبد. افسران پلیس باید به ترس زن از حملات دوباره و تهدیدات شوهر اهمیت بدهند و اقدامات لازم را انجام دهند، از دست دادن مکان زندگی از مهم ترین آثار خشونت خانوادگی است شوهر ممکن است زن را از خانه بیرون کرده باشد و یا زن به دلیل ترس از اعمال خشونت مجدد از سوی شوهر نتواند به زندگی در خانه خود ادامه دهد. یکی از نخستین اهداف حامیان حقوق زنان در حوزه خشونت خانوادگی نجات قربانیان خشونت زن و کودکانش از تهدید و موقعیت های خطرناک بود این امر با تدارک اماکنی مخصوص برای پناه بردن زنان در طول دوران بحران مسیرگشت ،افرادی که در گروه های مقابله با کتک زدن زنان فعالیت می کردند پناهگاهایی را به عنوان خانه های امن ایجاد کردند، اسکان موقت زن و تأمین خوراک وی در یک مجموعه امن مهم ترین هدف یک پناهگاه است، همچنین اغلب این پناهگاهها پوشاک و حمل و نقل زن را در طول بحران عهده دار می شوند. تماس با پلیس ممکن است شوهر را عصبانی کند و به این ترتیب زنان در معرض خطر خشونت مجدد شوهر قرار گیرند. به همین دلیل پلیس موظف است پس از اطمینان خاطر از اسکان زن در فضایی ایمن و دور شدن از تهدیدهای شوهر محل را ترک گوید گاه شوهر اعلام شکایت زن را به معنای عدم تمایل به ادامه زندگی مشترک تلقی می کنند و به تهدید و یا انتقام جویی متوسل می شود. افسران پلیس باید تدابیر لازم را برای مقابله با چنین تهدیدهایی بیندیشند در شماری از کشورها مانند: استرالیا، کانادا، فرانسه، انگلستان و آمریکا پلیس وظیفه ویژه ای در خصوص بررسی امنیت بزه دیده بر عهده دارد.[106]وظیفه پلیس در همراهی بزه دیده تا مراکز اسکان و اطمینان یافتن از امن بودن مکان وی در ایران جایی ندارد چرا که حتی با فرض در معرض تهدید بودن زن مکانی مانند پناهگاه یا خانه امن برای اسکان وی در نظر گرفته نشده است. در سالهای اخیر تلاشهایی برای تأسیس خانه امن در ایران انجام شده که با مخالفتهای بسیاری مواجه شد و درنهایت عقیم ماند چرا که گمان بر این بود تأسیس چنین مراکزی به تشویق زنان به ترک خانه و فروپاشی نهاد خانواده منتهی خواهد شد، اگر چه صدور مجوز ترک منزل در مواد 1115و 1816 قانون مجازات اسلامی برای زنی که در معرض خطرهای جسمی و یا شرافتی باشد می تواند اجازه ضمنی قانونگذار را در خصوص جداسازی زن و شوهر در موارد بحرانی استخراج کرد. گفتار سوم: معرفی زنان بزه دیده به مراکز مشاوره و درمانی توجه به بزه دیدگانی که به دنبال جرم های شدید به آسیب های بدنی عمده ای دچارشده و یا به سلامت بدنی یا روانی شان آسیب رسیده است بسیار حائز اهمیت است. امروزه اهمیت برخورد شایسته با بزه دیده و درک موقعیت وی بخصوص توسط افراد متخصص و آشنا به امور فن در هر زمینه ای بر کسی پوشیده نیست، ماده 4 اعلامیه اصول اساسی برای بزه دیدگان و قربانیان سوءاستفاده از قدرت مقرر می دارد، یا بزه دیدگان باید با مهربانی و دلسوزی و با ملاحظه شأن و مقامشان رفتار شود. نتایج تحقیقات در سال 1983 نشان داد گروهی از بزه دیدگان از جمله بزه دیدگان خشونت های خانوادگی بیش از سایرین به ملاقات روانپزشکان می روند که این موضوع می تواند دلیلی بر نیاز به مشاوره و مشکلات عاطفی فرد باشد. پلیس یکی از نهادهای مولفه در بحران است که نقش مهمی در مواجهه با خشونت خانوادگی بازی می کند، ازاین رو در برنامه های حمایت از بزه دیده باید تلاش کنند که دست کم خدمات زیر را فراهم کنند: – در زمینه حمایت های عاطفی مشاوره مدافعه در بحران- مشاوره حمایتی فردی و گروهی 2- ازطریق اطلاع رسانی چگونگی پیشگیری از بزه دیدگی بیشتر و سوءمصرف بیشتر مواد و اطلاع رسانی و ارجاعهایی برای خدمات اجتماعی، بهداشتی جسمی یا بهداشتی روانی. 3- کمک مستقیم: مشاوره بلند مدت و مداخله از نوع بهداشت روانی برای پاسخگویی به آسیب روانی، ارجاع های اضطراری یا کمک مستقیم یا مراقبت پزشکی.[107] از این رو یکی از مهم ترین وظایف پلیس در فرایند مقابله با خشونتهای خانوادگی به عنوان عنصری که در مرحله بحران مداخله می نماید تثبیت شرایط نابهنجار بوجود آمده می باشد. نظر به اینکه در خشونتهای خانوادگی و آزارهای جنسی قربانی سطح بالایی از فشار فیزیکی و روانی را تحمل می کند. پلیس باید تلاش کند شرایط بحرانی قربانی از دو بعد فیزیکی و روانی به وضعیت عادی بازگرداند از آنجایی که معمولاٌ پلیس با توجه به شرایط و روحیات کاری بطور کامل نمی تواند پاسخگوی نیازهای روحی و روانی بزه دیدگان باشد از این رو معرفی بزه دیدگان به مراکز درمانی و مشاوره ای در این شرایط می تواند سودمند باشد. اصولا ٌمشاوران در برخورد با بزه دیده دو هدف عمده را دنبال می کنند.1- پیشگیری از انزوا و افسردگی بزه دیده که می تواند در تکرار بزه دیدگی تأثیر داشته باشد و دیگری جلوگیری از طغیان و انتقام گیری وی، این مسأله در مورد قربانیان خشونت خانوادگی از اهمیت بیشتری برخوردار است چرا که ایشان از سوی نزدیکترین فرد زندگی خود، مورد خشونت و آزار و اذیت قرار گرفته اند و ممکن است بیش از سایرین به چنین حمایتهای روانی احتیاج داشته باشد وضعیت روانی بزه دیدگان پس از وقوع جرم بصورت غیر متعادل افسرده یا عصبی در می آید از این رو باید به بزه دیده اطمینان خاطر داده شود که اجتماع بزه دیدگی او را به شدت محکوم می کند و به اجرای عدالت علاقمند است.[108]در مورد خشونتهای خانوادگی و جرایم جنسی مشاوران
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت