2-1-1-دوره هخامنشیان و اشکانیان باید توجه کرد که در ارتباط با بررسی حقوق متهم لازم است که نحوه رسیدگی و تشریفات آن معلوم باشد تا از لابهلای آن بتوان حقوقی را که برای متهم لحاظ شده استنباط کرد. اما متأسفانه از شیوه دادرسی در این دو دوره مطالب زیادی در دست نیست. مرتضی راوندی در خصوص این موضوع مینویسد: «از سازمان قضایی اشکانیان که مدت ۵ قرن در منطقه وسیعی از آسیا حکومت میکردند، اطلاعات دقیقی نداریم» [49] . با توجه به اطلاعات موجود به نظر میرسد که قضات و دادرسی در دوره هخامنشی در دست دو گروه بوده است؛ از یک طرف دادرسانی در شهرها وجود داشتهاند که به شکایات و تظلمات مردم رسیدگی میکردند، و علاوه بر آنها فرمانداران مستقر در شهرها نظارت در امور حقوقی و قضایی را برعهده داشتند و خود آنها میتوانستند در تمام مراحل رسیدگی و اظهارنظر نمایند که این موضوع نشان دهنده عدم استقلال قضایی دادرسی بوده است و این خود نقض یکی از حقوق متهم در دسترسی به یک محکمه عادلانه و بیطرف محسوب میشود. [50] از طرف دیگرعلاوه بر این دو مقام گاهی شخص شاه در مرکز، دیوان عدالت تشکیل میداد و به اتفاق دادرسان مورد اعتماد خود، به دعاوی رسیدگی میکرد .همچنین به نظر میرسد که بحث احضار و توقیف متهم به اتهام خاص نیز وجود داشته است و برای متهمین جرائم خاص که بیشتر جرائم سیاسی بوده، دادگاههای مهمتری در نظر گرفته میشده و قضات آن را از افراد بزرگ و مورد اعتماد بیشتر انتخاب میشدهاند؛ «کورش اردن تاس را احضار و توقیف کرد و بعد مجلس مشورتی از هفت نفر رجال درجه اول خود تشکیل داد و فرموده تا او را محاکمه کنند. بعد از محاکمه اردن تاس محکوم به اعدام گردید» [51] . به نظر میرسد در جرائم سیاسی اصل بیطرفی قضات رعایت نمیشده و تنها بر اساس رأی و نظر پادشاه اقدام به رسیدگی محاکمه و صدور حکم صورت میگرفته است ؛به علاوه برای اثبات جرائم به جای فرض بیگناهی متهم، از روش های خاص پیش خوراندن آب گوگرد، یا ریختن سرب داغ بر روی زبان و سینه استفاده میشده که با توجه به شباهت اجرای آن در بیشتر حکومتها در ایران باستان در قسمت مربوط به ساسانیان توضیح داده میشود. ٢ـ١ـ 2-دوره ساسانی: قبل از شرح حقوق متهم در این دوره لازم است گفته شود به گواهی مورخان « نظم و ترتیب در قضا به منتهای کمال خود رسیده بود… . اوامری صادر شده بود که از نظر جریان دعوا به این صورت که هر یک از طرفین که بخواهند به پرگویی محاکمات را طول بدهند و کارها را معوق و مشکل نمایند، جلوگیری شود و ممکن بود بر هر قاضی که بنا بر منفعتی باطلی را حق یا حقی را باطل نماید، اقامه دعوا نمود.»[52] به نظر میرسد در این دوران، بتوان به حضور و دخالت پلیس قضایی در دادرسی اشاره نمود. در این دوران پلیس به نام «کویپان» وجود داشته که از خصوصیات و شرایط انتصاب این بود که بایستی با مراحل رسیدگی دادگاه در تعقیب پروندهها و رسیدگی به اتهامات آشنا باشد. همچنین لازم بود که صلاحیت اموری راکه دادگاه به او دستور میدهد ،داشته باشد ودر تشخیص مسائلی که مربوط به اثبات گناهکاری متهم لازم است تسلط داشته باشد .این پلیس که نقش دادسرا را در تحقیقات مقدماتی ایفا میکرده یک نیروی کاملاً موثر و منظم در این دوره به شمار میآمده است.[53] از جمله حقوق متهم که در این دوران علاوه بر موارد بالا میتوان برشمرد به شرح ذیل میباشد: ١ـ جلب یا توقیف متهم در مرحله اول انتساب اتهام به وی ممکن نبوده است؛ بلکه هرگاه دلایل کافی دال بر مجرمیت وی وجود داشت و قاضی توجه اتهام به وی را زیاد میدانست، آنگاه ممکن بود دستور جلب وی را صادر کند. ٢ـ در جهت حفظ حقوق افراد دیگر لازم بود که کویپان، پس از حصول یقین نسبت به صحت نام و مشخصات شخص او را جلب یا توقیف نماید و در صورت جلب شخص دیگر کویپان پاسخگو میبوده و مسئولیت داشته است. ٣ـ طرفین حق انتخاب وکیل داشتهاند و حتی در صورتی که یکی از طرفین وکیل ارائه مینمود، قاضی میبایست از صحت انتصاب وی اطمینان حاصل کند. ۴ـ در صورت بیاساس بودن اتهام یا عدم انتساب آن به متهم، روند دادرسی به سرعت متوقف میشده است. ۵ـ در صورتی که بنا به دلایل واهی متهم زندانی میشد، و بعداً بیگناهی وی مشخص میشد بلافاصله بایستی آزاد میشد و شاکی (به دلیل ایراد اتهام واهی به او) وادار به جبران خسارت از وی میشد . ۶ـ، زمانی که دادگاه شاکی را محکوم به بیحقی میکند، برای جبران خسارت احتمالی که به متهم وارد میشده ، اخذ تأمین از شاکی پیشبینی شده بود. ٧ـ اخذ وثیقه یا بازداشت موقت متهم به عنوان تأمینهای کیفری تنها برای جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم و یا برای جلوگیری از جبران ضرر و زیان ناشی از جرم امکانپذیر بوده است. ٨ـ اگر بازداشت شاکی و متهم (هر دو ) لازم بوده نباید آن دو را در یک مکان بازداشت مینمودند. ٩ـ متهم حق انکار اتهام منتسب به خود را داشته است و در صورتی که برای اثبات بیگناهی خود وجمعآوری دلایل و مدارک نیازمند دلیل بوده، محکمه باید به او فرصت مناسب میداده است. ١٠ـ اگر فردی، متهم به دو جرم میشد، اثبات شدن جرم اول دلیل یا قرینه بر ارتکاب جرم دوم نبوده است و لازم بود قاضی با کمال دقت به اتهام ثانوی رسیدگی و اتخاذ تصمیم نماید. ١١ـ تنبیه متهم و به عبارتی اعمال شکنجه پیش از اثبات جرم و برای گرفتن اعتراف در مراحل بازجویی و رسیدگی ممنوع بوده است. به عبارتی در عصر ساسانی برای گرفتن اقرار هر نوع آزار و اذیت ولو زندانی کردن امکانپذیر نبوده است. نکتهای که لازم است به آن توجه شود این است که ریشه دادرسی و قوانین ایران باستان را باید در هفت نسک از بیست و یک نسک اوستای کهن جستجو کرد که به داتیک (حقوق) شناخته میشده است. فشرده بخش حقوقی اوستا در کتاب «دینگرد» گردآوری شده است. به علاوه یکی دیگر از منابع حقوق دوران ساسانی کتابی است به نام «ماتیکان هزار داتستان»که مسائل مختلف دادرسی در آن نوشته شده است. این کتاب توسط جمشید جی بلسارا در سال 1914 به انگلیسی ترجمه شده و به عنوان مهمترین منبع برای مطالعه حقوقی این دوره استفاده میشود. نکات ذکر شده در بالا با توجه به جملات و متون قانونی حاصل از این ترجمه استخراج شده است.[54] علیرغم وجود نکات بالا در زمینه حق دفاع و سایر حقوق متهم مسائلی در دوره ساسانی وجود دارد که قابل تأمل است. علاوه بر دلایلی عمومی که برای اثبات جرم مورد استفاده قرار میگرفته دلایل و اماراتی هم وجود داشته است به عنوان مثال سوء سابقه و بدنامی مجرم در محل سکونت او از امارات ثبوت جرم بوده است. همچنین ایراد اتهام به ارتکاب جرم مشابه به متهم در محلهای مختلف که او در تمام آنها اقامت داشته، دلیل بر ثبوت جرم بوده است. در نهایت اینکه اگر یکی از طرفین با سوءنیت بیانات قبلی خود را تغییر دهد، به دیده مجرم به او نگریسته میشده است.[55]
[دوشنبه 1398-12-12] [ 06:47:00 ب.ظ ]
|